فرهنگ امروز/ زیگمونت باومن، مترجم، احسان شاه قاسمی:
در ۲۱ می، جاناتان فرانزن در سخنرانی افتتاحیه در کالج کینیون گفت: «هدف نهایی غایت تخنه[۱] جایگزین کردن جهان طبیعی بیتوجه به آرزوهای ما -جهانی از توفانها و سختیها و دلهای شکستنی و مقاومت- با جهانی است که به آرزوهای ما به همان صورتی که هستند پاسخ میدهد و در واقع تنها امتدادی از خود ماست». این جهان، جهانی پر از آرزوهای آسان و احمقانه است، جهانی در مورد راحتی بدون زحمت و راحتی بیزحمتی، جهان فرمانبرداری و انعطافپذیری و جهانی است که هر نوع مقاومت، سرسختی و ستیزهجویی میان امیال و واقعیت در آن حذف شدهاند.
اصلاح: از آنجا که واقعیت همان چیزی است که در برابر میل مقاومت میکند، در اینجا بحث بر سر رها کردن واقعیت است. زندگی در جهانی از آرزوهای یک فرد تنها؛ جهانی از آرزوهای من و شما، جهانی از آرزوهای ما خریداران، مصرفکنندگان، کاربران و بهرهبرداران از تکنولوژی.
یکی از آرزوهایی که همۀ ما داریم و عمیقاً آن را در درون خود حس میکنیم و آن را دوست داریم، آرزوی دوست داشتن و دوست داشته شدن است.
فرانزن میگوید: «تکنولوژیهای ما در خلق محصولاتی که بتواند ایدئالهای خیالی ما را در یک رابطۀ شهوانی تأمین کنند، بینهایت توانا شدهاند. در این خیالات، ابژۀ دوستداشتهشونده همهچیز میدهد و هیچچیز نمیخواهد؛ او باعث میشود که احساس قدرت کنیم و زمانی که او را با یک ابژۀ جذابتر عوض میکنیم، بهجای ایجاد صحنههای وحشتناک، ما را به سمت آن ابژۀ جدید هدایت میکند.» اجازه بدهید به صحبتهای او این را اضافه کنم که این ابژه خود به درون سطل آشغال میپرد و در زبالهدانی ژرف فراموشی گم میشود. محصولات بازاری تکنولوژی مثل وسایل الکترونیکی که تنها با یک فرمان صوتی عمل میکنند، یا با باز کردن انگشتها روی صفحۀ آنها تصاویر را بزرگتر میکنند، به طرز فزایندهای اشیای دوستداشتنیای که ما همیشه آرزوی داشتن آن را داشتهایم اما هرگز نداشتهایم را برای ما به واقعیت تبدیل میکنند.
علاوه بر این، این اشیا یک کیفیت عالی هم دارند که لازم نیست آنها را برای مدتی طولانی نگه داریم و هر وقت آنها را دور انداختیم هرگز نمیتوانند ما را برای دور انداختنشان تنبیه کنند. لوازم الکترونیک طوری طراحی شدهاند که مثل بقیه ابژههای محبت دوست داشته شوند، اما به ندرت این لوازم به خود اجازه میدهند که عاشق چیزی شوند. لوازم عشقی سالمترین ابژههای عشق هستند و الگوها و استانداردهای ورود و خروج از امور عشقی در آنها وجود دارد. همۀ ابژههای عشقی دیگر، الکترونیک یا از جنس گوشت و خون و ثابت یا متحرک، این الگوها و استانداردها را در مواقع خطر رها میکنند.
عشق انسان به انسان به معنی تعهد، پذیرش، خطر و آمادگی برای ازخودگذشتگی است؛ این عشق به معنای انتخاب مصمم و امیدوارانه یک مسیر نامطمئن، نامشخص و با گردنههای سخت برای زندگی مشترک است. عشق ممکن است همراه با خوشبختی باشد یا نباشد، اما بهسختی ممکن است با راحتی و آسودگی همراه شود. هیچوقت چیزها مطابق انتظار نیست و اطمینان را باید رها کرد... بلکه کاملاً برعکس: عشق نیازمند افزایش مهارت و تمایل به بهترینهاست و بنابراین احتمال شکست، آشکار شدن نواقص و جریحهدار شدن غرور را هم در خود دارد. یک محصول الکترونیک سترونشده، صاف و بیخار هر چیزی هست بهجز عشق؛ آنچه این محصول ارائه میکند، از نگاه فرانزن، بیمهای علیه «خاکی است که عشق قطعاً روی حس احترام به خود در ما میپاشد». نسخۀ به لحاظ الکترونیکی سرهمشدۀ عشق هیچ ربطی به عشق ندارد. محصولات تکنولوژیک مصرفکننده با نیش ارضای نارسیسیسم مشتریان آنها را شکار میکنند؛ آنها وعده میدهند که با ما و هر کاری که میکنیم یا تصمیم میگیریم، نکنیم، کاملاً هماهنگ هستند. همانطور که فرانزن نشان میدهد، «ما ستارۀ فیلمهای خودمان هستیم، ما پیوسته از خودمان عکس میگیریم، ما روی ماوس کلیک میکنیم و ماشین حس اربابیت ما را تأیید میکند ... دوستی با یک شخص، تنها با شخصی ممکن است که در تالار آینههای شخصی خودمان میبینیم، اما تلاش برای شباهت کامل در تضاد با یک رابطۀ عاشقانه است».
عشق نوشداروی نارسیسیسم است یا تهدید میکند که باشد ... عشق همچنین زمانی که نادرستی تظاهری را برملا میکند که ما قصد داریم بهوسیلۀ آن اعتمادبهنفس خود را به هر زحمتی که هست از میدان محک به دور نگه داریم، یک افشاگر است. آنچه نسخۀ قلابی، استریلیزهشده و بزککردۀ عشق به ما میدهد، حفاظت از اعتمادبهنفس ما علیه خطراتی است که نمونههای واقعی عشق در آن زیاد خوشنام نیستند.
«انفجار الکترونیک»، سودهای افسانهای که از فروش فزایندۀ لوازم «کاربرپسند»[۲] به دست آمده که انعطافپذیر، سربهزیر و فرمانبردارند و هرگز در برابر ارادۀ ارباب سر راست نمیکنند، همگی نشانههای یک «سرزمین بکر» دیگر هستند که بهتازگی کشف شده و آمادۀ استعمار است. بازارهای مصرفکننده یک فتح دیگر هم داشتهاند: یک حوزه دیگر از دغدغهها، نگرانیها، شهوات و منازعاتی که تاکنون در اختیار مردم عادی و صنایع خانگی بوده و بنابراین سودی نداشته است، بهصورت موفقیتآمیزی کالایی و تجاری شده است. فعالیتها در این حوزه همانند بسیاری از دیگر فعالیتهای انسانی در گذشته، به فعالیتهای خرید تغییر شکل داده و به سمت فروشگاههای بزرگ چرخیده است. این حوزه اخیراً درها را به سمت بازارهای مصرف برای استعمار باز کرده و صدالبته این حوزه نه عشق بلکه نارسیسیسم است.
نظر شما