به گزارش فرهنگ امروز به نقل از مهر؛ در ایام برگزاری سی و دومین دوره نمایشگاه کتاب تهران، صالح رامسری مدیر نشر معین که ناشر اختصاصی هوشنگ مرادی کرمانی نیز به شمار میرود در گفتوگویی اعلام داشت که کتاب «قاشق چایخوری» از این نویسنده که در نمایشگاه کتاب امسال ارائه شد، آخرین اثری است که وی تألیف کرده است. این مساله خبرگزاری مهر را بر آن داشت تا درباره چند و چون این موضوع با مرادی کرمانی گفتوگویی داشته باشد که در ادامه آن را میخوانید:
آقای مرادی کرمانی خبر منتشر شده درباره اینکه کتاب «قاشق چایخوری» آخرین اثر شماست صحت دارد؟
من با آقای رامسری رفاقت دارم و با ایشان به کوهنوردی میرویم. در یکی از همین کوهنوردیها بود که به ایشان گفتم فکر میکنم این کتاب آخرین اثری باشد که نوشتم. معتقدم برای نوشتن باید موضوع اثر به سراغ آدم بیاید. برای نوشتن همین اثر اخیرم نیز پنج سال زمان صرف کردم که بتوانم بنویسمش. خودم حس کردم که دیگر کُند شدهام. میخواهم ازورزشکارها یاد بگیرم و در اوج خداحافظی کنم. الان که با شما صحبت میکنم چنین حسی دارم. شاید هم ورق برگشت و چیزی به سرم زد. آخرین بار برای نوشتن یک داستان کوتاه پنج بار داستان را نوشتم. به نظر هنر چیزی نیست که شما بخواهید برای آمدنش در خودتان تلاش کنید، باید خودش بیاید.
آقای مرادی شما نویسنده و نویسندگی را فردی و امری میدانید که بازنشستگی داشته باشد؟
بله. همه چیز بازنشستگی دارد. اگر این نبود که وصیتنامه نمینوشتم. تنها چیزی در دنیا که بازنشسته نمیشود خداوند است.
برنامه شما برای بازنشستگی و ایام پس از آن چیست؟
میخواهم بروم کنار یک رودخانه بنشینم و دراز بکشم و آسمان را نگاه کنم. بر این باور رسیدهام که هر چقدر هم شناگر ماهری باشی نمیتوانی همیشه در استخر بمانی و شنا کنی. بالاخره باید روزی از آن خارج شوی. البته بازنشستگی برای من معنای معمول را ندارد، چون چند جای دیگر هست که باید به آن سر بزنم. از فرهنگستان تا مؤسسه اکو. اما فکر کنم در این ایام بازنشستگی بهترین فرصت برای من فراهم است که بنشینم و کتاب بخوانم و خودم را پر کنم.
شما کاری بوده که فکر کنید باید انجام بدهید و نتوانسته باشید انجامش بدهید؟
نه. من هر کاری که دوست داشتهام کردهام و هر چه که دوست داشتهام نوشتهام. تنها آرزوی من همیشه نوشتن بوده و آن را برآورده کردهام.
آقای مرادی با این تصمیم تازه فکر نمیکنید که برای حفظ و توجه بیشتر به میراث مکتوبتان باید بخش بیشتری از آنها را به قالبهایی غیر از کتاب نیز در بیاورید؟
من همیشه به دانشجویانم گفتم که ماندگاری در تکثر نیست. شاعرانی بودهاند با دوازده دیوان که هرگز در تاریخ نماندهاند اما خیام با پنجاه رباعی جهان را فتح کرده است. کدام بهتر است؟ من فکر میکنم با زیاد نوشتن نمیشود ماندگار شد، بلکه با چطور نوشتن است که میشود به ماندگاری فکر کرد.
در میان کارهایتان و حالا که به بازنشستگی رسیدهاید کدام را بیشتر دوست دارید؟
من در بین آثارم «عزیز کرده» ندارم. این را میگذارم به عهده خواننده؛ اما دو کتابم یعنی «قصههای مجید» و «شما که غریبه نیستید» انگار در ذهن مردم ماندگارتر بوده و بیشتر دوستش داشتهاند.
از ترجمه تازه کتابهایتان خبری نیست؟
چرا اتفاقاً. از ترکیه با من تماس داشتند و تصمیم دارند کتاب «ته خیار» را به زبان ترکی استانبولی ترجمه کنند.
نظر شما