فرهنگ امروز/ محسن آزموده
فرض کنید به مناسبتی به همراه فردی که هیچ شناختی از او ندارید، دستگیر شدهاید و هر کدام از شما را در یک سلول مجزا و جدا از هم بازداشت کردهاند. بازجو با هر دو طرف یک جور حرف میزند و سه راه پیش رویتان میگذارد: 1- اگر هر دو اعتراف کنید هر دو به 20 سال زندان محکوم میشوید؛ 2- اگر شما اعتراف کنید و دیگری نه، شما آزاد و دیگری به 10 سال زندان محکوم میشود؛ 3- اگر هیچ کدام اعتراف نکنید به حکم اینکه هیچ سند و مدرکی علیه شما نیست هر دو نهایتا 6 ماه دیگر آزاد میشوید.
اگر شما باشید با فرض اینکه هیچ اطلاعی از تصمیم طرف مقابل ندارید چه کار میکنید؟ پاسخ خودخواهانه و بدون تامل لابد این است که اعتراف میکنم و با این کار خودم آزاد میشوم و دیگری به زندان میافتد. اما قطعا طرف دیگر هم به راحتی میتواند همین تصمیم را بگیرد و در نتیجه هر دو به زندان میافتیم. اما اگر کمی عاقبتاندیشی به خرج دهیم، میگوییم «10 سال با 20 سال خیلی فرق نمیکند، هر دو سالهای زیادی از عمر آدم را دربرمیگیرد پس فرض را بر این میگذارم که طرف دیگر هم همین قدر عاقبتاندیش باشد! اگر یک درصد هم این طور باشد، میصرفد چون بعد از چند ماه خلاص میشوم».
البته هیچ تضمینی نیست که چنین شود و ای بسا، من زبان نگشایم و دیگری اعتراف کند و من به 20 سال حبس محکوم شوم. اما تصمیم بر سکوت، نمونهای بارز از خودخواهی منفعتطلبانه با در نظر گرفتن منافع مشترک و درازمدت است، کاری که احتمالا همه ما در زندگی روزمره انجام میدهیم و اساس حرف پیتر سینگر، فیلسوف استرالیایی در کتاب کوچک و خواندنی «چپ داروینی: سیاست، تکامل، همکاری» همین نکته است. سینگر در این کتاب که اخیرا با ترجمه محمدمهدی هاتف توسط نشر کرگدن منتشر شده، میکوشد میان دو دیدگاه به ظاهر متنافر یعنی چپگرایی و نظریه تکامل داروینی آشتی و پیوند برقرار کند.
چپگرایی در بیان سینگر معنای ساده و سرراستی دارد: اینکه نسبت به درد و رنج دیگران بیتفاوت نباشیم و در تقابل آشکار میان قوی و ضعیف، ظالم و مظلوم، فرادست و فرودست و دارا و فقیر جانب دوم را بگیریم. سینگر در این کتاب میکوشد نشان بدهد که بر خلاف تصور رایج و غالب پیشین چنین نیست که نظریه تکامل صرفا به کار راستگرایان افراطی و طرفداران اقویا بیاید و توجیهی برای وضعیت فرادستی ایشان ایجاد کند. از دید سینگر میتوان داروینیسم را با سوسیالیسم(چپگرایی) پیوند زد اما به شرط آنکه چپگرایان نگاهشان را به سرشت و طبیعت انسان تغییر دهند. او پس از بحثهایی خواندنی و جذاب در 4 فصل آغازین کتاب در نهایت میگوید، چپگرایان باید بپذیرند که هیچ زمان نزاع و درگیریها میان انسانها پایان نمیپذیرد، چنین نیست که سرشت انسان سراسر پاک و شکلپذیر است و همه نابرابریها ناشی از تبعیض و پیشداوری یا سرکوب اجتماعی نیست. برعکس او پیشنهاد میکند که چپگرایان باید وجود رقابت میان انسانها را بپذیرند، به تقویت ساختارهایی که همکاری و نه رقابت را تشویق میکنند، یاری برسانند و کمی در مرزگذاری سفت و سخت میان انسانها و سایر موجودات زنده بازنگری کنند. از سوی دیگر داروینیستها نیز باید از تاکید موکدشان بر تنازع برای بقا دست بکشند و بپذیرند که چنین نیست که الگوی همه فرآیندهای طبیعی میان انواع موجودات بر نزاع و جنگی سخت و خونین بنا شده بلکه بسیاری از روندهای طبیعی بر مبنای نوعی همکاری ایثارگرانه(دگرخواهانه) شکل گرفتهاند. سینگر بر مبنای رویکرد فایدهباورانه خاص خود میکوشد نشان بدهد که این ایثارگری منفعتطلبانه، رویکردی است که بسیاری از موجودات نه الزاما خودآگاهانه و کاملا ارادی، کار خود را بر مبنای آن پیش میبرند. اما فرق اساسی انسان با سایر موجودات آن است که خودآگاه است و میتواند این ایثارگری ناب(به تعبیر ریچارد داوکینز) را عمدی و آگاهانه پی بگیرد: «چیزی که پیش از این هرگز در تمام تاریخ جهان وجود نداشته است». سینگر با وامداری از داوکینز که میگوید انسان میتواند علیه سازندگان خود قیام کند، مینویسد: «ما نخستین نسلی هستیم که نه تنها به تکامل یافته بودنمان واقفیم بلکه سازوکارهایی را که با آنها تکامل یافتهایم و نیز این را که چگونه این میراث تکاملی بر رفتار ما اثر میگذارد، میشناسیم... برای نخستین بار از زمانی که حیات از سوپ بنیادین آغاز شده، موجوداتی پدید آمدهاند که دریافتهاند چگونه به آنچه هستند، بدل شدهاند. برای کسانی که از افزایش قدرت حکومت و تشکیلات علمی هراس دارند این امر ممکن است بیشتر خطر به شمار آید تا منبعی برای آزادی. با این حال در آیندهای دورتر که هنوز چیز زیادی از آن روشن نیست، این امر میتواند زمینهساز نوعی جدید از آزادی شود.» با این حساب فکر میکنید شما در زندان چه کار میکنید؟ آیا اعتراف میکنید و امیدوارید که طرف مقابلتان آنقدر سادهلوح یا ایثارگر است که سکوت کند یا شما نیز ناگزیر و به خاطر منفعت مشترک به او اعتماد میکنید و سکوت میکنید بلکه او هم ساکت بماند و هر دو 6 ماه دیگر خوش و خرم در کنار خانواده به سر ببریم؟
روزنامه اعتماد
نظر شما