به گزارش فرهنگ امروز به نقل از مهر؛ کتاب «سفر دریایی با دن کیشوت» نوشته توماس مان بهتازگی با ترجمه محمود حدادی توسط نشر نو منتشر و راهی بازار نشر شده است. نسخه اصلی اینکتاب در سال ۱۹۸۰ در آلمان چاپ شده است.
اینکتاب دربرگیرنده یادداشتهای توماس مان از مشاهدات اولین سفرش به آمریکاست. او در سفری ۱۰ روزه و دریایی از مبدا اروپا به آمریکا رفت و طی راه فرصت داشت رمان «دنکیشوت» اثر سروانتس را مطالعه کند و در جهان ایننویسنده گشت و گذار داشته باشد. مان اینکتاب را در سال ۱۹۳۴ نوشته است؛ سالی که پیش از آن، هیتلر رایشتاگ، مجلس نمایندگان آلمان را به آتش کشید و اینکار را به مخالفانش نسبت داد. در پی ایناتفاق بود که جریان مهاجرت نویسندگان و متفکران آلمانی آغاز شد و توماس مان نیز یکی از اینمهاجران بود.
توماس مان در سفر مهاجرتی خود با خواندن رمان «دن کیشوت» سرگرم بود و همزمان در تفسیر لطایف و طنز این رمان، یادداشتهایی مینوشت که در نهایت مطالب اینکتاب را ساختند. البته بهجز توماس مان که دست به تفسیر «دنکیشوت» زده، هاینریش هاینه دیگر نویسنده برجسته آلمانی هم، یکقرن پیشتر درباره لطایف «دنکیشوت» مطالبی نوشته بود. درد آوارگی و بیم وقوع جنگ از جمله دغدغههای مان هنگام نگارش این سفرنامه بود و به آن رنگی از غم داده است.
عناوین اصلی اینکتاب بهترتیب عبارتاند از «یادداشت مترجم»، «هاینریش هاینه از کتاب مکتب رمانتیسم»، «توماس مان، سفر دریایی با دنکیشوت» و «در شرح شخصیت فیلیپ دوم».
در قسمتی از این کتاب میخوانیم:
با چنین وضعی بر هیچکس پوشیده نمیماند که این اعتراف به وطندوستیای که نمیشودش کشت، و تاکید بر این وابستگی سرشتی، هرگونه باورپذیری را از حرفهای ندامتآمیزی چون «مار در آستین پروردن» که شاه آن را توجیه حقانیت قانون اخراج ساخته است، از جملاتی چون «ما در خانه دشمن تحمل نمیکنیم» میگیرد.
قلب نویسنده که در بخش دوم از سخنان ریکوت اعلام موضع میکند، زبانی بسیار مجابکنندهتر از آن گفتههای محتاط چاکرمنشانه دارد و با جامعه پیگرددیدگان و راندگان همدردی آشکار میکند، چه، اینان بههمان خوبی که او یا هرکس دیگری اسپانیاییاند و در اسپانیایی که پس از ریشهکن کردن آنها پاکتر نه که برعکس، تنها فقیرتر خواهد بود، بهدنیا آمدهاند و این کشور وطن واقعی و طبیعی آنهاست، و چنانکه از این خاک جداشان کنند، همهجا غریب خواهند بود و همهجا این حرف بر زبانشان که «در کشور ما روش این کار چنین بود و چنان بود،» یعنی که بهتر بود. سروانتس که نویسندهای بیچیز و وابسته است، وفاداری به حکومت را سخت لازم دارد. با این حال پس از آنکه یک آن سینه خود را آلوده دروغ میکند، صفحه آن را بارها بهتر از اسپانیایی پاک میکند که پاکی خود را در پالایش نژادی میبیند. وی بیرحمی فرمانی را به نقد میکشد که پیشتر تائیدش کرده بود، البته نه مستقیم، اما به اینوسیله که بر وطندوستی راندگان تائید میکند. حتی به خود جرات میدهد سخن از «آزادی مسلک» به میان بیاورد. چه، ریکوت تعریف میکند که از راه ایتالیا خود را به آلمان کشوری خوب و بردبار است و مردم آن به «مسائل جزئی» کاری ندارند و در آن هرکس بهشیوهای زندگی میکندکه خودش آن را درست میداند، بلکه در بیشتر جاهای آن میشود با همهگونه مسلک آزاد زندگی کرد. حال با چنین شرحی نوبت من بود که غرور ملی احساس کنم. اگرچه سخنانی که این غرور را در دل من بیدار میکردند، بهزمانی دور تعلق داشتند. تعریف وطن شنیدن از زبان بیگانه، همیشه دلنشین است.
اینکتاب با ۱۲۹ صفحه، شمارگان ۷۷۰ نسخه و قیمت ۲۵ هزار تومان منتشر شده است.
نظر شما