به گزارش فرهنگ امروز به نقل از مهر؛ مهدی گلشنی در سومین دوره آموزشی طرح ملی گفتمان نخبگان علوم انسانی که در دهکده فرهنگی آموزشی وسف در حال برگزاریست به تحلیل تاریخی نسبت علم و دین در سه دوره تمدن اسلامی، قرون وسطی مسیحی و غرب مدرن پرداخت.
وی در تحلیل تاریخی نسبت علم و دین، به نسبت علم و دین در تمدن اسلامی اشاره کرد و گفت: هدف علم از دیدگاه اسلام در بعد نظری، کشف آیات الهی در آفاق و انفس و در بعد عملی استفاده از امکاناتی است که خداوند برای بشر فراهم کرده است.
پژوهشگر فلسفه علم با بیان اینکه در بینش اسلامی معیار مطلوب بودن یک علم، مفید بودن آن است، معیار مفید بودن علم را سوق انسان به سوی خدا و رضای الهی عنوان کرد و افزود: هر علمی که دارای این خاصیت باشد ممدوح و کسب آن عبادت است و از این جهت فرقی بین علوم خاص دینی و علوم طبیعی نیست.
وی با اشاره به روایتی از امام علی(ع) که می فرمایند «ثمره العلم العباده»، اظهار داشت: این برداشت که ثمره دانش عبادت است در واقع برداشتی است که علمای بزرگ مسلمان قرون اول هجری داشتند و به ترجمه علم ملل دیگر پرداختند و بر آن افزودند.
گلشنی با اشاره به رابطه علم و دین در جهان بینی اسلامی ابراز کرد:در جهان بینی اسلامی، علم و دین یک مبنای متافیزیکی واحد دارند و هدف دانش وحیانی دانش کسبی هر دو این است که آثار و صفات خداوندی را برای بشر برملا کند.
وی تصریح کرد: در واقع میتوان فعالیت علمی را بخشی از فعالیت دینی به حساب آورد. طبق بیان قرآنی مطالعه طبیعت در صورتی می تواند مطالعه کنندگان را از عالم خلقت به خالق برساند که قلبا ایمان دینی داشته باشند.
استاد دانشگاه صنعتی شریف گفت: تأثیر دیگری که دین میتواند روی علم بگذارد در جهتگیری آن است. دین میتواند علم را در جهانی که مؤثر در رشد معنوی انسانها است به کار گیرد و از به کارگیری آن برای مقاصد تخریبی جلوگیری کند.
فیلسوف و نظریه پرداز ایرانی در بیان نسبت علم و دین در قرون وسطی مسیحی توضیح داد: در قرون وسطی علت غایی مورد توجه بود. دلیل آن هم این بود که علما فکر میکردند هر چیز در سلسله مراتب هستی جایی برای خود دارد، زیرا آفریده خداوندی است که هدفدار است.
وی افزود: در آن قرون، فلسفه ارسطو با الهیات مسیحی تلفیق یافت و معمار این تلفیق توماس آکویناس بود. او معتقد بود که عقل و وحی نمیتوانند تعارض داشته باشند و لذا دست به کار تلفیق این دو شد.
گلشنی خاطرنشان کرد: در دوره ماقبل مدرن هیچ وقت علم و دین در تعرض با یکدیگر نبودند و علم در بستر بینش دینی و اندیشههای متافیزیکی متناسب با دین نضج پیدا کرد و اولین بار بعد از رنسانس این تعارض به وجود آمد.
وی با اشاره به نسبت علم و دین در دوران جدید، اظهار داشت: در قرن هفدهم میلادی با ظهور دکارت، گالیله و نیوتن علم جدید تولد یافت و مشخصه این علم استدلال ریاضی و مشاهده تجربی بود. در این علم جست وجوی غایات را کنار گذاشتند و صرفا به توصیف پدیدهها اکتفا کردند.
عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی گفت: دکارت خود خداپرست بود اما در ضمن دنبال این هم بود که جهان را به نحو مکانیکی تبیین کند. او طبیعت را جز یک ماشین نمیدید و مفتخرانه میگفت که بعد و حرکت را به من بدهید، من جهان را میسازم.
وی در ادامه سخنان خود و در تحلیل پیدایش انجرافات در علم و پیدایش علم سکولار، علمزدگی و سوءاستفاده از اعتبار علم، بحران هویت، رواج نسبیگرایی در زمینه معتقدات دینی و منحصر کردن حوزه دین به امور اخلاقی و اخروی را از نتایج و تبعات علم سکولار برشمرد.
گلشنی با اشاره به محدودیتهای علم سکولار بر ضرورت پرداختن به علم دینی تأکید کرد و افزود: توانایی علم در پاسخ به سئوالات اساسی انسان مورد تردید قرار گرفته است و دست علم در پاسخگویی به سئوالات مربوط به خدا، روح، جاودانگی روح و آزادی اراده کوتاه است.
وی ادامه داد: علم سئوالاتی مطرح میکند که به آن مرتبط است ولی پاسخ به آنها را باید در ورای حوزه علم جست و جو کرد و همچنی کار یک دانشمند دانسته یا ندانسته مبتنی بر بعضی اصول علم است که این اصول خارج از علم میباشند.
پژوهشگر فلسفه علم با بیان اینکه علوم تجربی تمام ابعاد طبیعت را به ما نشان نمیدهد، گفت: با تور علوم تجربی تنها چیزهای تجربی را میتوان صید کرد. در واقع جهان یک جهان تک بعدی نیست و بیش از یک راه برای نظر کردن در آن وجود دارد. در جهان چند بعدی تصویرهای مختلف ناسازگار نیستند، بلکه توصیف کاملتری به دست میدهند.
وی در اثبات امکان علم دینی اظهار داشت: از یک سو علم براساس متافیزیک میتواند متأثر از جهانبینی دینی باشد و از سوی دیگر بینش دینی در جهتگیریهای کاربردی علم مؤثر است، یعنی علم در مرحله نظر و عمل تحت تأثیر پیشفرضهای دینی و متافیزیکی است.
به نظر استاد گلشنی علم را میتوان در دو جهت اصلاح جهان و یا تخریب آن به کار برد، بر این اساس جهان بینی دینی و توحیدی بر علم دینی حاکم است و جلوی سوء استفاده از کاربردهای علم را میگیرد و در حقیقت علم دینی اجازه نمیدهد علم در راه تخریب بشر به کار برده شود.
عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی با تعریف علم دینی تصریح کرد: مفروضات عام حاکم بر علم دینی سازگار با متافیزیک اسلامی و بر آن جهان بینی دینی حاکم است که هم بعد نظری علم و هم بعد عملی آن را کنترل میکند.
مهدی گلشنی، متولد سال ۱۳۱۷، اصفهان، فیزیک دان و نظریه پرداز ایرانی، پژوهشگر فلسفه علم، مترجم، استاد دانشگاه صنعتی شریف، عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی و عضو پیوسته فرهنگستان علوم ایران است.
او از برگزیدگان همایش چهره های ماندگار در عرصه فیزیک و برنده کتاب سال جمهوری اسلامی ایران است.
مهدی گلشنی یکی از مدافعان سرسخت نظریه علم دینی است و از دیدگاه کسانی که علم اسلامی را قبول ندارند انتقاد می کند.
نظر شما