به گزارش فرهنگ امروز به نقل از مهر؛ سید یحیی یثربی، استاد فلسفه و کلام اسلامی درباره همگانی کردن فلسفه در جامعه گفت: در جامعه ما این طور جا افتاده که فلسفه عبارت از مطالبی است که برای مثال ابن سینا یا ارسطو گفتهاند و اینها به زندگی امروز ما بیربط یا کمربط هستند. درحالی که این برداشت ما از فلسفه نادرست است. برای روشن شدن این مطلب قبل از تعریف فلسفه مثالی میزنم. ۴ قرن پیش در شرق و غرب فیزیک ارسطو را درس میدادند. ابن سینا و ملاصدرا هم همین را گفتهاند ولی آیا میتوان این فیزیک را اکنون به مردم درس داد؟ با این فیزیک نمیتوان مشکلات زندگی امروزه را حل کرد، چون سنتی و قدیمی است و نگرش سطحی دارد. ولی آن زمان این کار را کردهاند ولی اکنون لازم نیست ما آنها را تکرار کنیم الان فیزیک جدید را همه ما میخوانیم. اما نه به عنوان فیزیک جدید، بلکه خودمان روی آن کار می کنیم و از راه آزمون و خطا آن را میپذیریم.
این استاد فلسفه تصریح کرد: گذشتگان ما هم چیزهایی را در مورد جهان گفتهاند که ما نباید آنها را تکرار کنیم، آنها در زمان خودشان تلاش کردند این جهان را بشناسند و آن قدر شناختند، چون امکاناتی که ما داشتیم را آنها نداشتند. بنابراین، فلسفه یعنی شناخت جهان ولی هر کسی باید بر اساس امکاناتی که دارد خودش آن را بشناسد، برای مثال ارسطو و ملاصدرا گفتهاند آب عنصر است، ولی خودت چه میگویی و باید بررسی کنی، ببینی این طور هست یا نه؟
یثربی با تأکید بر اینکه فلسفه وقتی همگانی میشود که ما تفکر فلسفی را همگانی کنیم، ادامه داد: فلسفه به سراغ واقعیت می رود و نباید به نظرات فلاسفه گذشته در این خصوص اکتفا کرد، بلکه باید به شخص فرصت دهیم خودش فکر کند، اکنون در جامعه ما خرافات خیلی جا باز کرده و حتی در میان بعضی از مسئولان هم دیده میشود، اما تفکر فلسفی یعنی اینکه در مورد هر موضوعی خودمان بررسی کنیم که درست است یا خیر؟ این یک راه برای همگانی کردن فلسفه است. باید انسانها حق داشته باشند در مورد هر موضوعی خودشان فکر کنند. امروزه بشر متوجه شده که دانش مثل دعا نیست که ما بخوانیم و حاجتمان روا شود. دانش باید مشکلی از مشکلات ما را حل کند ولی ما به این نکته توجه نداریم که باید خودمان به هر موضوعی فکر کنیم.
روشنفکری به معنای ضدیت با حاکمیت نیست
مولف کتاب عرفان عملی در اسلام اظهار کرد: فلسفه دو خاصیت دارد؛ یکی اینکه خود شخص به موضوع فکر کند و دیگر اینکه نگاه و تفکرش به زندگیاش طوری باشد که ببیند چه چیزی را بپذیرد و چه چیزی را نپذیرد و سیاست، اقتصاد و دین جامعهاش برایش مهم باشد. چندی پیش در مقالهای از من انتقاد شده بود که از هر فرصتی برای انتقاد از مسیحیت استفاده میکنم و حتی نوشته بودند که من از نزدیکان دولت هستم. من در جوابی برایشان نوشتم که من کجا نزدیک به دولت هستم؟ من در زندگیام هیچ کاری را به دستور انجام نداده و همیشه کار خودم را انجام دادهام. چون معتقدم فکر روشن مشکلی برای بشر به وجود نمیآورد. من کتابی در این خصوص نوشتهام به نام «ماجرای غم انگیز روشنفکری در ایران» و در آن افسوس خوردهام که در جامعه ما روشنفکری وجود ندارد. برخی به اشتباه فکر میکنند اگر کسی ضد دولت حرف بزند میشود روشنفکر، در حالی که روشنفکر باید فکر ارائه بدهد، فکری که زندگی را تغییر دهد. روشنفکران غرب در عرض ۱۰۰ سال دنیای قدیم را به دنیای جدید تبدیل کردند، اما ما چون روشنفکر به مفهوم واقعی نداریم در این ۱۰۰ و ۱۵۰ سال اخیر هیچ کاری نتوانستهاند بکنند. به طوری که جامعه کنونی خرافی تر شده است، وضع اخلاق و ارزش ها رو به افول رفتهاست.
عضو سابق هیئت علمی گروه فلسفه دانشگاه علامه طباطبایی تأکید کرد: همگانی شدن فلسفه یعنی همه مردم عقل خود را به کار بگیرند. همه باید عقل خود را روشن و درست به کار گیرند و فریب حرفهای دیگران را نخورند. برای مثال چندی پیش، همین سوال که «علم دینی میشود یا نه؟» بحث برانگیز شده بود، عدهای میگویند، میشود و عدهای میگویند، نمیشود. عدهای فرصتطلب هم زمانی میگفتند، میشود و الان میگویند؛ نمیشود! باید این مفاهیم فلسفی برای مردم معنا شود و به مردم بگویند علم را دینی کردن یعنی چه؟ چون پاسخ آن برای بسیاری مشخص نیست. علم دینی نمیشود یعنی ما فرمولهای علمی را نمیتوانیم دینی کنیم. مگر جغرافیا نقشی در علم دارد؟ نه ندارد. ولی چون مردم آنجا حرکت کردند و به تکنولوژی جدیدی رسیدند میگوییم دانش و تکنولوژی غرب. اگر این کار را ما میکردیم ما به آن دانش و تکنولوژی اسلامی میگفتیم. بنابراین همگانی شدن فلسفه یعنی همه فکر کنند و درست فکر کنند و دنبال مطالبی باشند که مشکلی از مشکلاتشان را حل کند و به دردشان بخورد.
تفکر فلسفی باید چون و چرا داشته باشد
یثربی با اشاره به ویژگیهای تفکر فلسفی ادامه داد: تفکر فلسفی یک ویژگی عمومی دارد و آن این است که بنیادی بوده و چون و چرا در آن باشد. اکنون همه میشنویم که میمیریم ولی وقتی فکر کنیم که مرگ چیست، این تفکر حالت فلسفی پیدا میکند. حال چه پاسخ آن را پیدا کنیم و چه پیدا نکنیم. دومین ویژگی تفکر فلسفی این است که به مسائلی بپردازد که آن مسایل را با چشم و عقل و هوش خود آن را بفهمد و چیزهای مبهمی در آن نباشد. بنابراین این تفکر نباید جنبه تقلید داشته باشد و هر کس با عقل خود باید بتواند آن را بفهمد. در یک کلام فلسفه از علوم حقیقی است، یعنی روی واقعیتها بحث میکند و تقلید از عقل دیگران نیست. در حالی که فلسفه ما همه تقلید است و میگوییم ملاصدرا گفت، کانت گفت و ... ولی «من میگویم» وجود ندارد. من حدود ۴۰ سال تدریس کرده ام و متأسفانه در پایاننامههای دانشجویی هرگز سعی نمیشد دانشجو خودش حضور داشته باشد، همهاش نقل قول از دیگران بود. باید دید شما به عنوان یک انسان، انسان روزگار خودت چه می گویی؟ پس تفکر فلسفی باید چون و چرا داشته باشد و تقلیدی نباشد، بلکه اندیشه خود شخص باشد. اسلام هم در اصول دین این را از ما خواسته که هر شخصی باید خودش بفهمد و اینکه پدرم، مادرم یا استادم گفت؛ همه تقلید است و هر کس باید خودش مسایل زمانه اش را بفهمد.
سید یحیی یثربی در پایان با انتقاد از عملکرد رسانهها برای ایجاد تفکردرست در مردم گفت: متأسفانه اکنون رسانههای ما فقط تلاش میکنند، مردم را سرگرم کنند و در سرگرم نگه داشتن مردم گاهی رسانههای بیگانه از ما جلو میزنند، در حالی که باید تلاش کنیم وقت رسانهها را برای توسعه فکر و و ذهن مردم خود صرف کنیم. در این جامعه برای درست اندیشیدن مجال داریم و مشکل ما مشکل دولت نیست و کسی هم جلودار این کار نیست.
نظر شما