شناسهٔ خبر: 60687 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

نگاهی به تصویر، تخیل و فضاسازی سینمایی جدیدترین اثر گروس عبدالملکیان

میثم فلک‌ناز، شاعر در یادداشتی به مجموعه شعر «سه‌گانه‌ی خاورمیانه»، جدیدترین اثر گروس عبدالملکیان پرداخته است.

نگاهی به تصویر، تخیل و فضاسازی سینمایی جدیدترین اثر گروس عبدالملکیان

فرهنگ امروز/ میثم فلک‌ناز: «سه­‌گانه‌ی خاورمیانه» جدیدترین مجموعه شعر گروس عبدالملکیان است که در زمستان ۱۳۹۷ منتشر شد. این مجموعه که در کمتر از سه ماه به چاپ ششم رسید، ششمین اثر این شاعر از سال ۱۳۸۱ است. می­‌توان مشاهده کرد که رفتار عبدالملکیان در انتشار اشعارش رفتاری کاملا مدرن است یعنی صبر و حوصله و فاصله­ زمانی بیش از سه سال برای هر مجموعه. این شکیبایی به او این امکان را داده است که با دقت و سخت­گیری بیشتری انتخاب و ویرایش شعرهایش را انجام دهد و در این وضعیت نا­ب­سامان نشر که ممیزی بسیار کمی بر کیفیت آثار وجود دارد، آثاری عمیق، تاثیرگذار و قابل تامل را خلق کند.

«سه‌­گانه‌ی خاورمیانه»- همان­طور که شاعر بر پیشانی مجموعه­ ذکر می‌­کند- مجموعه شعری پیوسته است که دارای سه فصل مجزاست؛ اما آغاز فصل‌هایش را به احساس و شهود مخاطب واگذار کرده است. این تریلوژی از جنگ شروع می‌­شود:
«شب است/ و هم­زمان دارند/ بغداد،‌دمشق/ و من را می­‌زنند»(عبدالملکیان،۷:۱۳۹۸)
به عشق می­‌رسد: «تو را نمی‌­توان نوشت/ تو زیبایی/ و این هیچ ربطی به زیبایی­ات ندارد»(همان:۴۳)

و با رنج و تنهایی انسان معاصر به پایان می‌­رسد یا بهتر است بگوییم آغاز می‌­شود؛ چرا که انسانِ تنهای این مجموعه که به وضعیتی انسان‌خدایی می‌رسد از کلان روایت‌­های زندگی و مرگ دست می­‌شوید تا صرفاً به واسطه اعمالی که در موقعیت‌­های مختلف انجام می‌­دهد، نوبه‌­نو خود را از نو تعریف کند و برای بَرساختن این موقعیت، این ایده فلسفی را بیان می­‌کند:
«دیگر/ نه اصراری به زندگی دارم/ نه اصراری به مرگ
یعنی چاقو را را از جیب درآورده‌­ام/ و رابطه علت و معلول را بریده‌­ام.» (همان:۹۳)

شعر گروس عبدالملکیان شامل مولفه­‌های بسیاری است اما بی‌­شک یکی از مهم‌ترین و تاثیرگذارترین مولفه­‌های آن تصویرسازی است؛ تصویرهایی که خلق آن­ها در گرو قوه تخیل غنی، شناور و خلاق شاعر است و توان آن را دارند که همه چیز را با خود همراه کنند. مخاطب در «سه­‌گانه‌ی خاورمیانه» زخمی می­‌شود، درد می­‌کشد، عشق را تجربه می­‌کند و به اعماق تنهایی فرو می‌­رود؛ درست مثل زندگی. و همه­ این­ها مرهون فضاسازی سینمایی و تصویرسازی کم نظیر این مجموعه شعر در ادامه مجموعه‌­های دیگر عبدالملکیان است.  

واژه تصویر اصطلاحی جدید است که در ادبیات و نقد ادبی جدید به جای کلمه ایماژ در ادبیات غرب به کار می­‌رود. تصویر را از دیدگاه‌­های گوناگونی تعریف کرده­‌اند: از دیدگاه سارتر، تصویر نحوه خاص ظهور اشیاء در ذهن است و به بیان دیگر تصویر روش خاصی است که ذهن انسان با آن اشیاء را به خود ارائه می‌­کند(انوشه،۳۶۸:۱۳۷۶). به اعتقاد براهنی تصویر حلقه‌­زدن دو چیز از دو دنیای متفاوت است که به وسیله کلمات در یک نقطه معین بوجود می‌آید(براهنی،۱۱۳:۱۳۸۰). می­‌توان گفت تصویر به کل زبان مجازی اطلاق می‌­شود؛ یعنی هرگاه شاعر از زبان عادی و بیان منطقی عدول کند و دریافت‌­ها و ادراکات حسی و درونی خود را به صورتی شاعرانه ارائه دهد تصویر بوجود آمده است.(فتوحی،۴۱:۱۳۸۵)

ریشه اصلی تصویر، خیال و قوه تخیل است. ریچاردز در نوشته­‌های خود، شش تعریف از تخیل را که در مباحث انتقادی رایج است ارائه می­‌دهد. از جمله این که تخیل قدرت ابداع یعنی به هم پیوستن عناصری است که به­‌طور عادی پیوندی باهم ندارند. (ریچاردز،۲۱۳:۱۳۷۵).

اما او پس از ارائه تعاریف متعدد، در نهایت نظر کالریج را به عنوان کامل­‌ترین شرح در تعریف نظریه تخیل مطرح می­‌کند(همان:۲۱۱).

کالریج در کتاب «سیره ادبی» تخیل را به دو بخش اولیه و ثانویه تقسیم می­‌کند. از نظر او کارکرد اصلی تخیل ثانویه بازسازی است. این تخیل، اجزای سازنده تصویر را از حقیقت می­‌گیرد و تصویری خیالی می­‌آفریند که شکل جدیدی از واقعیت است. این تصویر محصول فعالیت خلاقانه ذهن شاعر و حاصل بیداری او نسبت به تجربیات شخصی است. کالریج می­‌گوید: تخیل هنری جهان تازه­ای می­‌آفریند؛ جهانی که شبیه به جهان هر روزه ادراک است.(برت، ۶۲:۱۳۷۹)

عبدالمکیان از همان مجموعه اول (پرنده پنهان) نشان داد شاعری است که می‌خواهد جهان تازه­ای بیافریند و در این راه، در کنار استفاده از نمادها و نشانه‌ها به خلق تصاویر و فضاهای سوررئالیستی دست زد:
«نتی را که سال­‌ها گم شده بود/ در زمزمه‌ی پیانو پیر/ پیدا کرد» (عبدالملکیان،۱۱:۱۳۸۱)
و طی سال­‌های بعد نیز توانست به خوبی از عهده گسترس و تعمیق آن‌­ها بربیاید:
«و امروز/ آنقدر شفافیم/ که قاتلان درون‌مان پیداست» (عبدالملکیان،۳۵:۱۳۸۷)
«حالا تانک‌ها/ از خاک‌ریز ملافه‌های تخت گذشته‌اند و/ کم‌کم به خوابم وارد می‌شوند»(عبدالملکیان،۱۶:۱۳۹۰)
«در سایه‌ی چیزی که نیست/ نشسته است و/ چیزی که نیست را ورق می‌زند»(عبدالملکیان،۹:۱۳۹۳)

اما این‌­بار «سه­‌گانه‌ی خاورمیانه»، سوررئالیسم را در معنای تازه­‌ای به­‌کار می‌­گیرد.

سوررئالیسم در تعریفی که آندره برتون (سردمدار مکتب سوررئالیسم) از آن ارائه می‌­داد، متعهد به تصحیح تعریف ما از واقعیت بود. وسایلی که به­‌کار می‌­بست نگارش خودکار، شرح خواب، روایت در حال خلسه، شعرهای مولود تاثیرات اتفاقی، تصویرهای متناقض­‌نما و رویایی همه در خدمت یک مقصود واحد بودند: تغییر دادن درک ما از دنیا و به این وسیله تغییر دادن خود دنیا.(بیگزبی،۵۵:۱۳۹۲)

عبدالملکیان در «سه‌­گانه‌ی خاورمیانه» درک ما را از دنیا تغییر می­‌دهد اما بر خلاف سوررئالیست­‌ها نه با شرح خواب، روایت‌­های در حال خلسه و نگارش­‌های خودکار؛ بلکه در عین هوشیاری و بسیار آگاهانه این کار را انجام می‌­دهد و از تجربه­‌هایی استفاده می­‌کند که برای هر نوع مخاطبی قابل درک است. او از آشنایی زدایی‌­های مفهومی استفاده می­‌کند و با نمایش ایده­‌ها و مفاهیم از چشم‌اندازی متفاوت آن­ها را به چالش می‌­کشد:
«شب است/ و چهره­‌ام بیش­تر به جنگ رفته است/ تا به مادرم» (عبدالملکیان،۸:۱۳۹۸)
«و سال‌­ها طول کشید بفهمم/درختی که زرد نمی‌­شود/ مُرده است»(همان:۴۶)

«سه‌­گانه‌ی خاورمیانه» تصویرهای متفاوتی را به مخاطب عرضه می­‌کند. این تصاویر که اغلب برگرفته از تخیل ثانویه شاعر است را می­‌توان در دسته‌­بندی­‌های مختلف تحلیل کرد.
عبدالملکیان در اشعار خود علاقه بسیاری به استفاده از زمان دارد، او به اشکال مختلف زمان را به­‌کار می‌­گیرد، از بارزترین تصویرهای خلق شده با زمان در «سه­‌گانه‌ی خاورمیانه»، استفاده از بی­‌زمانی است یعنی شاعر در بسیاری از تصاویر، زمان را متوقف می­‌کند یا بدون تاثیر نشان می­‌دهد. برای نمونه می­‌توان به شعر ۱۳ اشاره کرد؛ این شعر بجز چند سطر در بی­‌زمانی کامل قرار دارد:
«دستی/ همان­‌طور مانده/ در ساعت هفت وُ پنج دقیقه»(همان:۳۰)
و یا ابتدای شعر ۲۴ که در آن زمان کاملا بی‌­تاثیر است:
«درآغاز تنهایی بود/ و در میانه تنهایی بود/ و در پایان تنهایی بود»(همان:۶۴)

او در شکل دیگر، از شکست زمان استفاده می‌­کند؛گذشته و آینده را به بازی می‌­گیرد و زمان را از درون می‌­شکند:
«کسی نمی‌­تواند/ با من قرار بگذارد/ چرا که من زمان‌­های مختلفی هستم/ و هم­زمان که پنج‌­سالگیم/ دست پدر را گرفته است/ دست دیگرم دارد/ جنازه‌اش را می‌­شوید.»(همان:۱۶)

تصاویر تکرار شونده مولفه­ دیگری است که در این مجموعه شعر به کرات دیده می­‌شود و بسیاری از آن­‌ها به زنده‌­تر شدن اشعار کمک کرده‌­اند:
«وقتی مادرش مرد، می‌­خندید/ وقتی برادرش را روی دست آوردند، می‌­خندید/ وقتی نامش را پرسیدم­، می‌­خندید/ وقتی که گریه می‌­کرد، می‌خندید»(همان:۱۲)
«آدم‌­ها/ می‌­روند/ می­‌روند/ می­‌روند/ اما دور نمی‌­شوند(همان:۸)»
این تکرارها گاهی در خدمت فرم شعر درمی­‌آیند و با اینکه شاعر توانایی خاصی در استفاده از این نوع تصاویر دارد به نظر می­‌رسد برای پُر کردن فرم‌بندها مورد استفاده قرار گرفته‌­اند. برای نمونه می­‌توان به تکرارهایی در  شعر «در آغاز کلمه بود» اشاره کرد:
«شعری/ که بارها وُ بارها وُ بارها/ ویرایشش کرده­‌ایم»(همان:۶۴)
«و اعتراف می‌­کنم/ که تنها/ هوا هوا هوا حقیقت دارد»(همان:۷۰)

برخی از این تکرارها، تکرار یک یا چند بند مستقل در چند شعر است. همان­طور که در ابتدا اشاره شد این مجموعه یک شعر بلند است که در ۳۱ شعر جداگانه نوشته شده. اِشراف به این موضوع، تصاویر تکراری در این اثر را قابل فهم و پذیرفتنی می­‌کند. برای نمونه بند: «شب است/ و مورچه­‌ها دارند/ اندوه زمین را جابه‌جا می­‌کنند در صفحه ۸ و بند: «شب است/ و آن­که تاریکی را...» در صفحه ۹، عینا در صفحات ۶۰ و ۶۱ تکرار شده است.

شاید بتوان مهم‌ترین مولفه اشعار «سه­‌گانه‌ی خاورمیانه» و یا بطور جامع، اشعار گروس عبدالملکیان را استفاده از تشبیه‌­ها، استعاره­‌ها، مجاز، حس­‌آمیزی­‌ها و صنایع بدیع غیرمعمول برای خلق تصاویر دانست. او با نیم‌­نگاهی به تجربیات سوررئالیست‌­ها و بعضاً سمبولیست‌­ها و تلفیق آن‌­ها با نظریات مدرن و فلسفی تصاویری را خلق می­‌کند که بیشترین تاثیر را بر مخاطب می‌­گذارد و از درون تکان‌شان می‌­دهد:
 «نشسته‌­ام/ با شب قمار می‌­کنم/ و هرچه می‌­برم/ تاریک­‌تر می‌­شوم»(همان:۲۰)
«زیبایی‌­ها فروریخته/ و از زنان/ چیزی جز مرد نمانده است»(همان:۱۴)

از دیگر شیوه‌­های تصویرسازی این مجموعه تصاویر مبتنی بر روانکاوی است، این تصاویر هماهند تصاویر روانکاوانه­ سوررئالیستی است با این تفاوت که نگاهی به فضای اجتماعی ایران دارد و در کنار تروماهای جهانی، تروماهای بومی را نیز به تصویر می‌­کشد:

«نگاه کن/ دختر پنج ساله­‌ام سوخته/ و اسمش/ مثل پوست یک آب­نبات/ در مشتم مچاله شده»(همان:۲۵)

«این­‌جا خاورمیانه است/ و هرکجای خاک را بکَنی/ دوستی، عزیزی، برادری/ بیرون می‌­زند» (همان)

در کنار تخیل و تصویرسازی، فضاسازی سینمایی این مجموعه قابل تامل است. وقتی از فضای یک اثر سخن به میان می‌آید، تأثیرات کلی اثر در همه ابعاد مادی و محتوایی آن مورد نظر است. فضاسازی را می‌­توان به فضای سه بُعدنما(واقع‌­گرا)، فضای دو بُعدنما (غیرواقع­گرا)، فضای تلفیقی و فضای وهمی تقسیم‌­بندی کرد. از دیگر شیوه­‌های فضاسازی نمایشی و سینمایی، تکنیک تئاتر روایی بِرِشت [فاصله‌­گذاری] است. در این روش سعی نویسنده [شاعر] روایت کردن درام به­‌جای تجسم کردن آن برای تماشاچی [مخاطب] است. (حدادی،۲:۱۳۸۷)

شاعر در مجموعه «سه­‌گانه‌ی خاورمیانه» از تمام تکنیک­‌های فضاسازی استفاده می­‌کند. فضاسازی این مجموعه، فضایی تلفیقی است و چون شِمایی سوررئالیستی دارد فضای وهمی را نیز دربرمی‌­گیرد و همچنین از تکنیک فاصله‌­گذاری به خوبی استفاده می‌­کند:
«رفت بیرون/ که زخم­‌های پاییز را ببندد/ لکه‌­های خون را/ از ابرها پاک کند/ پوست شب را بشکافد/ و استخوان ماه را جا بیاندازد»(همان:۲۵)

«به کاغذی مچاله نگاه می‌­کنم/ که آرام در باد می‌­چرخد/ آیا زمین را هم/ کسی نوشته است وُ دور انداخته؟» (همان:۷۸)

«رگ­‌های این شعر را باید برید/ چرا که تنها خون می­‌تواند تو را بنویسد»(همان:۴۷)

می‌­توان گفت این مجموعه در ادامه مسیر شاعر شکل گرفته و به واسطه آن گروس عبدالملکیان ساختمان منحصر به فردی را که طی این سال­‌ها ساخته است، تکامل می­‌بخشد. ساختمانی که سنگ بنایش را با کتاب‌­های «سطرها در تاریکی جا عوض می­‌کنند» و «حفره‌­ها» رقم زده و از امکانات مجموعه‌­های پیشین­اش بهره برده است تا با افزودن امکانات تازه و جنس‌­های متفاوتی از تصویر، «سه­‌گانه‌ی خاورمیانه» را شکل دهد.
 
منابع:
- عبدالملکیان، گروس. (۱۳۹۸). سه‌­گانه‌ی خاورمیانه. چاپ ششم، تهران:نشر چشمه.
- عبدالملکیان، گروس. (۱۳۸۱). پرنده پنهان. تهران:آهنگ دیگر.
- عبدالملکیان، گروس. (۱۳۸۷). سطرها در تاریکی جا عوض می­‌کنند، تهران:مروارید.
- عبدالملکیان، گروس. (۱۳۹۰). حفره‌­ها. چاپ ششم، تهران:نشر چشمه.
- عبدالملکیان، گروس. (۱۳۹۳). پذیرفتن. تهران:نشر چشمه.
- انوشه، حسن. (۱۳۷۶). فرهنگ‌نامه ادب فارسی. تهران:سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی.
- براهنی، رضا. (۱۳۸۰). طلا در مس. تهران:انتشارات زریاب.
- فتوحی، محمود. (۱۳۸۰). بلاغت تصویر. تهران:سخن.
- ریچاردز، آی.ا. (۱۳۷۹). اصول نقد ادبی. ترجمه سعید حمیدیان. تهران:نشر مرکز.
- برت، آر.ال. (۱۳۷۹). تخیل. ترجمه مسعود جعفری. تهران:نشر مرکز.
- بیگزبی، سی.وی.ای. (۱۳۹۲). دادا و سوررئالیسم. ترجمه حسن افشار. چاپ هفتم. تهران:نشر مرکز.
- حدادی، محمدحسین. (۱۳۸۷). مقاله تئاتر روایی برشت در خدمت اهداف انسانی. تهران:دانشگاه تهران.

ایبنا

نظر شما