به گزارش فرهنگ امروز به نقل از مهر؛ نشست «توانمندسازی علوم انسانی» با سخنرانی غلامرضا ذاکر صالحی، عضو هیئت علمی مؤسسه پژوهش و برنامهریزی آموزش عالی، صبح ۱۳ اردیبهشت ماه در سالن اندیشه پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار شد.
ذاکر صالحی در این نشست گفت: ایده تجاری سازی دانش هم اکنون در محافل علمی غرب با چالش مواجه شده است. در بخش علوم انسانی به دلیل ماهیت این دانش انتقادات به مراتب جدی تر است. این سوء برداشت، محصول درک ناقص از کار ویژه علوم انسانی یعنی گسترش فهم در جهت پرورش شهروند خوب است.
وی افزود: در چنین شرایطی مشابه سازی علوم انسانی با علوم فنی- مهندسی و تجاری سازی آن در جهت تقویت توان مالی بنگاه ها جفا در حق علوم انسانی است.
این مدرس دانشگاه ادامه داد: پیشنهاد بنده برای توانمندسازی و سرمایه گذاری برای تکمیل و غنی سازی چرخه تولید، اشاعه و کاربست این دانش ها و تقویت زیست بوم علوم انسانی در کشور است. متاسفانه زیست بوم علم در ایران ضعیف است و طبیعتا زیرساخت ها و زیرسیستم های یک علم با زیست بوم آن مرتبط است ما نمی توانیم کشوری را تصور کنیم که در نانوتکنولوژی و بیوتکنولوژی قوی باشد ولی در علوم انسانی ضعیف باشد به همین دلیل هم من معتقدم زیست بوم علم در ایران آن طور که باید تقویت نشده است.
عضو هیئت علمی مؤسسه پژوهش و برنامهریزی عالی اضافه کرد: سیستم آموزشی در ایران سیستم فرانسوی بوده و هنوز هم هست. در دانشگاه تهران هم که جزو دانشگاه های خوب کشور است هنوز سیستم آموزش محور، متمرکز، دولتی و دیوانسالار مبتنی بر امتحان پابرجاست. در چنین سیستمی هدف از تاسیس دانشگاه، تربیت بوروکرات و فرد پشت میز نشین بوده است و همه ما در چنین زیست بوم علمی رشد کرده ایم.
ذاکر صالحی گفت: موج تجاری سازی دانش فقط و فقط مربوط به ایران نیست و در کشورهای اروپایی و آمریکایی هم این موج وارد شده و صدای همه متفکران را درآورده است. مسئله مهمی که در این میان وجود دارد این است که ما بومی سازی به معنی حفظ تناسب و ارتباط آموزش ها و پژوهش ها با نیازهای جامعه داخلی را قبول داریم ولی این ماجرا با تجاری سازی فرق دارد. ما باید اول علوم انسانی را توانمند بکنیم آن وقت خود به خود کاربردی هم می شود.
مولف «دانشگاه ایرانی» تصریح کرد: متفکران بسیاری نسبت به موج تجاری سازی واکنش نشان داده اند؛ تورستن هازن سوئدی در این باره می گوید: نقش دانشگاه، تولید شناخت بنیادی است نه تولید کالا یا مثلا یاسپرس می گوید: زوال آکادمی زمانی اتفاق می افتد که تفکر مستقل را از دست بدهد و در چاه دیوانسالاری بیفتد و شیفته قدرت و پول شود. چنین دانشگاهی دیگر مولد اندیشه نیست و دنبال پول است.
وی افزود: ما باید با صنعت در تعامل باشیم ولی نباید در آن حل شویم و بگذاریم صنعت به ما غلبه کند. علوم انسانی باید در هرفصل خود پنجره جدیدی بگشاید و سایر علوم هم دنبال خود بکشاند. علوم انسانی مصرف روزمره نیست که برایش نسخه بپیچیم. ما نباید بگذاریم جنبه های رهایی بخش علوم انسانی جای خود را به علوم کنترلی بدهد.
ذاکر صالحی ادامه داد: باید تلاش کنیم «پایدیا» (کلمهایست یونانی به معنی پرورش کودک یا تربیت و کم و بیش معنی فرهنگ می دهد) را زنده کنیم چون در «پایدیا» تربیت همزمان روح و جسم را داریم و این همان کارکرد علوم انسانی است. به قول افلاطون «پایدیا» این است که انسان را از درون غار به سمت روشنایی ببرد.
این پژوهشگر اضافه کرد: اگر فرهنگ را دارای یک پوسته و یک هسته بدانیم بیلدونگ همان هسته آن است؛ اگر بخواهیم علوم انسانی و دانشگاه را درست فهم کنیم باید بیلدونگ را بفهمیم. تا وقتی آن را فهم نکنیم علوم انسانی و دانشگاه مدرن را فهم نمی کنیم. حیات علوم انسانی در ایران بیشتر اوقات با گسست همراه بوده تا تداوم.
ذاکر صالحی گفت: متاسفانه دانشگاه ایرانی تا به حال کمتر «خودتاملی» داشته و این مسئله در علوم انسانی حادتر هم شده است. الان هم که عده ای تلاش دارند با دستپاچگی این موضوع را حل کنند؛ نتیجه اینکه بخش های صوری R &Dدر کارخانه ها قرار می دهیم و فقط وقتی قرار است بازدید صورت بگیرد آن را نشان می دهیم و در عمل خبری از تحقیق و توسعه نیست.
وی افزود: آموزش عالی در ایران در حال انبوه سازی و کنکوری شدن است؛ این مشکل در رشته های فنی هم وجود دارد و فقط مختص علوم انسانی نیست. وقتی محصول برتر ما در صنعت سمند است باید محصول برتر علوم انسانی هم در حد سمند ببینیم. علاوه براین متاسفانه ایده دانشگاه های شرکتی هم در ایران مطرح شده است و در این ایده دانشگاه ها تبدیل به شرکتی می شوند که اساتید هم عضو علمی و عضو هئیت مدیره آن هستند و پایان نامه ها هم معطوف به نیازهای روزمره این شرکت ها می شود. به بیان دیگر این روزها پدیده بازاری شدن، متافیزیکی شدن و فردسالاری در دانشگاه ها باب شده و ریشه آن هم در نئولیبرالیسم است. ما امروز گفتمان مدیریتی را به جای گفتمان علمی در دانشگاه ها غالب کرده ایم.
نویسنده «دانشگاه، جامعه و فرهنگ» گفت: علوم انسانی هنوز در برخی از رشته ها نوپاست بنابراین نمی توان از آن توقع داشت که میوه رسیده و آبدار بدهد. علوم انسانی که هنوز قوی و توانمند نشده چظور می خواهد وارد مشارکت شود؟ توجه داشته باشید که توانمند سازی مقدم بر مشارکت است. وقتی هنوز توانمندسازی اتفاق نیفتاده است، مشارکت موجود یک نوع مشارکت کاذب می شود.
وی در ادامه بحثش پیشنهاداتی برای کاربردی سازی و توانمند کردن علوم انسانی ارائه و توضیح داد: در گام اول باید تلاش کنیم تا با علوم انسانی موجود مدارا و صبوری و سپس برای فرهنگ سازی و سرمایه گذاری بر روی آن تلاش کنیم. این از خاصیت های علم است که خودبه خود تبدیل به فناوری می شود، علم، آب راکد نیست و خودش راه خودش را باز می کند. علاوه براین لازم است در این عرصه مفهوم کاربردی سازی هم تدقیق و مشخص شود. باید مشخص کنیم که منظورمان بومی سازی و خودمانی کردن علوم انسانی است یا منظور دیگری داریم. ضمن اینکه لازم است تعریف صریح و واضحی هم از علوم انسانی داشته باشیم و بگوئیم وقتی از کاربردی سازی علوم انسانی حرف می زنیم، از رشته های مدیریت و حسابداری حرف می زنیم یا فلسفه و تاریخ و ... . آخرین پیشنهادم هم اینکه باید تیم های حل مسئله متشکل از جامعه شناس، فیلسوف، روانشناس و.. تشکیل دهیم تا بتوانیم راه حل های مناسب برای کاربردی سازی علوم انسانی پیدا کنیم.
ذاکر صالحی درپایان گفت: با توجه به فرهنگ آکادمیک، توجه به سنت های پژوهش در علوم انسانی و توجه به فاز علوم انسانی در ایران می توانیم متوجه شویم که چگونه می توان علوم انسانی را در ایران کاربردی کرد. علوم انسانی بالقوه قدرت زیادی دارد ولی در ایران از بی قدرتی رنج می برد و ما همواره آن را در حاشیه می گذاریم. به عنوان نمونه از مجموع ۳۷ طرح کلان شورای عالی ملی فناوری یک یا دو طرح مربوط به علوم انسانی است. این در حالی است که علوم انسانی می تواند همزمان سرمایه اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی را رشد بدهد.
نظر شما