به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛ مهران کامروا، نویسنده کتاب کوشیده است با اتخاذ رویکرد نظری متفاوت، و بهتبع آن جمعآوری و تحلیل دادهها، پژوهش خود را از دیگر پژوهشهای مرتبط متمایز کند و بگوید، ریشههای ناآرامی و شورش صریح و روشن است: چرا در سال ۱۳۵۷ در ایران انقلاب شد؟ به لحاظ نظری این پژوهش مبتنی بر دیدگاه ترکیبی بدیعی است. کامروا کوشیده است از راه تلفیق نظریههای جامعهشناختی انقلاب (نظریه ارزش ـ نظام چالمرز جانسون) با نظریههای روانشناختی (نظریه روانشناسی تودهها تد گِر و جیمز دیویس) و نظریههای سیاسی (نظریههای تدا اسکاچپول، ساموئل هانتینگتون، جرالد گرین و چارلز تیلی) نشان دهد بررسی علل یک انقلاب نیازمند رویکردی چندرشتهای است.
به ویژه رویکردی که با تأکید بر جزئیات به بررسی سیاست (دولت) و شرایط فرهنگی ـ اجتماعی (جامعه) پیش از انقلاب بپردازد. به باور نویسنده تمایز مفهومی میان «دولت» و «جامعه» و بررسی تحولات شکل گرفته در این دو قلمرو ـ مسالهای که بیشتر نظریههای انقلاب آن را نادیده انگاشتهاند ـ برای فهم صحیح و کامل علل انقلاب دارای اهمیت اساسی است.
این کتاب در پنج فصل به علل انقلاب، دولت پهلوی، نیروهای مخالف رژیم، تغییر اجتماعی، بسیج تودهای انقلابی میپردازد و سپس نتیجهگیری میکند. همچنین ضمیمه: پیام رادیو ـ تلویزیونی شاه، منابع یادداشتها، کتابنامه و نمایه در پایان کتاب آمده است.
کامروا میگوید: «این کتاب علل انقلاب ۱۳۵۷ ایران را بررسی میکند. در سالهای اخیر، آثار علمی بسیاری انتشار یافتهاند که به شیوههای متفاوت میکوشند شرایط تاریخی، اجتماعی و اقتصادی زمینه ساز انقلاب ایران را بررسی کنند. هدف من در این کتاب طرح و ارائه دو چشمانداز نو در مطالعه انقلاب ایران است: نخست کوشیدهام تا آنجا که ممکن است به تفضیل و با تاکید بر حزئیات تمام اطلاعات و دادههای واقعی مربوط به انقلاب ایران را به ویژه اطلاعات مربوط به ساخت دولت پهلوی، تشکیلات و فعالیتهای گروههای مخالف رژیم و همچنین اطلاعات مربوط به تغییرات اجتماعی-اقتصادی را که پیش از انقلاب در ایران روی دادند، جمعآوری و تحلیل کنم.»
وی در ادامه مینویسد: «دوم اینکه تفسیر و برداشت من از علل انقلاب ایران با آنچه تاکنون در ادبیات انقلاب مطرح شده است، تفاوت دارد. از آنجا که در دوره انقلاب ابهامی درباره ماهیت و شکل نظام جایگزین پادشاهی پهلوی وجود داشت، میتوان گفت در هر یک از این پاسخها رگهای از حقیقت وجود دارد. عدم شکلگیری دموکراسی در ایران پس از انقلاب را میتوان به لحاظ نظری قابل تبیین دانست. به ویژه اینکه جامعه ایران به لحاظ تاریخی فاقد هنجارهای اجتماعی و فرهنگی لازم برای استقرار دموکراسی است.»
نویسنده مبتنی بر تمایزی کلی که میان دولت و جامعه برقرار میکند، انقلاب را «حرکت و جنبش گروههای مختلف اجتماعی - گروههایی که جایگاه استراتژیکی در جامعه خود دارند - برای بهدست آوردن قدرت و اقتدار نخبگان حاکم به هنگام ضعف و آسیبپذیری دولت» تعریف میکند. به باور کامروا، وقوع یک انقلاب موفق نیازمند وجود مجموعهای از شرایط لازم «اجتماعی» و «سیاسی» است. به لحاظ سیاسی، لازم است قدرت و اقتدار نخبگان حاکم در نتیجه وقوع برخی تحولات داخلی یا بینالمللی به صورت معناداری تضعیف شود. گروههایی که در پی سرنگونی نخبگان حاکم هستند، از ضعف قدرت سیاسی حکومت بهره برده و باعث سرنگونی نخبگان حاکم هستند، از ضعف قدرت سیاسی حکومت بهره برده و باعث سرنگونی حکومت میشوند.
در جامعه نیز باید تمایل به تغییر انقلابی وجود داشته باشد. برای اینکه گروههای مخالف نظام سیاسی بتوانند مشروعیت مردمی را به دست آورند و حمایت آنان را در سرنگونی رژیم حاکم کسب کنند، وجود دو عامل اجتماعی ضروری است. نخست اینکه گروههای مخالف باید ابزارهای اجتماعی لازم را برای نشر شعارها و تبلیغات خود در جامعه و انسجام پیوندهای لازم با طبقات مردم داشته باشند. دوم اینکه تودههای مردمی از شراطی اجتماعی ناراضی باشند و به حمایت از گروههای مخالف گرایش پیدا کنند.
محقق پس از طرح این مباحث نظری در چهار فصل بعدی پژوهش خود سعی در ارائه قصهای تاریخی - تجربی درباره چهار موضوع زیر دارد. ساخت دولت پهلوی، تشکیلات و فعالیتهای گروههای مخالف رژیم، تغییرات اجتماعی - اقتصادی جامعه ایران پیش از انقلاب، فرایند بسیج انقلابی.
آنچه این پژوهش را از دیگر پژوهشهای مربوط به انقلاب ایران متمایز میکند نوع دادههایی است که محقق کوشیده است برای معتبر ساختن قصه تاریخی خود از انقلاب ایران به آنها دست یابد. برای دستیابی به این دادهها، بهویژه دادههای مربوط به ساختار دولت پهلوی و فعالیتهای مخالفان رژیم، محقق مبادرت به انجام مصاحبههایی وسیع با افراد مختلف درگیر در فرایند انقلاب ایران کرده است. این دادهها انباشته از نکات تازه در خصوص فرایند انقلاب و چگونگی تحقق آن است. بازخوانی دادههای جامعهشناختی - اقتصادی مربوط به انقلاب ایران و جای دادن آنها در یک قصه جامعهشناختی دقیق از وجوه امتیاز پژوهش است.
کامروا در بخش دیگر کتاب مینویسد: «فرهنگ ایرانی هیچگونه سنت همکاری سیاسی ندارد و گرایشهای بسیار فردگرایانه و فرقهای را درون خود جای داده است. مهمتر اینکه جامعه ایرانی از فقدان محسوس نهادهای رسمی رنج میبرد که مظهر و تجسم اصول مشخص «دستیابی به هدف» و «تلاش جمعی» هستند. در تاریخ ایران «قدرت هرگز از نهادی به نهاد دیگر محول نشده است، بلکه بیشتر از فردی گرفته شده و به فرد دیگر واگذار شده است.»
مهران کامروا دکترای خود را از دانشگاه کمبریج گرفت و اکنون استاد تمام و مدیر مرکز مطالعات بینالمللی و منطقهای، وابسته به دانشگاه جورج تاون، در قطر است. از او علاوه بر کتاب حاضر، در تحلیل علل شکلگیری انقلاب ایران، کتابهایی درباره امنیت در خلیجفارس، اوضاع داخلی کشورهای عربی، مسئله فلسطین و تاریخ سیاسی خاورمیانه منتشر شده است.
کتاب «انقلاب ایران: ریشههای ناآرامی و شورش» نوشته مهران کامروا با ترجمه مصطفی مهرآیین در ۲۹۶ صفحه، شمارگان ۷۰۰ نسخه و به بهای ۵۰ هزار تومان از سوی نشر کرگدن منتشر شده است.
نظر شما