به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛ قربانی بودن بی شک در ذهن هر کدام از ما تداعی خاصی دارد. قربانی میتواند ما به ازاهای گوناگونی داشته باشد، از جسم تا روح، از جنگ تا تجاوز. اما چطور میتوان آن پیچیدگی حاصل از این پدیده ناگوار را نمایش داد؟ هنر در این میان نقش واسطهای را بازی میکند. گاهی ترسیم چهره قربانیان توسط ادبیات صورت میپذیرد، گاه فیلم اعم از مستند و داستانی و گاه عکس و تصویر. «اتاق زجر» نوشته امیر نصری کتابی کوتاه است که به تحلیلی از تصاویر به جای مانده از قربانیان دست میزند. اثری که درگیر و متاثرتان میکند. اتاق زجر همانطور که در پشت کتاب میخوانیم به تحلیل چهار تصویر از زنان قربانی اسیدپاشی می پردازد که تصویر «قبلی» خود را در دست دارند. این جستار با محور قرار دادن عکسهایی از زنان قربانی، به بحث در باب امکانهای تصویری آنها میپردازد.
با توجه به این که تمرکز این تصاویر بر چهره و اتفاقاتی است که برای چهره قربانیان رخ داده است، محور اصلی مباحث این جستار بر کارکردهای چهره و نسبت آن با پدیدارهای مرتبط نظیر پرتره و ماسک است. همچنین نسبت چهره با هویت، فردیت، دیگری و بازنمایی درون یا پنجره روح بحث میشود.
این جستار به گفتگوی میان تصاویر پرداخته و هیچ تصویری را مجزا از سایر تصاویر به شمار نیاورده است. تحلیل تصاویر قربانیان نشان میدهد که یک عکس خبری از این امکان برخوردار است که به تصاویر پیش از خودش بازگردد. مثلا تداعی کننده یک نقاشی سده شانزدهمی باشد یا حتی جمجمهای در آیینهای باستانی تدفین. امیر نصری نویسنده این اثر متولد سال 1358، پژوهشگر ایرانی حوزه فلسفه هنر و دانشیار گروه فلسفه دانشگاه علامه طباطبایی است. اتاق زجر را میتوان اثری میان رشتهای دانست که در متن خود میان فلسفه و هنر رفت و آمد میکند، لذا برای مخاطبانی که با این مفاهیم آشناتر هستند، راحتخوان تر خواهد بود.
کتاب از دو بخش اصلی تشکیل شده است؛ یک مدخل موجز و کوتاه و در ادامه جستار که بخش اصلی کتاب را تشکیل میدهد و خود در بیست و دو درنگ مخاطب را همراه میکند. نصری در مدخل کتاب هدف خود از انتخاب تصاویر اسید پاشی را اینگونه توضیح میدهد: «هدف از انتخاب تصاویر قربانیان اسید پاشی یه دست دادن تحلیلی از آنها بر اساس سنت «علم تصویر» در حوزه آلمانی زبان مطالعات تصویر بوده است و در نگارش این جستار، بیش از هر متفکر دیگری در این سنت، مرهون آرای متاخر هانس بلتینگ هست. عنوان اتاق زجر نیز برگرفته از جیمز الکینز است، منتهی کاربرد استعاری اتاق زجر در این جا فراتر از تلقی مورد نظر وی است... شیوه نگارش متن نیط همچون «واریاسیونهایی بر پایه تمی واحد» است. چهره در مرکز مباحث قرار دارد و در هر بخش از وجهی به آن نگریستهام. عامدانه چنین فرم نوشتاریای را برگزیدهام تا به «نامتتناهی بودن چهره» به تعبیر امانوئل لویناس نیز اشاره داشته باشم. بنابراین هر متنی در باب چهره همچون خود چهره میتواند گشوده باشد و همچنان امتداد یابد.»
همانطور که اشاره شد و از ماهیت کتاب نیز برمیآید، یکی از ویژگیهای این اثر استفاده از تصویر و عکس است. در هر درنگی در این جستار عکسها و تصاویر به یاری مولف آمدهاند، تصاویری از عکسهای مربوط به زمان اکنون تا نقاشیهای کلاسیک و مجسمههای بازمانده از دوران باستان. نویسنده کلام خود را از تقابل تصاویر قبل و بعد از اسید پاشی و استعاره اتاق زجر آغاز میکند و این طور به پایان میرساند: «اتاق زجر از سطح چهره(پوسا و ویژگیهای چهرهشناختی عبور میکند و به لایه زیرین(گوشت) میپردازد. بنابراین برخلاف اتاق تاریک و اتاق روشن که گذار از تاریکی به روشنایی یا از عمق به سطحاند، اتاق زجر بالعکس عمل میکند و از روشنایی به تاریکی و از سطح به عمق گذر میکند. در تصاویر قربانیان اسید پاشی، عکس«قبلی» همان یادآوری زمان گذشته یا «این-بوده- است» مورد نظر بارت است، در حالی که عکس بعدی با نایادآوری یا «این-نبوده- است» سر و کار دارد. اهمیت آن صرفا به زمان از دست رفته نیست، بلکه به زمان حاضر است. اتاق زجر نشان دادن زمان حال است. اگر عکاسی به گذشته معطوف باشد، کمتر دردناک است. دردناک بودن اتاق زجر همچون عکسهای قربانیان اسید پاشی، ثبت اکنون(عکس بعدی) و زمان حال مورد انزجار و مطرود در قیاس با گذشته مطلوب است»
کتاب «اتاق زجر تصویر و چهره قربانی» نوشته امیر نصری، به همت نشر چشمه در 155صفحه، تیراژ 700 نسخه و به قیمت 25 هزار تومان در اختیار علاقهمندان قرار گرفته است.
نظر شما