به گزارش فرهنگ امروز به نقل از مهر؛ متن زیر یادداشتی از موسی نجفی در مورد راهپیمایی اربعین است که در ادامه می خوانید؛
مواجهه عالم قدسی با عالم سکولار
وقتی از مراسم اربعین سخن می گوییم این آئین در شکل امروزیش شامل دو قسمت در هم تنیده و به هم پیوسته است:
زیارت اربعین: سنت دیرپای شیعه متصل به امام معصوم (ع)
راه پیمایی اربعین: که قبلا در طول تاریخ هم ثبت و گزارش شده است، ولی در این شکل و حال و هوا و وسعت، مسئله جدیدی می باشد.
مراسم اربعین با این دو بخش نوعی آئین عبادی - سیاسی منحصر بفرد می باشد. این ممتاز بودن از نظر شکل و نماد اجتماعی و فرهنگی و سیاسی نه تنها نسبت به سایر مراسم دنیای اسلام و حتی مذهبی دنیا بلکه نسبت به سایر مناسک و مناسبت های شیعه هم تفاوتهایی را نشان می دهد.
اما چرا عنوان شد که این شکل از مراسم اربعین طلیعه تمدن نوین اسلامی است؟ ویژگی مهم تمدن نوین اسلامی که آن را از تمدن غربی متمایز و ممتاز می نماید جنبه «چند ساحتی» آن در برابر «تمدن تک ساحتی» و مادیت عالم مدرن و تمدن غرب است. تظاهرات اربعین با محوریت «انسان کامل» و به شکل میلیونی، نوید و نشانه و نماد خواست عمیق انسان معاصر در مقابل «قدسیت زدایی» از عالم است و برگشت انسان پسا مدرن از بهشت زمینی (اتوپیای فیلسوفان عصر جدید) به ساحت قدسی و ملکوتی عالم را بعد از سکولاریزه نمودن آن نوید می دهد.
شاید این مطلب به پیشگویی میشل فوکو فیلسوف پست مدرن نزدیک باشد که در سحرگاه وقوع انقلاب اسلامی، در مورد ابعاد آن درسلسله مقاله هایی با نام «ایرانیان چه رویایی در سر دارند» در مورد این تحول بزرگ در عالم معتقد گردید که این انقلاب سرمایه عظیم معنویت را به متن و روابط اجتماعی زندگی ایرانیان برگردانده و این امر، چندین قرن در تاریخ زندگی غربیان به فراموشی سپرده شده است! و جالب است که این متفکر فرانسوی راس این سرمایه معنوی را برای ایرانیان،اعتقاد عمیق به حضرت امام حسین (ع ) می داند.
نظریه پیوستگی
وقتی از مراسم اربعین سخن می گوییم و آن را در گستره تمدن آینده اسلامی مطرح می کنیم، ناخودآگاه ذهن انسان بین گذشته و حال و آینده ارتباط برقرار می کند و می خواهد بفهمد چه عامل و یا عواملی توانسته است باعث شکوفایی و گسترش این اندیشه و عمل در چنین سطحی گردد. به زبان علمی تر چطور یک امر سنتی در دنیای قبل از جهان مدرن میتواند در شکل وسیع تر و عمیق تر و مردمی تر و موثرتر از قبل در دنیای مدرن و پسا مدرن ادامه حیات مجدد داشته باشد. در این قسمت می توان از دو مفهوم متضاد «گسستگی و پیوستگی» کمک گرفت.
ما می دانیم تمدن غرب نه در شکل «ابزاری - تکنولوژیک» آن بلکه در شکل فرهنگی و بسط فکریش در اغلب جوامع غیر غربی بحران هویت و گسستگی فرهنگی ایجاد نموده است ؛ این در حالی است که انقلاب اسلامی ایران با احیای سنت در عصر مدرن نوعی گشودگی و انفتاح و افق جدید را ایجاد نموده است و در این راستاست که فرهنگ قدسی اربعین در این شکل و نمای جدید، نوعی امتداد از گذشته به سوی آینده را نشان می دهد و به عبارتی این پیوستگی بین گذشته و حال و آینده در نسبت بین اربعین و انقلاب اسلامی مصداق و عینیت بخش«نظریه پیوستگی» و اتصال گذشته و حال و آینده می باشد.
عدالت و معنویت نماد و جوهر تمدن اسلامی
وقتی از مراسم اربعین سخن می گوییم جوهره اصلی تمدن اسلامی در مقابل تمدن غرب در آن خودنمایی آشکاری دارد و آن محوریت دو عنصر مهم «معنویت و عدالت» حول محور «انسان کامل» و ولی خدا یعنی امام معصوم (ع) می باشد. این در حالی است که مادیت و آزادی با ریشه یابی سکولاریسم و اباحه گری در قلب تمدنی غرب جلوه گری می کند.
بازگشت مفهوم عدالت در زندگی اجتماعی و سیاسی بشر در اندیشه ها و مکاتب دیگر هم دیده می شود ولی این فضیلت یعنی عدالت که گم شده بشر قدیم و جدید است همیشه با دشمنان و آسیب خاص خودش روبرو بوده است، مثلا جریان سوسیالیسم که روزگاری نیمی از جهان را در اختیار داشت در مقابل جبهه رقیب یعنی لیبرالیسم از عدالت سخن می گفت ولی نه این عدالت واقعی بود و نه بشر میتواند در سایه اندیشه های ناسوتی و غیر الهی این گوهر ناب را در وجود خود و در حیات سیاسیاش صیقل دهد.
حتی عدالت در اندیشه های دنیای اسلامی و در تاریخ اسلام بدون حضور امام معصوم به وسیله «مصلحت و امنیت» بارها به مسلخ برده شده است. در راه پیمایی اربعین این مفهوم کلیدی و محوری اسلام شیعی در مساوات اسلامی و رفتار و مناسک مختلف نه در نظر که در عمل و به عینه قابل رویت است.
نظر شما