به گزارش فرهنگ امروز به نقل از مهر؛ رمان «آخرین نامه معشوق» که هشتمین رمان جوجو مویز نویسنده انگلیسی به شمار میرود در ایران منتشر شد.
مویز پس از انتشار این کتاب توانست برای دومین بار جایزه رمان عاشقانه بریتانیا را در سال ۲۰۱۱ کسب و تنها نویسندهای شود که برای دو کتاب رها در باد در سال ۲۰۰۴ و آخرین نامه معشوق موفق به کسب این جایزه شده است.
کتاب آخرین نامه معشوق تقریباً همزمان با کتاب مشهور دیگر این نویسنده با عنوان «من پیش از تو» منتشر شده و مربوط به دوره پرکاری این نویسنده و روزنامهنگار انگلیسی است. گرچه محبوبیت و شهرت کتاب «من پیش از تو» بسیار بیشتر از سایر آثار این نویسنده است و به گفته خود مویز مردم وی را با این کتاب میشناسند، لیکن کتاب آخرین نامه معشوق همانند سایر کتابهایی که توسط جوجو مویز نوشته شدهاند بسیار مورد توجه قرار گرفته و برای چند ماه در صدر پرفروشترین کتابهای انگلستان قرار داشته است.
به گفته جوجو مویز ایده اولیه این کتاب هنگامی که وی در یک کافه بوده به ذهنش خطور کرده است، وی در کافه شاهد گفتگوی زنانی بوده که در خصوص پیام کوتاه و نحوه برقراری ارتباط از طریق آن و پیامی که میخواستند ارسال کنند بحث میکردند. مویز در این باره میگوید: «بعد از این جریان با خودم فکر کردم که تا چندوقت پیش مردم برای همدیگر نامه مینوشتند و چقدر به نامهها و پیامهای ارسالی از طریق آنها اهمیت قائل بودند، حال آنکه امروزه دیگر کسی نامه نمیفرستد و در زندگی روزمره انسانها دیگر کاربردی ندارد.»
وی عنوان میکند که بر این مبنا تصمیم گرفته است تا با نوشتن رمانی عاشقانه با محوریت پیدا کردن نامههای عاشقانه توسط دو زن در دو زمان مختلف به نامهای جنیفر و اِلی، حس نوستالژیک نامهنگاری در زمانهای گذشته (گذشته نه چندان دور) را برای علاقه مندان مطالعه بازسازی کرده و تأثیر نامه در زندگی این افراد را روایت کند.
جوجو مویز داستان کتاب آخرین نامه معشوق را با روایت وضعیت جنیفر در یک بیمارستان آغاز میکند. جنیفر در اوایل دهه ۱۹۶۰ بعد از یک تصادف در بیمارستان بستری میشود و پس از بازیابی هوشیاریاش متوجه میشود که حافظه خود را از دست داده و هیچ چیز در رابطه با زندگی گذشته و حتی شوهرش را به یاد نمیآورد. در ادامه جنیفر نامههایی را مطالعه میکند که ظاهرا توسط معشوق وی برایش نوشته شدهاند. در ادامه داستان اینکه جنیفر پس از پیدا کردن و مطالعه نامهها گرفتار سردرگمی شده و اتفاقاتی برایش میافتد و در نهایت تصمیمش برای ادامه زندگی روایت میشود.
در طرف دیگر داستان، پس از گذشت ۴۰ سال دختری به نام اِلی همان نامهها را در دفتر روزنامه پیدا میکند. با مطالعه نامهها این سؤال در ذهن اِلی نقش میبندد که آیا میتواند با استفاده از آنها داستان زیبایی برای روزنامه نقل کند و وضعیت شغلی خود را تثبیت کند. نویسنده این قسمت داستان را به موازات قسمت قبلی روایت میکند و در طول کتاب هر دو شخصیت اصلی داستان با مشکلاتی روبرو میشوند و در خصوص سرنوشت و رابطه عاشقانه خود تصمیماتی میگیرند و با مطالعه کتاب در مییابیم که زندگی این دو مشترکات بسیاری داشته و تصمیمات آنها گاها شبیه و در برخی موارد متضاد یکدیگر بوده است.
در بخشی از این کتاب میخوانیم: عزیزترینم و تنها عشقم. پای حرفم هستم. به این نتیجه رسیدم که تنها راه پیش روی ما اینه که یکی از ما تصمیم بزرگی بگیره...
من بهاندازه تو قوی نیستم. وقتی اولینبار تو رو دیدم، به نظرم خیلی شکننده اومدی؛ کسیکه باید ازش مراقبت کنم، ولی متوجه شدم کاملاً در اشتباه بودم. تو یه زن قوی هستی، کسیکه میتونه یه زندگی رو با چنین عشقی تحمل کنه، و این واقعیت رو که ما هرگز برای این زندگی حقی نداریم.
بدون که قلبم و همه امیدم در دستان توست.
این رمان را نشر میلکان با ترجمه کتایون اسماعیلی در ۴۶۰ صفحه و با قیمت ۲۹ هزار تومان منتشر کرده است.
نظر شما