به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛ مراسم «امین جامعهشناسی ایران» به مناسبت بزرگداشت محمدامین قانعیراد دوم تیرماه در سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران برگزار شد.
حمیدرضا جلاییپور سخنران این مراسم با اشاره به سه دهه آشنایی خود با مرحوم قانعیراد گفت: در ایران طی 8 دهه گذشته جامعهشناسان و متفکران اجتماعی موثری وجود داشته اما قانعیراد تاثیرش در این میان بسیار خاص بود او پدیده جامعهشناسی ایران بود و با توجه به شخصیت باصلابتی که داشت همواره تلاش میکرد دقیق، مستند و اخلاقی صحبت کند.
وی همچنین به جامعهشناسان دیگری چون مرحوم صدیقی، علی شریعتی و احسان نراقی اشاره کرد و افزود: در این میان کسانی که دقیقا کار جامعهشناسی کردند احمد اشرف، کاتوزیان و یرواند آبراهامیان هستند این سه اگرچه چندان دیده نشدهاند اما به دلیل کتابهایی که نوشتهاند همواره در تاریخ ایران تاثیرگذار بودهاند. اشرف 40 سال پیش در مورد اینکه چرا ایران مدرن نشده، کتاب نوشت و جامعهشناسی نداریم که آثار او را نخوانده باشد. آبراهامیان نیز در کتابهای خود پایگاههای اجتماعی مختلف را نشان داده است.
این استاد دانشگاه ادامه داد: مرحوم قانعیراد جامعهشناسی را علم چند مکتبی میدانست و تلاش میکرد همه مکاتب را در راه اهداف خود به کار گیرد. او یک جامعهشناسی انتقادی ـ بهداشتی بود. بدین معنی که از دل جامعهشناسی انتقادی هیچ چیز منفیای در نمیآید. قانعیراد با تسلطی که به مکاتب جامعهشناسی در فرانسه، آلمان و انگلیس داشت از همه آموزهها برای بیان افکار خود استفاده میکرد و هیچگاه در آفساید نمیزد. او مکاتب را در برابر هم قرار نمیداد و در عین اعتقاد بین رشتهای بودن التزام به جامعهشناسی داشت.
وی تاکید کرد: قانعیراد مقید به بحث جامعهشناسی بود و به شدت تحت تاثیر جامعهشناسی بوروی قرار داشت. تلاش میکرد هیچگاه تعادل را به هم نزند و در زمانی که نگاه سنتزی مد نبود و همه باید در جامعهشناسی مکتب داشتند و حتی اگر مکتب نداشتند یعنی بی غیرت بودند، او از همه مکاتب استفاده میکرد تا بحثهای خود را پیش ببرد.
جلاییپور با بیان اینکه قانعیراد هیچگاه جامعهشناسی آکادمیک را تخطئه نکرد افزود: قانعیراد جامعهشناسی سیاستگذار را مطرح میکرد عنوان کرد: قانعیراد از فعالانی بود که جامعهشناسی را به حوزه عمومی آورد و اتصال دانشگاه و نخبگان را به حوزه عمومی فراهم کرد. جامعهشناسی او مشروط نبود بدین معنی که همه مباحث را برای پیشبرد اندیشههای خود استفاده میکرد. او اعتقاد راسخ به حضور در حرکتهای علمی داشت و بزرگترین مدیر علمی کشور بود چراکه مهمترین کنفرانسهای علمی را با دست خالی برگزار کرد.
جلالیپور در بخش پایانی سخنانش با اشاره به اینکه قانعیراد جامعهشناسی انتقادی و روشنگر بود یادآور شد: او در عین عدم اتصال به هیچ گروهی التزام به کار جمعی داشت.
شهیندخت ملاوردی، معاون رئیس جمهوری در امور زنان در این مراسم سخنرانی خود را با عنوان جامعهشناسی امین برای ایران آغاز کرد و گفت: قانعیراد کسی بود که درد جامعه را میفهمید و درمانش را هم درون آن میدانست. او هیچ جامعه مدنی را رها نکرد و در رویای جهانی همراه با گفتوگو، دوستی و شادی برای مردمش ماند. او با شناختی که به مسائل عمده کشور داشت به ضرورت گفتگو با توجه به دغدغهای که برای ایران در نظر میگرفت واقف بود چراکه معتقد بود شناخت و درمان درد در درون جامعه است. او در این میان تفاوتهای ذاتی و اصیل در جامعه نمیدید و آنها را حاصل هنجارهای موجود در جامعه میدانست.
به گفته وی قانعیراد تنوعها را به رسمیت میشناخت و معتقد بود که همه باید حول یک محور گرد هم آیند. به همین دلیل این دغدغه را تا پایان عمر به همراه خود داشت. او توسعه علمی را در توسعه چشماندازهای مختلف میدانست و در این چارچوب دغدغه داشت. البته با مرگ ایشان اندیشههایشان تمام نشده و شاهدیم که چگونه ادبیات و افکار ایشان ادامه مییابد.
ملاوردی با اشاره به نقل قولی از قانعیراد درباره مرگ افزود: او حتی به مرگ به شکل یک فرصت مطالعاتی در جامعهشناسی پزشکی با مشاهده مشارکتی نگاه میکرد و از همین جهت است که امروز ما باید در سوگ خود بنشینیم تا ایشان و باید بکوشیم که بیش از هر زمان دیگری به تحلیل جامعهنگرانه اندیشههای او بپردازیم.
معاون رئیسجمهور در امور زنان همچنین به همراهی بینظیر قانعیراد در حقوق مرتبط با زنان و حقوق شهروندی اشاره کرد و گفت: ماحصل زحمات مرحوم قانعیراد در دو دوره از همایش اعتدال یازده جلد کتاب است. او اعتدال را ابزار اصلی برای گفتمان در جامعه ایرانی میدانست. همچنین یکی از معانی توسعه را فراهمساختن فرصت میان تعامل اجتماعی و تعامل معرفتی عنوان میکرد و معتقد بود توسعه از طریق مشارکت گونههای مختلف در جامعه پدید میآید. از همین منظر ایشان نقش زنان در توسعه و فرایند یادگیری را در نظر داشت و همواره تلاش میکرد زمینه برقراری ارتباط و همافزایی بین مشارکت دولت، جامعه و نهادهای مدنی را از طریق برگزاری همایشها فراهم کند.
ملاوردی در بخش پایانی سخنانش با اشاره به آخرین دیدار خود با مرحوم قانعیراد در ماه مبارک رمضان گفت: در دیداری که در شورای راهبردی با ایشان داشتم احساس کردم او بیماری را فراموش کرده یا بیماری او را به همین دلیل برای کنگره جمعیت حقوق بشر شخصا ایشان را دعوت کردم اما متاسفانه متوجه شدم که این آخرین دیدار ما بوده است.
رضا داوری اردکانی، رئیس فرهنگستان علوم نیز در ادامه این مراسم با بیان اینکه او امین جامعهشناسی و علم بود گفت: علوم اجتماعی در کشور به صورت انتزاعی وارد شده و از زمان فروغی تا تولید آثار منورالفکران در دوران مشروطه هیچگاه آثار ماندگاری در این حوزه خلق نشده است. همچنین شخصیتهای ممتازی چون مرحوم صدیقی در جامعهشناسی ایران وجود داشته است اما هیچگاه دانشگاه ما به دلیل جزیرهای بودن و جدایی آن از جامعه نتوانسته علم را وارد جامعه کند.
وی یادآور شد: تاثری که از مرگ قانعیراد برای ما ایجاد شد به این دلیل بود که او علم را وارد جامعه کرد و از پیشروان آوردن علم به جامعه بود. از سوی دیگر باید بدانیم که ما چارهای جز اتصال به علوم اجتمایع نداریم و قانعی راد در این مسیر میدانست که چگونه باید علم و آگاهی در راه پیشرفت قرار گیرد.
مصطفی ملکیان در بخش دیگری از این مراسم با بیان اینکه قانعیراد از معدود متفکرانی بود که استادی دانشگاه را شغل خود نمیدانست عنوان کرد: در میان دوستان دانشگاهی او از نوادری بود که مطلقا به دریافت پول و قدرت برای استفاده از علمش اعتقاد نداشت به همین دلیل زندگی پرتجمل و مرفهی نداشت و علاوه بر اینکه راد بود قانع هم بود و زندگی با قناعت را یاد گرفته بود این در حالی است که همه ما وقتی جوانمردی خود را از دست میدهیم که از فقر میترسیم به همین جهت قانعیراد چون آزاد زندگی کرد و علم خود را به درهم و دینار نفروخت آزاد بود.
وی با اشاره به اینکه قانعیراد از اساتیدی بود که به وضع عمومی دانشگاهها انتقاد داشت یادآور شد: او همواره در عین اینکه دانشگاهی بود به شأن روشنفکری خود اضافه میکرد و آخرین دستاوردهای رشته خودش را در اختیار مسائل اجتماعی قرار میداد این شأن روشنفکری او به دلیل روشنفکریاش برای جامعه ایران بود و اگر کتابی مینوشت میخواست گرهای از جامعه خود بگشاید.
ملکیان با تاکید بر صداقت مثالزدنی قانعی راد گفت: من در موارد مبنایی اختلافات اساسی با ایشان داشتم اما همواره در عین اینکه در جلسات شدیدترین حملات را به افکار و اندیشههای مملکت و با یک لحن غیورانه سخن میگفت هیچگاه سرسوزنی از او نرنجیدم چرا که برایش صداقت قائل بودم و اگرچه سخن او به خاطر اختلافات مبنایی ما برایم صدق نداشت اما خود او سرتا پا صداقت بود چون از سیر میل، هوا و هوس، رقابت و اظهار فضل سخن نمیگفت و همواره با حسن و عاطفه عمیق از او جدا میشدم.
وی گفت: در آخرین دیداری که با او داشتم به من گفت که آخرین دفاعیهها را در منزل او داشته باشم اما چه دریغ که مرگ به ما فرصت نداد. قانعی راد همچنین از متفکرانی بود که در عین عزت نفس هیچگاه پیشنهاداتی تنزلدهنده را نمیپذیرفت و این رفتار او گاهی از نظر دیگران معجبانه به نظر میرسید اما این به دلیل عزت نفسش بود.
ناصر فکوهی در ادامه این مراسم با بیان اینکه زندگی زمانی ارزش دارد که زیر نگاه جامعهشناسانه، فیلسوفانه و حوزههای دیگر شناخت قرار بگیرد گفت: آشنایی من با مرحوم قانعیراد به زمانی میرسد که زندهیاد عبداللهی مسئولیت انجمن جامعهشناسی را داشتند و این نهاد را زنده کردند ایشان بیشترین شباهت به مرحوم قانعیراد داشتند و پس از مرگ او نیز دو گزینه قانعیراد و سراجزاده اصلیترین افراد برای عهدهدار بودن انجمن جامعهشناسی ایران بوده است.
وی با اشاره به کمبود اعتدال در جامعهشناسان ایرانی افزود: اینکه بتوانیم انتقاد را با اعتدال سازش دهیم امر بسیار مهمی است و این ویژگیای است که مرحوم قانعیراد همواره داشت او زمانی که جامعهشناسی زیر سختترین حملات بود اندیشید که چگونه باید در مقابل این حملات مقاومت کرد بدون اینکه ابزاری به نام جامعهشناسی دولتی ساخته شود. ایشان همواره دغدغه گسترش بین رشتهای را داشت و با توجه به اختلافی که از قدیم بین جامعهشناسان و مردمشناسان وجود داشت تلاش میکرد از ظرفیتهای رشتههای دیگر مانند انسانشناسی در جامعهشناسی استفاده کند.
جواد کاشی، استاد علوم سیاسی نیز در این مراسم با اشاره به شأن سیاستگذاری و روشنفکری قانعی راد گفت: هیچ کدام از شئون او به اندازه شأن روشنفکریاش مرگش را برای ما خسارتبار جلوه نمیدهد چرا که خود قانعیراد معتقد بود مرگ روشنفکر مرگ جامعه است.
وی ادامه داد: او شخصیت کاملا دانشگاهی داشت که در اواخر عمرش بیشتر به شأن روشنفکری تغییر جایگاه داد. تلاش قانعیراد به کارگیری زبان در جایگاههای مختلف بود و وقتی جامعهشناسی میکرد جایگاهش با نقش روشنفکریاش متفاوت بود.
وی با اشاره به تعریفی از روشنفکر و کارکرد او در جامعه اضافه کرد: جامعه سیاسی تجمیع شر حول نامهاست و کار روشنفکر در عرصه سیاسی افشای این نامهاست و اینکه چگونه دین دکان قدرت شده است. از همین منظر او از ماههایی که با بیماری قرین بود مسئولانهترین و اخلاقیترین شأنش را که شأن روشنفکری برجسته کرد.
اشرف بروجردی، رئیس سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران با بیان اینکه در سوگ مردی نشستهایم که در هر موقعیتی که قرار میگرفت به آن اعتبار میبخشید گفت: قانعیراد انسان ارزشمندی بود که مقاومتش در برابر انحرافات فکری و صبوریاش در رسیدن به مقصد مقصود همراه بود و در این راه خرد، تعقل و آرامش متانتی را که داشت به همه انسانها آموخت.
وی با اشاره به امنیتی که توسط متفکران و محققان به جامعه بخشیده میشود افزود: امنیت مهمترین عنصر برای جامعه است که درک صحیحی از چگونه زیست کردن و رشد کردن را به انسانها میآموزد. اصحاب اندیشه با تلاش و دلسوزی میکوشند به جامعه روح زندگی و تعالی و امیدواری ببخشند.
بروجردی همچنین به آشنایی خود با مرحوم قانعیراد در سال 1385 اشاره کرد و گفت: من در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی با دیدگاههای ایشان آشنا شدم و مباحثاتشان را با تمام وجود درک کردم. پس از آنکه مسئولیت کتابخانه ملی را بهعهده گرفتم برای جایگاه ریاست اندیشگاه کتابخانه ملی ایران کسی را بهتر از ایشان نیافتم. بنابراین اهداف راهاندازی این مرکز را با مرحوم قانعیراد در میان گذاشته و مطمئن بودم این مرکز باید جایی برای تضارب اندیشه و حتی محاجه افکار باشد. ایشان نیز ایدههای بسیار بلندی را برای این مرکز داشتند تا از این طریق بتوانند امنیت لازم را برای ارایه تضارب آرا در این مرکز فراهم کنند.
بروجردی در پایان گفت: مجموعه اندیشگاه با نام و یاد ایشان اهداف بلندشان را تتبع خواهد کرد و روزی را میتوانیم شاهد باشیم که حاصل این تضارب بر زندگی و مردم ایران بار خودش را به ثمر برساند.
عزیز قانعیراد نیز در بخش دیگری از این مراسم با بیان اینکه قانعیراد در مرزی بینالاذهانی که به هیچ دسته و گروهی تعلق نداشت زیست میکرد گفت: او همواره فاصله خود را با مرزها حفظ میکرد و استقلالش را در این فاصله یافته بود.
وی با اشاره به پایاننامه خود با عنوان تفاوتهای جنسیتی در تصویر اجتماعی مرگ و ارتباط آن با اندیشه قانعیراد گفت: زنان به دلیل فرزندآوری حس جاودانگی در آنها ارضا میشود و مردان نیز برای زایش خود رو به جنگ، سلطه، چانهزنی و ... آوردند. قانعیراد در روزهایی زندگی میکرد که در سیاست و جامعهشناسی صدای کسانی شده بود که نادیده گرفته میشدند. او با تأسی در زیستن حدفاصل امر زنانه و امر مردانه را با هم به کار گرفته بود و دو اخلاق مراقبت و مسئولیت را با هم داشت. قانعی راد با نقادی، جدل، کمالطلبی به دنبال امر مردانه و با روحیاتی چون صلح و شادی و امنیت از صفات زنانه در جامعه زیست میکرد.
به گفته عزیز قانعیراد آرزوی او این بود که دو سر طیف را به گفتگو وادار کند چراکه عاشق دلسوز ایران بود. در روزهای آخر زندگیش نیز با سفر به شهرستانهای مختلف تلاش میکرد تا جامعهشناسی را به مرزهای بیرون از تهران ببرد.
وی در پایان با اشاره به مرگ رمانتیک مرحوم قانعیراد اضافه کرد: به قول سارا شریعتی آدمهایی هستند که وقتی نیستند بیشتر هستند و مرحوم قانعیراد از این دسته بود او توانست دولت، جامعه و دانشگاه را به هم نزدیک کند. قانعیراد نجیبانه مرگ را پذیرفت و در سایه او برای جامعه نوشت و زندگی کرد.
بیژن عبدالکریمی آخرین سخنران این مراسم نیز در بخشهایی درباره بحران روشنفکری و قانعی راد سخن گفت و او را در شرایطی که ایشان فاقد هرگونه الگویی برای روشنفکری است نمونه خوبی برای ایفای نقش روشنفکری در جامعه دانست.
نظر شما