به گزارش فرهنگ امروز به نقل از مهر، بیستمین همایش روز ملی بزرگداشت حکیم ملاصدرا به همت بنیاد حکمت اسلامی صدرا با حضور آیتالله سیدمحمد خامنهای رییس این بنیاد، رضا داوری اردکانی رییس فرهنگستان علوم و دیگر اساتید فلسفه از جمله کریم مجتهدی، غلامحسین ابراهیمی دینانی، سید مصطفی محقق داماد و غلامرضا اعوانی در مجتمع فرهنگی آدینه آغاز شد.کریم مجتهدی، استاد بازنشسته گروه فلسفه در دانشگاه تهران در همایش فلسفه و جهان عاری از فلسفه با موضوع «علم النفس و مدارج اخلاقی انسان» سخنرانی کرد.
وی گفت:من بیشتر متخصص فلسفه غرب هستم ولی مدافع فلسفه غرب نیستم. با تامل به فلسفه غرب امکانات بیشتری در فلسفه خودمان خواهیم یافت. فلسفه صدرا، سهروردی و میرداماد و ... می توانند آینده فرهنگ ما را تضمین کنند اما نباید از فلسفه غرب بی اطلاع بود. علم النفس مورد نظر من با روانشناسی متفاوت است.واتسون یکی از بنیانگذاران روانشناسی و رفتارشناسی است. او برای ارتش آمریکا مطالعه ای انجام داد که انسان را به مثابه حیوانی که صرفا راه می رود مورد بررسی قرار داد و کاربرد آن را این گونه مشخص کرد.
مجتهدی افزود: علم النفس یکی از کهن ترین رشته های علمی جهان است. در علم النفس مطالبی مانند نفس لوامه، مطمئنه، اماره، راضیه و ... وجود دارد. همین مطالب را می توان با مسامحه در جدیدترین نحله های فلسفه غرب دید. یکی از این مسائل پدیدارشناسی روح هگل است. فرق آن با آنچه در سنت ماست این است در سنت ما بین انواع نفس تفاوت قائل شدند و گفتند که به یکدیگر مبدل نمی شود ولی از نظر هگل هر کدام از نفس ها می تواند به دیگری تبدیل شود. مثلا مطمئنه ممکن است به اماره تبدیل شود.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی ادامه داد: انسان یک عالم درونی دارد و بعد از فهم درون پی به حضور جسمانی می کند. دکارت معتقد است شناخت نفس زودتر از شناخت های دیگر رخ می دهد. من علم النفس را به معنای عالم درون در نظر می گیرم. ما تعدادی از غریزه ها و انفعالات خود را می شناسیم چیز بیشتری نمی دانیم عالم درون انسان که حضور واقعی انسان را تضمین می کند یک عالم بسیار ملموس است. این عالم درونی ما همان عالم کبیر است. واقعا معلوم نیست که ما انفس را بیشتر از آفاق بشناسیم.
استاد بازنشسته فلسفه دانشگاه تهران اضافه کرد: انسان میان دو نوع متناهی آغاز و انجام قرار دارد. انسان در جایگاه خود نیست از این لحاظ من فکر می کنم آنچه صدرا درباره نفس انسانی بیان می کند نفس جسمانیه الحدوث و روحانیه البقا است. در نهضت افلاطون نفس در بدن زندانی است اما چیزی که صدرا به آن معتقد است این است که اهمیت بدن در رشد نفس است. آنان که تصور می کنند با اضمحلال جسم، رشد معنوی می یابند اشتباه می کنند. تا جسم سالم نباشد روح نمی تواند رشد کند. ریاضت به معنای از بین برد جسم معنایی ندارد. در اصل تطهیر جسم باید صورت گیرد تا نفس رشد کند. با توجه به حرکت جوهری ملارصدرا، نفس است که حرکت می کند. به عقیده بنده اگر جسم به مرور تروح پیدا می کند در عالم دیگر هم این نفس است که باید تجسد پیدا کند.
چهره ماندگار فلسفه تصریح کرد: گاهی از این منظر با مسامحه می توان در گفته های صدرا درباره نفس نوعی انسان شناسی خاصی را بنیان گذاری کرد که آنها را می توان با بعضی از افکار خارجی ها مثلا فلسفه عملی کانت مقایسه کرد.در فلسفه اخلاقی کانت که با فلسفه نظری او فرق دارد نکاتی دیده می شود که فرد را با شخص جدا می کنند. فرد می تواند مصداق مبهمی از نوع باشد ولی شخص به معنایی که کانت می گوید دیگر یک مصداق مبهم نیست بلکه یک موجود مسئول است. وقتی انسان مسئول پذیر می شود به شخص تبدیل می شود.
مجتهدی در پایان گفت: آنچه در انسان قابل احترام است ظاهر نیست بلکه این است که این موجود خاکی کجا مسئول است و این مسئولیت ضرورت درونی او می شود. کانت در فلسفه اخلاق خود از این رهگذر یک کار مابعدالطبیعی می کند که می گوید این خداوند است که این حالت (مسئولیت) را در من بوجود می آورد و این را علت قطعی وجود خدا می داند و مسئولیت را در مقابل خداوند در می یابد. فیلسوف، یک دانشجو است و این دانشجویی است که شخص را فیلسوف می کند.
نظر شما