به گزارش فرهنگ امروز به نقل از مهر؛ امضای تفاهمنامه میان موزه هنرهای معاصر با موزه های برلین و رم برای نمایش بخش مهمی از گنجینه موزه هنرهای معاصر تهران در این شهرها که در پاییز سال ۹۴ صورت گرفت، از همان زمانی که رسانه ای شد موجی از نقد و نظرها را به همراه داشت. در این سفر قرار است ۳۰ اثر از گنجینه خارجی موزه هنرهای معاصر و ۳۰ اثر از گنجینه آثار ایرانی راهی برلین و رم شود.
سید محمد بهشتی در متنی که در اختیار خبرگزاری مهر قرار گرفته است به بیان دغدغه ها و نقطه نظرات خود از سفر گنجینه موزه هنرهای معاصر تهران به اروپا پرداخته و در این باره بیان کرد: دغدغه های هنرمندان را درباره سفر گنجینه موزه هنرهای معاصر به اروپا به صورت حضوری و یا از طریق رسانه ها شنیده ام. باید با گفتگو به فضایی روشن نائل آمد و زمینه سوءتفاهم ها و سوءاستفاده ها را از بین برد.
وی خاطرنشان کرد: اعتماد و اطمینان خاطر هنرمندان، بزرگ ترین سرمایه است و هیچ فعالیت و رویدادی نباید به این مهم خدشه وارد کند لذا تا مجاب شدن جامعه هنری می توان این سفر را به تاخیر انداخت.
بهشتی در عین حال یادآوری کرد این آخرین نمایشگاه هنر ایران در اروپا نیست لذا حرفه ای نیست همه شاهکارهای گنجینه موزه هنرهای معاصر را در یک نمایشگاه ارائه داد و به جاست تشنگی و کنجکاوی دنیای هنر نسبت به دیدن این آثار را با نمایش بخش هایی از آن، استمرار بخشید.
رییس پژوهشگاه میراث فرهنگی ادامه داد: به حتم همه جامعۀ هنری خواهان گسترش و تعمیق ارتباطات بین المللی هنر ایران هستند، البته به شرطی که آداب آن به طور کامل به جای آورده شود.
بهشتی در توضیح این آداب به تجربه تور نمایشگاهی «هفت هزار سال هنر ایران» به اروپا که خود او در مسند ریاست سازمان میراث فرهنگی در سال ۱۳۸۲ آن را اجرا کرد اشاره کرد و گفت: برای شکل گیری آن رویداد، یک موزه بسیار معتبر و با وجاهت شناخته شده جهانی مدنظرمان بود، تا به عنوان مبدا تور نمایشگاهی توجهات بین المللی را به خود جلب کند؛ از این رو موزه ملی وین در اتریش را شایسته دیدیم، پس از مطالعه دقیق و طراحی یک قرارداد کاملا شفاف و همه جانبه، این نمایشگاه را اجرا کردیم.
او افزود: از آنجا که ما در آن زمان بی پول بودیم و توقعمان از طرف مقابل، تقبل همه هزینه ها و تدارکات نمایشگاه بود، طرف اتریشی هم خواهان شاهکارهای گنجینه موزه ملی ایران و اشیا بسیار شاخصمان بود، ما همان روز اول به آنها اعلام کردیم تنها بخشی از این آثار را به آنها خواهیم داد زیرا این آخرین نمایشگاه ما در آن سوی مرزها نیست و قصد داریم هر بار بخشی از این اشیا گرانقدر را به تماشا بگذاریم. تصور می کردیم باید تشنگی و کنجکاوی دنیا را نسبت به دیدار گنجینه فرهنگ و هنرمان استمرار بخشیم. البته در همان نمایشگاه هفت هزار سال هنر ایران هم اشیایی را فرستادیم که معرف اهمیت و جذابیت داشته های سرزمینمان بود اما همه ظرفیتمان نبود و امکان برپایی نمایشگاههای دوم و سوم هم میسر ماند.
اعتماد و اطمینان خاطر هنرمندان، بزرگ ترین سرمایه است و هیچ فعالیت و رویدادی نباید به این مهم خدشه وارد کند لذا تا مجاب شدن جامعه هنری می توان سفر گنجینه موزه هنرهای معاصر به اروپا را به تاخیر انداخت. این آخرین نمایشگاه هنر ایران در اروپا نیست لذا حرفه ای نیست همه شاهکارهای گنجینه موزه هنرهای معاصر را در یک نمایشگاه ارائه داد.
این کارشناس هنری بیان کرد: علاوه بر تهیه و انتشار یک کاتالوگ بسیار نفیس و پرمحتوا، هزینه های حمل و نقل، بیمه بسیار معتبر، بستهبندی و همه امور اجرایی و تدارکاتی، تبلیغات گسترده محیطی و رسانه ای نیز در تعهدات طرف اتریشی بود؛ اضافه بر اینها به واسطه ارائه این نمایشگاه در یک موزه بسیار صاحب اعتبار بین المللی، موافقت کردیم این نمایشگاه در ۹ کشور اروپایی نیز به نمایش درآید، البته در این تور موزه هایی مانند بن آلمان و یا گنت بلژیک هم میزبان این آثار بودند که با وجود اینکه نمایش این آثار در این موزه ها همراه با طراحی عالی و تبلیغات گسترده بود لیکن به هیچ وجه موافق نبودیم مبدا سفر باشند زیرا اعتبار بایسته را نداشتند اما در ادامه تور نمایشگاه می توانستند در برنامه باشند. ناگفته نمانداز طرف اروپایی، پولی هم بابت این تور به موزه ملی ایران پرداخت می شد.
بهشتی در ادامه درباره اظهارات برخی هنرمندان در خصوص جایگاه موزه برلین که مبدا سفر گنجینه موزه هنرهای معاصر به اروپا اعلام شده است گفت: من در شناخت این موزه های هنری تخصص لازمه را ندارم اما امیدوارم وسواس های بایسته رعایت شده باشد زیرا این مبدا برای تور نمایشگاهی اهمیت بسیار دارد، در عین حال بدیهی است اطمینان خاطر دادن به هنرمندان و متقاعد کردن آنان بسیار ضروری است.
او تاکید کرد:رفتار حرفه ای می گوید اگر این ۳۰ اثر خارجی که گفته می شود قرار است در اروپا به نمایش درآید مهمترین و شاخص ترین کارهای گنجینه ماست باید از اعزام همه آنها بپرهیزیم و برای نمایشگاه های بعدی شاهکارهایی را نگاه داریم.
سید محمد بهشتی گفت: مهمترین دریافتی که از دل نگرانی های مطرح شده جامعه هنری در خصوص ارسال آثار گنجینه موزه هنرهای معاصر به اروپا می توان داشت این است که به نظر می رسد بخشی از هنرمندان احساس مشارکت نمی کنند، از سوالات و دغدغه هایی که طرح می کنند چنین برمی آید که اطمینان خاطر ندارند. اتمسفر اینچنینی زیبنده نیست و هرگونه فعالیتی در این عرصه باید برخوردار از سرمایه اجتماعی و پشتیبانی جامعۀ هنری باشد؛ اکنون اما شاهد این حمایت قاطعانه نیستیم.
او خاطر نشان کرد: به نظرم این سفر و از اساس هر فعالیت دیگری در عرصۀ فرهنگ و هنر مستلزم پشتیبانی جامعه فرهنگ و هنر است، مدیران هنری باید رو در رو و شفاف با نمایندگان هنرمندانی که دغدغه دارند گفتگو کنند، جامعه هنری باید خود را در این اتفاق سهیم بدانند و از آن حمایت کنند، برای دل نگرانی های آنها باید احترام قائل شد و به سوالات شان پاسخ داد و ذهن شان را روشن کرد.
وی با طرح این پرسش که چرا هرگونه شایعه ای در فضای فرهنگ و هنر می پیچد، بخشی از هنرمندان آن را می پذیرند؟ ادامه داد: قدرت شایعات مؤید این نکته است که طرفین در تاریکی نسبت به هم به سر می برند، این تاریکی سبب می شود هر صدایی طرف مقابل را برآشوبد، و ایجاد تردید و اضطراب کند، در چنین فضایی کدورت ها گسترش می یابد و ممکن است برخی با سوءاستفاده، آن را به ابزار سیاسی بدل کنند که یک سم مهلک برای فضای فرهنگی هنری ست؛ لذا ضروری ترین اتفاق دیدار و گفتگو مدیران هنری و هنرمندان است.
او گفت: روشنایی بخشی به فضای فرهنگ و هنر البته انتظاری ست که از مدیران می رود اما از آنجا که صاحبان اصلی فرهنگ و هنر خود خانواده هنر ایران است، توقع این است که آنان در روشنایی بخشیدن به تاریکیها پیشگام باشند، از اساس اجازه ندهند تاریکی شکل بگیرد، هر پرسشی پیش آمد، شفاف پرسشگری و مطالبهگری کنند و از خلق شایعات و مانور فرصت طلبان جلوگیری کنند. چنین رویکردی همانا حراست از کیان فرهنگ و هنر ایران است.
بهشتی خاطرنشان کرد: به نظرم مهمترین مقدمه سفر گنجینه موزه هنرهای معاصر به اروپا، جلب اعتماد و ایجاد سرمایه در جامعۀ هنری است، بنابراین بهترست تا تحقق این جلب نظر افکار عمومی، حتی بهترین کار به تاخیر افتد تا آن رویداد مفید زیر دست و پای بی اعتمادی حرام نشود.
سید محمد بهشتی در بخش دیگری از این مطلب درباره برخی گمانه ها پیرامون میزان تاثیرگذاری او در رویدادها و تصمیم سازی های فرهنگی هنری گفت: برای خودم هم این گمانه ها جالب است، بدیهی است علاقمندی و نیز تجربه ام زمینه ساز این است که گاه برخی از مدیران از مننظر بخواهند که هیچگاه دریغ نمی کنم، اما واقعیت این است که میزان مشورت هایی که می خواهند چندان پرشمار نیست و به طبع در حد یک مشاوره است؛ مدیران هنری خود حائز تخصص اند و بنا به سلیقه شان برنامه هایشان را راهبری می کنند و نیازی به حضور من و نگرش و سلیقه خاص من نیست؛ در عین حال من مانند هر علاقمند فرهنگ و هنر از برخی فعالیت ها خشنود میشوم و از سر علاقه ای که به فرهنگ و هنر سرزمینم دارم، آنها را می ستایم. چنین رویدادهایی منحصر به گروه و یا گونه خاصی از هنر هم نیست، به موازاتش هر جا احساس خطر کنم پروایی از نقد کردن ندارم، دیرزمانی است که روش من چنین بوده و از این پس نیز خواهد بود و معدودی شبهه افکن نمی توانند مهر سکوت بر دهانم بزنند.
نظر شما