فرهنگ امروز/ سیدحسین رسولی
نکتههای مهمی وجود دارد که باید از اکبر رادی آموخت. یکی از آنها توجه جدی به چاپ نمایشنامه است، چون در روزگاری که او در این مسیر کوشش کرد، چاپ و انتشار نمایشنامه نویسنده ایرانی به هیچ عنوان جدی گرفته نمیشد. رادی تلاش کرد آثار خود را به صورت کتاب یا در نشریات معتبر منتشر کند. بیشک بازنویسی مداوم نمایشنامه درس دیگری است که از او برای امروز به یادگار ماند، سیاست حرفهای که موجب میشد آثارش همواره بهروز باشند.
بر هیچ کس پوشیده نیست که رادی بارها نمایشنامههایش را بازنویسی کرد. این معلم بهحق نمایشنامهنویسی درباره اولین نمایشنامهاش مینویسد: «زمستان 1340 من نمایشنامه روزنه آبی را برای آخرین مرتبه پاکنویس کرده بودم و مدتی بود در هوای انتشار آن در راسته «شاهآباد» پرسه میزدم که بورس ناشران «فربه» تهران بود و با تمام فربهی نمیدانستند نمایشنامه یک شق عمده ادبیات است که میتواند و باید چاپ هم بشود.» (رادی، ۱۳۷۲) روزنه آبی (۱۳۳۸) عصیان نسل نو و جوان علیه حاکمیت فرسوده یا به عبارتی حکومت پدرسالارانه و رو به اضمحلال افرادی چون پیربازاریهاست که به نوعی نماینده بازاریان سنتی در جامعه هستند. این مضمون سالها در آثار رادی تکرار میشود. او در همین رابطه اشاره میکند: «من «روزنه آبی» را به شاملو دادم که نسخه پیشینش را در سال ۳۹ دیده بود و مرا به شاهین سرکیسیان هم معرفی کرد. سرکیسیانی که در معنی معاصر کلمه رویای تئاتر ملی در سر پخته میکرد و دربهدر به دنبال یک نمایشنامه مایهدار ایرانی میگشت. شاملو این بار هم دست مرا گرفت و روزنه آبی را به آلاحمد سپرد با این تاکید که به قصد قربت بخواند و چنانچه مناسب دید، در کتاب ماه چاپش کند.» (رادی، ۱۳۷۲) از سویی وجود دغدغه روشن اجتماعی و نگاه نافذ به وضعیت پیرامونی در آثار او درس دیگری است که به کار امروز میآید؛ دغدغه جدی در مورد مسائل زندگی روزمره و انسان ایرانی است. حسین کیانی، نویسنده و کارگردان تئاتر میگوید: «تئاتر ما مسلخ دغدغهمندان و بهشت بیمسالههای مشتریمدار شده است! کاش میدانستم بعد از یک دهه از فقدان رادی اگر او در جامه حیات بود، وضعیت امروز را چگونه تحلیل میکرد. امروزه سعی میکنند نیاز و خواستی جعلی را به تئاتر وارد کنند و وا اسفا به حال تئاتر و درامنویسانی که نه تنها دغدغه مسائل بنیادین را از یاد میبرند بلکه نیازهای جعلی را جایگزین میکنند.» (رحمانیان و کیانی، ۱۳۹۶) این درسها را میتوان از دراماتورژی رادی دریافت و به دانشجویان و نمایشنامهنویسان اکنون گوشزد کرد.
یک روزنه آبی در نمایشنامهنویسی
رادی که متولد ۱۳۱۸ در رشت است، نخستین نمایشنامه خود به نام روزنه آبی را در سال ۱۳۳۸ نوشت و ابتدا قرار بود توسط جلال آلاحمد چاپ شود ولی رادی زیر بار سفارشهای آلاحمد نرفت و نمایشنامه را به احمد شاملو سپرد؛ چنانکه پیشتر نیز اشاره شد او هم رادی را به شاهین سرکیسیان معرفی میکند و اینگونه میشود که تمرینات اولین نمایشنامه رادی آغاز میشود، متاسفانه اجرای سرکیسیان مجوز نمیگیرد و او هم مدتی بعد از دنیا میرود تا آربی اوانسیان به کارگردانی بدل شود که اولین اثر اکبر رادی را روی صحنه جان میبخشد. مهمترین اجراهای رادی نیز مربوط به «لبخند باشکوه آقای گیل» و «از پشت شیشهها» میشود که هر دو به کارگردانی رکنالدین خسروی روی صحنه رفتهاند. اولین کار رادی پس از انقلاب نیز «منجی در صبح نمناک» (۱۳۵۹) است که تا سال ۱۳۶۵ منتشر نمیشود و «پلکان» (اجرا در سال ۱۳۶۳) به کارگردانی هادی مرزبان اولین نمایشنامه رادی است که پس از نقلاب روی صحنه رفته است. رادی در پنجم دی سال ۱۳۸۶ چهره در نقاب خاک کشید و «آهنگهای شکلاتی» (۱۳۸۲) آخرین نمایشنامه اوست. هادی مرزبان، «هاملت با سالاد فصل» را به عنوان اولین نمایشنامه پس از مرگ رادی در تالار چهارسوی مجموعه تئاتر شهر در سال ۱۳۸۸ روی صحنه برد. با این حساب -از 1338 تا 1388- زندگی تئاتری رادی دقیقا ۵۰ سال جریان داشته و ظرف این مدت مجموعا ۲۲ نمایشنامه منتشر کرده است. رادی در دوره متقدم آثار خود پرچمدار رئالیسم است و در دوره متاخر به سراغ آثار مدرنیستی، مینیمالیستی و تجربهگرا میرود. شخصیت «نویسنده روشنفکر» دو بار در آثار او خودکشی میکند. کاراکتر شایگان در «منجی در صبح نمناک» خودش را میکشد تا زیر بار سفارشینویسی نرود و کاراکتر اعتماد در «کاکتوس» به علت شکست آرمانهای عدالتطلبانه به خودزنی روی میآورد. او در گفتوگویی اشاره میکند: «ما همیشه به دنیای خصوصی هدایت بازمیگشتیم... داستانهای کوتاه هدایت عموما به جهت پایانبندی حکمی و پیشآشنای خود (مرگ و قتل و خودکشی) از حیث ساختار مقید و بعضا قراردادی است. اما همین داستانهای تیرهرنگ، با آن نگاه نوستالژیک مهآلود، زبان زخمی، حسهای کمبود و پرعاطفهای که میداد برای من آیت دیگری بود.» (امیری، ۱۳۷۹، ۳۹) حمیده بانو عنقا-همسر اکبر رادی- از جانب رادی نقل قول میکند: «گاهی سخن گفتن از آنچه میدانیم بسیار مشکل است تا سخن گفتن از آنچه نمیدانیم، خصوصا اگر حقیقتی را بگوییم که کسی تاکنون نگفته باشد.» (۱۳۸۹) مشخصا، اکبر رادی نیز در پی تحریر و تحلیل این مساله بوده است. نویسندهای چندوجهی و چند ساحتی است و به راحتی نمیتوان مفاهیم درون نمایشنامههایش را پشت سر هم ردیف کرد. نمایشنامههای اکبر رادی وابسته به زمان خود نویسنده و تاریخ زیستی او بوده و به جز نمایشنامه «باغ شبنمای ما» به سراغ تاریخ مدفون نرفته است. گئورگ لوکاچ میگوید: «[برجستهترین ویژگی رمان تاریخی]
نشاتگیری خاصبودگی کاراکترها از خصوصیات تاریخی عصرشان است.» (لوکاچ، ۱۳۸۸، ۱۵) میشل فوکو در تحلیل مقاله روشنگری چیست به قلم امانوئل کانت مبحث «تاریخ کانونیت» را پیش میکشد و میگوید: «مسالهای که، به نظر من، برای نخستینبار در این متن کانت رخ مینماید مساله زمان حال است؛ مساله آنچه هماکنون جریان دارد: امروز چه میگذرد؟ اکنون چه میگذرد؟ و چیست این «اکنون» که همگی ما در آنیم و این لحظهای را که من در آن مینویسم؟» (فوکو، ۱۳۷۰) علاوه بر این، هادی مرزبان درباره اجرای دوم خود از نمایشنامه «پلکان» در سال ۱۳۹۱ میگوید: «میگویند که آثار آقای رادی تاریخ مصرف دارد، من میخواستم بگویم که اینطور نیست و به عنوان نمونه این نمایش در آن زمان حرف خودش را داشت و الان هم حرف خودش را دارد. اصلا انگار برای همین زمان نوشته شده، پس زمان و مکانی ندارد. تمام این دلایل باعث شد که من «پلکان» را مجدد کار کنم.» (فرضی، ۱۳۹۱) قطبالدین صادقی، نویسنده و کارگردان تئاتر، درباره آثار رادی میگوید: «متاسفانه در تئاتر ما مدت زیادی است انسان ایرانی، زندگی ایرانی و هنر ایرانی بهطور کلی فراموش شده و بسیاری از هنرمندان ما دست به خلق آثاری میزنند که نشانی از انسان و زندگی ایرانی ندارد. اما این آثار اکبر رادی هستند که روح ایرانی شخصیتها و داستانهای نمایشنامههایش قدرتمند هستند و این یکی دیگر از مشخصههای فنی آثار این نویسنده در حوزه نمایشنامهنویسی است.» (صادقی، ۱۳۹۳) نمایشنامهنویسی در ایران در دهه ۱۳۴۰ تفاوت چشمگیری با زمانه مشروطه پیدا میکند چون نویسندگانی مانند اکبر رادی پا به عرصه جهان نمایش ایرانی گذاشتند و دغدغههای جدی داشتند و قهرمانان مسالهدار ایرانی را در درگیری با مسائل تاریخ معاصرشان به تصویر کشیدند. با این وجود کارگردانانی چون عبدالحسین نوشین و حمید سمندریان که از پیشگامان و جستوجوگران تئاتر نوی ایران بودند همواره نسبت به نمایشنامههای ایرانی گلایههایی داشتند. مثلا سمندریان میگوید: «حتی بهترین نمایشنامههای ایرانی دارای اشتباهات زیادی هستند... در شطرنج تئاتر ایران هنوز حرکات اصلی شناخته شده نیست.» (گلمکانی، ۱۳۵۶) خیلیها رادی را چخوف ایران معرفی کردهاند اما همانطور که فردوسی، فردوسی ایران است و نه هومر ایران، اکبر رادی هم رادی ایران است؛ در حقیقت، رادی نه چخوف ایران است و نه ایبسن ایران. البته که رادی به خوبی با ساختار و جهان فکری نمایشنامههای آنتون چخوف، ماکسیم گورکی، هنریک ایبسن، یوجین اونیل، آرتور میلر و حتی ساموئل بکت آشناست و از آنان تاثیر پذیرفته اما از هیچیک تقلید نمیکند؛ برای نمونه درخصوص هویت، تعهد و فرهنگ انسان ایرانی توجه ویژه دارد. روزنه آبی اولین نمایشنامه رادی با تمام قوت و ضعفهایش بالاخره به کارگردانی آربی اُوانسیان -بنیانگذار تئاتر تجربهگرای ایران و شاگرد و دستیار شاهین سرکیسیان- روی صحنه جان میگیرد. این آغاز درامنویسی جدی و نوی ایران در واخر دهه ۱۳۳۰ است. جایی که به صورت نمادین نسل قدیم پرچم را به نسل تازه و نوگرا میسپارد. رادی در نمایشنامه «روزنه آبی» مفهوم جدیدی از مقاومت در برابر نسل قدیم مطرح میکند؛ شاهین سرکیسیان در این باره میگوید: «جنگ بین نسل جوان و قدیم- جنگ و جدال پیربازاری با جوانها برای من جالب بود. به نظرم -این نگاه- در آثار ایرانی تازگی داشت.» (اصلانی، ۱۳۸۹، ۲۸۰) بهرام بیضایی مینویسد: «روشنفکران نمایشنامه [روزنه آبی] همه برای به دست آوردن ماهیت خود به سفر مبادرت میکنند، سفری که چنین التزامی نمیکند. یا چون محیط اینجا تحملپذیر نیست میخواهند بگذارند بروند. میبینیم که تم گریز مطرح است و این تم هر چند در شعر میتواند رقیق و احساساتی باشد اما در نمایشنامه حتما باید منطقی باشد... این نمایشنامه بیشتر حاوی سرگشتگی نسل نو است تا معارضهاش با نسل کهن.» (بیضایی، ۱۳۴۲) نمایشنامه «افول» (۱۳۴۲) دومین اثر رادی است. علی نصیریان کارگردان نمایش «افول» (۱۳۴۹) و بازیگر نمایش «تانگوی تخممرغ داغ» (۱۳۹۳) درباره نمایشنامه میگوید: «آن متن درباره ملک و مالکیت و فئودالها، خانها و آدمهایی است که بر زندگی و سرنوشت انسانها تسلط دارند. در آن زمان خیلی برد و گیرایی داشت و بعدها هم میتواند به عنوان تمثیل استفاده شود. ساختار اثر هم جذاب و گیرا بود. رادی در کنار سه، چهار نفر دیگر نمایشنامهنویسی ما را ساختند.» (رضا آشفته، ۱۳۹۳) جواد مجابی که درگذشته و به عنوان یک روزنامهنگار حتی بخشی از این آثار را در سالن تئاتر دیده معتقد است: «رادی در نوشتن افول موفق بوده و قهرمانان او در محیط خودشان ملموس و زندهاند و در ورای این زندگی عادی، نمایشنامه در سطحی کلیتر جریان مییابد.» رادی در اغلب نمایشنامههایش چون افول یا «صیادان» به عنوان یک روشنفکر متعهد اجتماعی تاکید دارد که این جامعه استبدادزده و استبدادخواه است که دیکتاتوری را برمیگزیند و وظیفه روشنفکر هم این است که این حقایق را افشا کند. اگر به شخصیتهای رادی و قهرمانان مسالهدار او نگاه کنیم متوجه میشویم که رنج، حقیقتجویی، عدالتطلبی و نقد جامعه و عدم رضایت از جهان سرمایهداری صفات اصلی آنان است. نمایشنامه «از پشت شیشهها» (۱۳۴۵) نمایشنامه کلیدی دوران متقدم رادی است که در نشریه «پیام نوین» چاپ میشود و در سال ۱۳۵۵ نیز بازنویسی شده است. بهرام بیضایی این متن را مهمترین اثر رادی میداند و برای اجرا نیز قول و قرارهایی با رادی گذاشت که به سرانجام نرسید. رکنالدین خسروی در سال ۱۳48 آن را به صحنه آورد و مصطفی عبداللهی نیز بار دیگر پس از 40 سال متن را در تابستان سال ۱۳88 اجرا کرد. بیضایی درباره این متن با ارسال نامهای به رادی مینویسد: «از پشت شیشههای بسیار غمانگیز و بسیار قشنگت را خواندم و پیش از هر چیز میخواهم صمیمانه بهت تبریک بگویم.» (بیضایی، ۱۳۸۹، ۳۷۱) رادی در دوره متاخر نمایشنامهنویسی خود وارد فضاهای مینیمال و مدرنیستی میشود مانند «خانمچه و مهتابی.»
بومیگرایی و معاصرنویسی اکبر رادی
اکبر رادی با نوشتن نمایشنامههای خود انسانهای روستایی و کارگر، مالاندوز، روشنفکر و همچنین ظالم و ویرانگر را در قالب طبقات گوناگون اجتماعی تصویر کرده است که به زبان کوچه، بازار و روزمره حرف میزنند. این شخصیتها آیینه تمامنمای جامعه ایران طی پنج دهه هستند. رادی در دوره متقدم کار خود تبدیل به یکی از ارکان اصلی «تئاتر رئالیستی ایران» میشود. او آثاری متفاوت نیز مانند «خانمچه و مهتابی» و «شب بهخیر جناب کنت» را در دوره متاخر نمایشنامهنویسی خود نوشته است. در مجموعه آثار رادی مقاطع مختلف تاریخ اجتماعی معاصر ایران مانند اشغال نظامی ایران توسط متفقین، اغتشاشهای خیابانی حزب توده، اصلاحات ارضی، انقلاب ۵۷، خانهنشینی اساتید دانشگاه در دوران پس از انقلاب و از همه مهمتر روابط خانوادهها، طبقات مختلف و روشنفکران طی۵۰ سال به نمایش درآمده است. توضیح صحنههای رادی بسیار خاص هستند و شیوه توضیح صحنهنویسی او به خوبی در نمایشنامه «آمیز قلمدون» (۱۳۷۱) مشخص است: «مکان یک اتاق معمولی است. از سمت راست دری به آشپزخانه باز میشود و عقبتر، دری به بیرون. سمت چپ، در دیگری است که به اتاق خواب راه دارد. روبهروی ما یک کاناپه و طرف چپ مبلی گذاشتهاند منظم که هر دو فرسوده اما شسته و رفتهاند و رنگشان در وقت نویی احتمالا سُربی بوده است. وسط، در فاصله مبل و کاناپه، یک میز کوتاه شیشهای و روی میز گلدان بلور باریکی مشاهده میکنیم. اینجا و آنجا دو، سه تابلوی خط ثلث و شکسته و نستعلیق به دیوار نصب است... زمان طبعا معاصر است.» (رادی، ۱۳۹۶، ۱۰) آثار رادی از منظر حضور روشنفکران در فضای بومی مورد توجه است. گیلان، رشت، باران و موقعیت بومی این منطقه نقش پررنگی در آثار رادی دارد.
منابع:
امیری، ملکابراهیم (۱۳۷۹)، مکالمات (گفتوگو با اکبر رادی)، تهران: ویستار.
اصلانی، محمدرضا (۱۳۴۵)، گفتوگو با شاهین سرکیسیان درباره نمایش روزنه آبی، در شناختنامه اکبر رادی، به کوشش فرامرز طالبی، تهران: نشر قطره، صص ۲۸۴-۲۷۹.
آشفته، رضا (۱۳۹۳)، گفتوگو با علی نصیریان؛ مردمی تابوساز هستیم، روزنامه شرق، شماره ۲۰۴۸، ص ۶.
بانو عنقا، حمیده (۱۳۸۹)، رادی هرگز و هیچ کجا سرخم نکرد، سایت ایرانتئاتر، آخرین بازدید ۱۷ آبان ۱۳۹۷.
بیضایی، بهرام (۱۳۴۲)، درباره روزنه آبی نمایشنامه در سه پرده نوشته اکبر رادی ۱۳۴۱، مجله آرش، شماره 6، صص ۱۱۷-۱۱۴.
- (۱۳۸۹)، از پشت شیشههای غمانگیز، (نامه بهرام بیضایی به اکبر رادی)، در شناختنامه اکبر رادی، به کوشش فرامرز طالبی، چاپ دوم، تهران: نشر قطره، صص ۳۷۶-۳۷۱.
رادی، اکبر (۱۳۷۲)، آن شر با شکوه، مجله تکاپو، شماره 6، از روی وبلاگ اکبر رادی.
- (۱۳۸۶)، روی صحنه آبی، دوره آثار، جلد اول، دهه ۴۰، چاپ دوم، تهران: نشر قطره.
- (۱۳۸۶)، روی صحنه آبی، دوره آثار، جلد اول، دهه ۵۰، چاپ دوم، تهران: نشر قطره.
- (۱۳۸۸)، روی صحنه آبی، دوره آثار، جلد اول، دهه ۶۰، چاپ دوم، تهران: نشر قطره.
- (۱۳۸۸)، روی صحنه آبی، دوره آثار، جلد اول، دهه ۷۰، چاپ دوم، تهران: نشر قطره.
- (۱۳۹۶)، آمیز قلمدون، چاپ ششم، تهران: نشر قطره.
- (۱۳۹۶)، افول، چاپ ششم، تهران: نشر قطره.
رحمانیان، محمد و کیانی، حسین (۱۳۹۶)، اکبر رادی نهالهایی کاشت و الان باغستان او رشد کرده است، سایت ایران تئاتر.
صادقی، قطبالدین (۱۳۹۳)، اکبر رادی بیرحمانه مردم جامعه خود را نقد میکرد، سایت ایران تئاتر.
فرضی، الناز (۱۳۹۱)، گفتوگو با هادی مرزبان کارگردان نمایش پلکان؛ رادی سطح سلیقهام را بالا برده، سایت ایرانتئاتر.
فوکو، میشل (۱۳۷۰)، درباره «روشنگری چیست» کانت، ترجمه: همایون فولادپور، ماهنامه کلک، شماره ۲۲، صص ۶۷-۵۸.
گلمکانی، هوشنگ (۱۳۵۶)، گفتوگویی با حمید سمندریان، مجله ستاره سینما، شماره ۱۹۷، ص ۳۷.
لوکاچ، گئورگ (۱۳۸۸) رمان تاریخی، ترجمه: امید مهرگان، تهران: ثالث.
روزنامه اعتماد
نظر شما