شناسهٔ خبر: 62248 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

در یادداشت سعید عقیقی مطرح شد: وقتی از اقتباس حرف می‌زنیم از چه حرف می‌زنیم؟

سعید عقیقی، فیلم‌نامه‌نویس، مدرس و منتقد سینما با توجه به فراخوان حمایت بنیاد سینمایی فارابی از فیلم‌نامه‌های اقتباسی، یادداشتی نوشته است که در ادامه می‌خوانید.

وقتی از اقتباس حرف می‌زنیم از چه حرف می‌زنیم؟

فرهنگ امروز/ سعید عقیقی: تجربه موفق رابطه مداوم و جمعی داستان و سینما در دنیا، و توفیق محدود در ایجاد این رابطه از طریق کوشش‌های فردی در ایران، نشان می‌دهد که نمی‌توان با تاسیس نهاد، ایجاد جلسات مشاوره یا ابلاغ بخشنامه به ارتقاءکیفی در زمینه تولید فیلم‌نامه دست یافت. ارتقاء کیفی فیلم‌نامه نه از راه تزریق پول و تصمیم‌گیری در زمینه محتوای فیلم‌نامه، که از طریق یافتن فرم‌های متناسب با داستان‌ها در جهت اقتباس سینمایی به دست می‌آید. برای حل مساله اقتباس سینمایی در ایران دو راه ساده وجود دارد که اولی مدام تجربه شده و شکست خورده است: ایجاد شورا، فراخوان، بخشنامه و نظایر آن که تا کنون کم‌ترین تاثیری بر کیفیت فیلم‌نامه در ایران نگذاشته است. طرحی که همچنان اصرار دارد «مضامین» کلی و غیر نمایشی مورد نظرش را به نویسندگان سفارش بدهد، و در میان مضامین ارائه شده‌اش «راه‌حل مشکلات» را که وظیفه سیستم اجرایی کشور است، در کنار «کرونا» قرار می‌دهد که کنترل آن در درجه اول به رابطه حکومت‌ها و سیستم‌های رفاهی و بهداشتی وابسته است. وقتی طرحی چنین مضامینی را به فیلم‌نامه‌نویسان پیشنهاد می‌دهد، عملا مفهوم فرم و خلاقیت را در سینما نادیده می‌گیرد و با آزمودن آزمودگان، همچنان در راه بی سرانجام مضمون زدگی گام بر می‌دارد.

راه دوم بسیار ساده است. اعتماد به همان چند نفری که دور از بخشنامه‌ها و ‌شوراها، به عنوان متخصص این عرصه خوانده و دیده و نوشته و امتحان پس داده‌اند. با انتخاب حداکثر سه نفر از آن‌ها، شامل یک نویسنده، یک کارگردان و یک تهیه‌کننده، به سادگی می‌توان به جای ده فیلم‌نامه تا پایان سال۹۹، که بلندپروازانه است و بی‌حاصل‌، به سه تا پنج فیلم اقتباسی با کیفیت تا پایان همین سال دست یافت. طرحی ساده و قابل اجرا که با صرفه‌جویی در هزینه‌های جانبی و ارتقاء کیفی، ازتورم طرح‌ها و فیلمنامه‌های نازل جلوگیری می‌کند و امکان نوآوری در زمینه اقتباس را بالا می‌برد. ضمنا گذاردن قید محدود کننده ‌«داستان‌های ایرانی چهل سال اخیر» نه منطقی‌ست و نه مسبوق به سابقه. در فیلم‌نامه‌های «هامون»‌، «ناخداخورشید»، «سارا»، «شب‌های روشن» و «درخت گلابی» به رغم برداشت از متون نویسندگان خارجی (و در یک مورد داستانی که پیش از انقلاب نوشته شده) تناسب بیش‌تری با فرهنگ ایرانی مشاهده می‌شود. اقتباس یک شیوه برای گسترش رابطه فرم و مفهوم میان ادبیات و سینماست؛ نه بهانه‌ی مضامینی که تازه باید برای انتقال‌شان دنبال داستان مناسب بگردیم. 

اگر هدف ارتقاءکیفی باشد، تبلیغات مضمون پردازانه نخستین مانعی‌ست که باید از سر راه برداشته شود. پیشنهاد می‌کنم به جدول داستان‌هایی که طی دو دهه اخیر از سوی بنیاد سینمایی فارابی خریداری شده، و تعداد جلسات بی‌نتیجه و فاقد خروجی شوراهای این بنیاد توجه شود. با صرف همان هزینه‌ها در جهت مناسب می‌شد جهشی در مسیر سینمای ایران پدیدآورد. نگرانی این است که این طرح نیز سرنوشتی مشابه بیابد.

ایبنا

نظر شما