شناسهٔ خبر: 53986 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

ماهیت دانشگاه؛ مساله دانشجوست!

دانشجویان دهه هفتادی که همچنان در دانشگاه‌ها هستند با توجه به تجربه نسل قبلی به فکر راه‌حلی برای سردرگمی و ناامیدی و تردید درمورد آینده خود هستند.


فرهنگ امروز/ حسن ثابتی : پس از اتمام جنگ تحمیلی و سال‌های اولیه پس از آن مجموعه‌ای از علل و عوامل موجب گره خوردن پیشرفت شغلی، منزلت اجتماعی و آینده داشتن با ادامه تحصیلات و رفتن به دانشگاه شد. همین امر زمینه افزایش تقاضا برای ورود به دانشگاه‌ها و در نتیجه افزایش دانشجویان و دانشگاه‌ها در اواسط سال‌های دهه ۷۰ به بعد شد؛ اما وقتی متولدین دهه ۶۰ در دهه ۸۰ تحصیلات خود را به اتمام رسانده و در دهه ۹۰ وارد بازار کار شدند متاسفانه کثرت فارغ‌التحصیلان نه چیزی از منزلت اجتماعی برای آنها باقی گذاشته بود، چراکه تعداد دکتر و مهندس این‌قدر زیاد شده بود که دیگر مهندس بودن ارزش سابق را ندارد، نه چیزی از پیشرفت شغلی و حرفه‌ای. وقتی متولدین دهه ۷۰ که دانشجویان امروز دانشگاه‌ها هستند با این تجربه گذشتگان مواجه شدند، موجب کاهش تقاضا برای ورود به دانشگاه شد. البته همچنان بخش عمده‌ای ازجوانان به دلیل نداشتن راه جایگزین ورود به دانشگاه را انتخاب کردند؛ البته نه با اشتیاق گذشته.

این دانشجویان دهه هفتادی که همچنان در دانشگاه‌ها هستند با توجه به تجربه نسل قبلی به فکر راه‌حلی برای سردرگمی و ناامیدی و تردید درمورد آینده خود هستند. البته راه‌حلی بدون برگشت به عقب و ترک تحصیل ،چراکه دانشجویان حداقل در دانشگاه‌های بزرگ دولتی تمایلی به ترک همین حداقل سرمایه آینده خود را نیز ندارند. این وضعیت پیش روی قشر فعلی دانشجویان، دو راه‌حل را پیش روی آنها قرار داد. اول کارآفرینی و مفاهیم حول آن مثل شرکت‌های دانش‌بنیان، خلاقیت، ایده بازار، نوآوری و تجاری‌سازی و استارتاپ و امثال آن که به‌گونه‌ای کلی تحت عنوان دانشگاه کارآفرین مطرح می‌شود و راه‌حل دوم فشار به دولت برای افزایش حمایت معیشتی و اقتصادی، کاهش هزینه‌های دانشجو، اصلاح روند منزلتی دانشجو و امثال آن که تعابیری مثل مقابله با کالایی‌سازی و اعتراضات به قانون سنوات یا اتفاقاتی مانند کمپین اعتراضی دانشجویان دکتری برای پژوهانه، نمودهای آنهاست. (البته غیر از این دو برخی هم دنبال بهره‌گیری از رانت سیاسی یا نسبت‌های فامیلی و مانند آن هستند برای اندک صندلی‌های کارمندی دولت).

این دو راه‌حل درون‌دانشگاهی، زمینه تقویت دو جریان فکری درباره ماهیت دانشگاه و دانشجو را فراهم آورد. اول نئولیبرالیسم که ناظر به الگوی تجاری‌سازی و کارآفرین و موارد شبیه آن بود و در مقابل آن نئوسوسیالیسم که خواستار نقد دولت و فشار به آن جهت کاهش هزینه‌های دانشجو و اصلاح روند تنزل منزلتی گذشته و افزایش حمایت‌ها و مسئولیت‌های دولت برای آینده دانشجو است. تقابل این دو گفتمان در کنار ظهور گفتمان‌های بومی‌سازی و حقیقت‌گرایی که منشأهای دیگری دارد اما در سطح دانشگاه‌ها و برای دانشگاه برنامه دارند، صحنه پیش روی دانشجوی امروز و فردا را به چهارراه انتخاب مسیر درباره ماهیت دانشگاه مبدل ساخته است.

هرکدام از این مسیرها به دانشجوی امروز هویت و برنامه و آینده‌ای متفاوت پیشنهاد می‌دهد. در اولی دانشجو نقش یک فعال اقتصادی را ایفا می‌کند که حین تحصیل باید ایده‌های خود را پرورش و بازارسنجی کند و کم‌کم وارد بازار صنعت و اقتصاد خصوصی شود؛ البته باید هزینه آن را هم امروز در دانشگاه بپردازد. در دومی دانشجو نقش یک معترض و منتقد پرشور و حرارت را برعهده گرفته و پیگیر مطالبات از دولت است. در سومی دانشجو نقش مامور ایدئولوژیک را ایفا و برنامه‌های واگذارشده را دنبال می‌کند. در چهارمی دانشجو در کل همه ‌انگیزه‌های منزلتی و شغلی را کنار گذاشته و متناسب با علاقه ‌دنبال فرهیختگی خود در دانشگاه و آماده‌شدن به‌عنوان یک شهروند در جامعه است. به هر حال ماهیت دانشگاه و انتخاب دانشگاه مطلوب مساله امروز دانشجویان است؛ چراکه در پیوند با آینده دانشجو تعریف می‌شود و فردا شدت و اهمیت آن افزوده خواهد شد؛ چراکه متولدین دهه ۸۰ پشت در ورودی دانشگاه هستند و تصمیم خود را گرفته‌اند.

منبع: فرهیختگان

نظر شما