فرهنگ امروز/زهرا رستگار: نشست «بازخوانی جنگهای صلیبی؛ چیستی و ضرورت آن» با حضور دکتر علی بیگدلی استاد دانشگاه شهید بهشتی، دکتر عبدالله ناصری عضو انجمن تاریخ، حجتالاسلام رمضان محمدی رئیس گروه تاریخ در پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، در خانهی اندیشمندان علوم انسانی برگزار شد. این نشست به ۲ بخش اختصاص یافته بود که یکی بررسی ۷ جلد کتاب جنگهای صلیبی با دیدگاه انتقادی بود و دیگری دربارهی به چرایی دانستن در مورد جنگهای صلیبی پرداخته بود. علی بیگدلی در انتقادات خود با دیدی تألیفی به این ۷ جلد پرداخت درحالیکه دکتر ناصری معتقد بود این ۷ جلد ترجمه است و مترجم نمیتواند در متن دخالت کند. سپس به چرایی دانستن در باب جنگهای صلیبی پرداختند که محوریت اصلی را دانستن دنیای امروز و عبرت گرفتن از گذشته میدانند؛ چراکه در آن زمان درگیری بین مسلمانان و مسیحیت نتایجی دربرداشت که میتوانیم در حال حاضر که جمهوری اسلامی پرچمدار اسلام در برابر دنیای غرب است از آن گذشتهی طولانی درس بگیرد و آن نتایج دیگر تکرار نشوند.
جنگهای صلیبی؛ طولانیترین نبرد بین مسلمانان و مسیحیان
در ابتدا حجتالاسلام رمضان محمدی پس از تشکر از حضار به ایراد سخنرانی پرداخت و ادامه داد: از اینکه با همکاری و همیاری بزرگواران، مجموعهی خوبی را به سرانجام رساندیم، خوشحالم؛ چراکه این مجموعه گامی در زمینهی تاریخپژوهی است. خدا را شاکریم که توانستیم این خلائی که در حوزهی تاریخ جنگهای صلیبی وجود دارد را تا حدودی پر کنیم. ۲۱ جلد کتاب در حوزهی جنگهای صلیبی به سامان رسیده است، البته ۷ جلد آن آماده شده است و در اینجا از این کار تقدیر خواهد شد. ۱۲ تا ۱۳ جلد آن نیز آماده است و امیدواریم بتوانیم آن را به نمایشگاه کتاب برسانیم. در این مورد چند نکته را مطرح میکنم؛ چراکه در کنار این دو بزرگوار بنده تخصصی در این حوزه ندارم.
محمدی در باب جنگهای صلیبی بیان داشت: جنگهای صلیبی یکی از طولانیترین و پایدارترین نبردهای خونین بین مسلمانان و مسیحیان بوده است. تقریباً ۲ قرن یعنی از قرن ۵ تا ۷ یا به عبارتی از ۱۱ تا ۱۳ میلادی به طول انجامیده است و بخشی از دنیای اسلام را در این بخش به خود مشغول داشته است. البته این موارد تماماً تبارنامهی ما هستند و نمیتوانیم نسبت به آن بیاعتنا باشیم. جنگهای صلیبی به لحاظ دامنهی جغرافیایی و زمانی که دارد، ناچاریم اطلاعاتی نسبت به این حوزهها داشته باشیم؛ یعنی حق طبیعی و تکلیف مسلمانان است که نسبت به گذشته اطلاعاتی را داشته باشند. در منابع مربوط به جنگهای صلیبی در حوزههای آموزشی و منابع کتابخانهی خود که جستوجو میکنیم، درمییابیم که خلأ جدی نسبت به این موضوع موجود است. هنگامی که دوستان ما در حوزههای آموزشی شنیدند که این کتاب در حال چاپ است، مدام در حال پیگیری بودند که این کتاب چه زمانی بیرون میآید.
البته قاعدهی کلی وجود دارد و تمام افرادی که تاریخ خوانده و میدانند، در نظر دارند که تاریخ روشنگر و گشایشگر گذشته و آیندهی ما است؛ چراکه جنگهای صلیبی مدت زیادی سرزمینهای اسلامی را به خود مشغول کرده بود و سرزمینهای اسلامی محل جولان مسیحیان اروپایی و صلیبیها بوده است. این افراد توانستند مدتهای زیادی تمدن و حکومت اسلامی را تحت تأثیر خود قرار دهند و در فضای سیاسی و جغرافیایی اسلام رخنه کردند و مشکلات زیادی را پدید آوردهاند. امروزه نیز جمهوری اسلامی به طور طبیعی در امتداد آن دولتهای اسلامی است که با جنگهای صلیبی درگیر بودند. بنابراین احیای آن تمدن اسلامی را امروزه جمهوری اسلامی عهدهدار است؛ لذا دولت جمهوری اسلامی به این تجربه نیازمند است تا آگاهیهای لازم را کسب کرده و بداند در گذشته چه اتفاقاتی در جهان اسلام رخ داده است.
در گذشته نیز جنگهای صلیبی مورد توجه مسلمانان بهخصوص عربها بوده است. در گذشته در منابع تاریخی ما بسیاری از گذشتگان به تاریخ جنگهای صلیبی توجه کردهاند. در این حوزه از کتاب دمشق و کتاب الاعتبار نیز بسیار استقبال شده است. حدوداً ۳۰-۲۰ جلد از کتابهای قدیمی در حوزهی جنگهای صلیبی داریم که مسلمانان به این کتابها پرداختهاند. منظور من این است که در منابع تاریخی مسلمانان توجه زیادی به این جنگها صورت گرفته است. حال چرا در برههای از زمان چنین بیتوجهی صورت گرفته است، نمیدانیم. البته نظراتی که آن افراد در کتابهای مختلف آوردهاند نظرات سلیم و استواری نیست، گاهی مطالبی آوردهاند که با مطالب تاریخی ما سازگار نیست و با حوادثی که در منابع ما موجود است هماهنگی ندارد. البته ترجمهی این کتاب کار یک نفر نیست و نمیتوان ادعا کرد که تمام مسائلی که در این جنگها وجود دارد، پاسخ داده شده است. این کار، کاری گروهی و کمیتهای است تا بتوان تمام وقایع موجود را توضیح داد و شبهات را برطرف کرد. البته دکتر ناصری نیز چنین ادعایی ندارند که توانستند به تمام موارد پاسخ دهند. بههرحال بسیار خوشحالیم که چنین خلائی در حوزهی جنگهای صلیبی با حضور این کتاب تا حدی پر شده است و بنده تخصصی در این زمینه ندارم و جناب آقای ناصری پاسخ خواهند داد.
کلیسا در رأس، پادشاه و فئودال در قاعدهی هرم
سخنران دوم نشست دکتر علی بیگدلی بود که با دیدگاه انتقادی خود بحث را شروع کرد و در ادامه توضیح داد: جنگهای صلیبی به ۸ رشته مبارزات میان مسلمانها و مسیحیان طی ۲۰۰ سال اطلاق میشود. این جنگها را اروپای غربی شروع کرد و مرکز نیز در فرانسه بود. معمولاً فرانسویها را متولی مسیحیت علیالاطلاق و مسیحیت کاتولیک را علیالخصوص میدانند. در کتاب اصرار شده است که محرک اصلی، تحرکات ویژهای بوده است که محرک بیرون، تنها یک پوششی برای محرکهای پنهان این جنگها بوده است. از جهت بیرون، پاپ احساس میکرد بین او و مردم فاصلهای وجود دارد و انتقادات مردم کاهش پیدا میکند به دلیل اینکه کلیسا تنها یک پنجم از کل زمینهای مزروعی فرانسه را در اختیار داشت و روزبهروز کلیسا ثروتمند و مردم فقیرتر میشدند. در قرون وسطی ۳ نهاد قدرت این چندین ساله قرون وسطی را به دنبال خود میکشاندند. کلیسا در رأس، پادشاه و فئودال در قاعدهی این هرم قرار داشتند. در کتاب آمده است که کلیسا و پادشاه و کشاورز -که باز جای ایراد دارد درحالیکه کشاورز نه حق و حقوق اجتماعی داشت و نه بهعنوان یک نهاد قدرت میتوانست کاری پیش ببرد-. از طرفی دیگر بین امپراتور و پادشاهان اختلافی به وجود آمده بود که پادشاهان بهتازگی صاحب تمرکز قدرت شده بودند و برای آنکه این تمرکز قدرت سروسامانی بگیرد، ناچار بودند که از نهاد دین فاصله بگیرند و این برای پاپ خیلی قابل قبول نبود. از نظر اقتصادی بورژوازی نوظهور نیاز به نیروی کار ارزان داشت و نیروی کار ارزان یک پای آن در گِل زمین بود و سر آن در محراب کلیسا قرار داشت.
بنابراین، این نیرو باید از این ۲ نهاد تأثیرگذار آزاد میشد. مهمترین عامل جنگهای صلیبی این مواردی است که خدمت شما عرض میکنم. آنها تحرک اقتصادی داشتند و به این معنا نبوده که محرک بیرون مؤثر نبوده است. حوادث تاریخی باید در ۳ مسیر مورد توجه قرار بگیرد، انگیزهها و محرکها، جریان حادثه و مخصوصاً نتایج و تبعاتی که از آن حاصل میشود و متأسفانه این ۷ جلد این موارد را ندارد؛ یعنی ۷ جلد این کتاب اشاره کرده به آخرین جنگ صلیبی بدون آنکه به نتایج آن که بسیار نتایج مهمی است، بپردازد.
جنگهای صلیبی نقطهی عطف در اروپا
بیگدلی در ادامهی سخنان خود در باب جنگهای صلیبی اذعان کرد: از نظر علمی نخستین مخالفها با نهاد دین از درون کلیسا بیرون آمد و روحانیون با فساد کلیسا آشنا بودند. پرچمدار این مخالفت هاولند است که فرانسوی است، وی در کسوت کلیسا است. با شروع جنگهای صلیبی اولین فردی که تکفیر میشود، او میباشد. او میگوید دین برای قبول مقبولیت در برابر جمع باید میزان قدرت اثبات خود را به حد امر برساند؛ بنابراین در آستانهی جنگهای صلیبی جدال بین عقل و ایمان اساسیترین مشکل کلیسا است و یکی از محرکهایی است که بساط جدال فلسفه و دین را بر هم میزند. در قرون وسطی دو برخورد با دنیای اسلام و جهان مسیحیت به وجود آمد، یکی سفر جنگی طارق است که متأسفانه هیچ اثری از او باقی نمانده است، همچنین بر سر غنائم کلیسا جنگیدند و سپس بهراحتی آنها را پشت کوهها برند و و رسوم مختصری در جنوب اندلس باقی ماند. البته بعداً منشأ خدمات سنتی و فرهنگی شد.
بنابراین، جنگهای صلیبی نقطهی عطفی در تاریخ اروپا بهحساب میآید و در این جنگها ما به لحاظ نظامی شاید پیروز شدیم؛ اما برندهی اصلی اروپاییها بودند. علت این بود که در کتاب آمده است که یهودیها هیچ نقشی در جنگهای صلیبی نداشتهاند و این بسیار اشتباه است، البته لشکرکشی نداشتهاند؛ اما حساسترین وظیفهی یهودیها خریدوفروش است؛ چراکه یهودیان در دربار پادشاهان و خلفا کار میکردند و به کار کتابداری، طبابت، خنیاگری و ... اشتهار داشتند. بنابراین بیشترین منابع علمی و فلسفی ایرانی و اسلامی بهوسیلهی یهودیان بهوسیلهی یک شبکهی قاچاق به اسپانیا فروخته میشد و بنابراین اولین جنبش نهضت ترجمه در قرن ۱۱ در اسپانیا آغاز شد و سنگ بنای رنسانس منابع اسلامی ما بهوسیلهی یهودیان گذاشته شد.
فرانسویها آغازگر جنگهای صلیبی
وی در دیدگاه انتقادی به مجموعهی ۷ جلدی ادامه داد: ۷ جلد کتاب نقش بزرگی که دارد بهوسیلهی بیش از ۳۰ نفر نوشته شده است. البته اشاره کردند که ۱۳ جلد کتاب دیگر نیز وجود دارد که مجموع آنها ۱۰۰ نویسنده میشود. این ۱۰۰ نویسنده نمیتواند تابع یک خط فکری واحد باشند؛ چراکه از ملیتهای فکری که غالب آنها عرب هستند و به نظر میآید با نگرشها و داوریهای متعارض این کتابها نوشته شده است. نقش دیگر کتابها در این است که این کتابها تابع یک تسلسل فکری و زمانی نیستند؛ یعنی جلد اول باید جلدی باشد که جنگها در آن شکل گرفته است (مجمع کلرمان و بالسانس) درحالیکه، در جلد سوم (مثلاً تأسیس دولت لاتین شرق) به آن پرداخته شده است. این نشاندهندهی پراکندگی این مجموعه مقالات یا نویسندگان است و هر فردی برای خود نوشته و سپس در کنار هم قرار گرفته است و چنین کتابی از آن استخراج شده است. به نظر من این کار باید اصلاح شود و یا در مجلدات دیگر که جناب محمدی فرمودند جبران شود.
اما آن ۷ جلد که در دست من بوده است به آخرین جنگ صلیبی مربوط میشود پس از آن نباید چیز دیگری باشد. درحالیکه جلد ۷ قاعدتاً باید به نتایج جنگهای صلیبی مربوط باشد که بسیار زیاد است. از بین این ۷ جلد کتاب به نظر من جلد ۵ آن بسیار جالب است، شرقشناس برجستهی فرانسوی پروفسور ریچارد که تمام دانشگاهیان ایشان را میشناسند -فارسی بسیار خوب صحبت میکند و برای او آرزوی سلامتی میکنم، وی به فرهنگ ما خدمت کرده است- به دلیل آنکه فرانسوی است و فرانسویها جنگهای صلیبی را آغاز کردند، بیش از هر نقطهی دنیا در فرانسه کتاب در مورد جنگهای صلیبی نوشته شده است. به آقای محمدی پیشنهاد میکنم که خیلی به دنبال نویسندههای عرب نروند، بلکه نسبتی بین این افراد برقرار کنند؛ چراکه استحقاق در این است که ما مورد هجمه قرار گرفتیم و آنان به ما هجوم آوردند؛ چون این جنگها به نفع غرب پایان یافت. در هیچ موردی به این اشاره نشده است، علت این است که پس از این جنگها جامعهی اسلامی ضعیف شد و مغولها آمدند و سپس بعد از جنگ امپراتوری رم ضعیف شد و عثمانیها به روی کار آمدند.
بنابراین، در جامعهی شرقی خود دچار یک نوع خموشی فکری و انسداد اندیشه شدیم، سپس نتیجهی آن تمرد و افتراق فکری و زایش فرقههای مختلف نیز بود که ما را دچار این خموشی فکری کرد. در جنگهای صلیبی احتیاجی به این نداریم که بدانیم چه کسی به کجا رفته و چه کرده است، بلکه بیشتر باید به کوچهپسکوچههای این جنگ بپردازیم. از دکتر ناصری گلهمندم که چرا پیش از آنکه به سراغ افرادی بروند که تخصصی در این مورد نداشتند، باید نگاه وسیعتری به این موضوع میانداختند.
پاپ به دنبال آزادی امپراتوری رم شرقی نبود
دکتر بیگدلی در ادامهی سخنان خود به اشتباههای اسامی موجود در کتاب پرداخت و توضیح داد: کلمات غالباً اشتباه است، عموم کلماتی که در جنگهای صلیبی به کار میرود ایتالیایی و فرانسوی است؛ بنابراین همکاران ما باید این اسامی را اصلاح کنند و این امر احتیاجی به زیرنویس دارد مخصوصاً در دیرها، دیر نُتِردام و جوزفها، نوستام نوشته شده است. نوستام یعنی حضرت مریم یا خانم ما، جوزافا یک درهای در نزدیکیهای بیتالمقدس است که این دیر در آن دره قرار گرفته و مترجمین عزیز باید این کلمه را پیدا میکردند. غالب اسامی باید مورد بازبینی قرار بگیرد و اشکال دارد.
جلد پنجم کتاب تحت عنوان فصلی از تاریخ اجتماعی جنگهای صلیبی که باعث میشود برداشت دیگری به وجود بیاید -چون فن ترجمه برای زبان مخاطب است-، در این فصل در مورد اشغال بیتالمقدس و چگونگی به وجود آمدن حکومت شرقی بحث شده است. نکتهی دیگری که در کتاب وجود دارد، یکی اینکه بحث اردوکشی تهیدستان را داریم و برخیها جنگهای صلیبی را ۹ رشته میدانند و در کتاب نیامده است؛ یعنی همان لحظهای که پاپ اوربن دوم (که در همهی کتاب اوربان آمده است و این مورد اشتباه است) هنگامی که خطابهی خود را ایراد میکند، میگوید آن شمشیری که شما بر سینهی هم وارد میکردید حالا این شمشیر را در سینهی دشمن وارد کنید.
البته بسیاری از آنها نقشهای نداشتند و نمیدانستند فلسطین کجاست. سنتی در یهود است که ۲ حیوان مقدس دارند، یکی بز است و به دنبال آن حرکت میکردند و یک نفر از این افراد به فلسطین نرسیدند، همه را سلجوقیان به قتل رساندند و مخصوصاً امپراتوری رم به آنان امکانات داد تا به سمت قونیه بروند و همه کشته شدند و در کمتر کتابی نیز به این موضوع پرداخته شده است. کتاب اردوکشی اول را منجر به تصرف بیتالمقدس و تأسیس حکومت شرقی کرده است. در جای دیگر در کتاب آمده است که یکی از اهداف مهم پاپ این بوده است که امپراتوری رم شرقی را آزاد کند. ما در دنیای مسیحیت و در دنیای اسلام ۴ نهاد قدرت داریم، خلافت عباسی در بغداد، خلافت اموی در غرناطه، امپراتوری شارل کبیر در فرانسه و آلمان که بازوی نظامی پاپ است و امپراتوری رم شرقی است که این ۴ امپراتوری دو به دو با هم دشمن هستند؛ یعنی حکومت عباسی با نزدیکترین امپراتوری به خود یعنی رم شرقی دشمن است درحالیکه، هارونالرشید دوست صمیمی شارل کبیر است. هدف اصلی این جنگ از جا کندن امپراتوری رم شرقی است، برای آنکه امپراتوری رم شرقی در سال ۱۰۵۴ اولین انشقاق را در دنیای مسیحیت در کلیسای جهانی کاتولیک (که از کتیلیکوس به معنای جهانی میآید) به وجود آورد و نتیجه این شد که در جنگ چهارم امپراتوری رم شرقی را گرفتند.
بنابراین، پاپ به دنبال آن نبوده است که امپراتوری رم شرقی را آزاد کند و امپراتوری رم شرقی در پیروزی این جنگ مؤثر بود. در کتاب از عامل اصلی چند جنگ صلیبی چیزی بیان نشده است، شاید من نیز اشتباه کنم. از سلجوقیان، اسماعیلیه نیز حرفی به میان نیامده است. اسماعیلیه نقش مشکوکی در این جنگها دارد هم پادشاهان سلجوقی را به قتل میرساند و گاهی هم متعرض شاهزادگان مسیحی میشود. از اتابکان زندی هم چیزی ندیدم، درحالیکه یکی از عوامل مؤثر در جنگهای صلیبی و در فرمانروایی این جنگها بودند.
اسامی و اصطلاحات دارای اشکال است و باید اصلاح شود. جالب است که نام میشل در فرهنگ اروپایی میکل (مانند میکلآنژ) در زبان ایتالیاییها و مایکل (مانند مایکل جردن) را انگلیسیها میگویند، تنها فرانسویها به آن میشل میگویند (مانند میشل فوکو). اینجا روی جلد میشل آمده، درحالیکه این فرد فرانسوی نیست؛ اما در جلد لاتین آن انگلیسی است و باید به آن توجه شود.
استاد دانشگاه شهید بهشتی در پایان سخنان خود بیان کرد: یکی از محرکهای جنگهای صلیبی، اولین شورشی است که بر علیه پاپ در شهری به نام آلوی رخ داد. جنبشگرانشان منصوب به آلوی ژوا شدند، در دنیا بسیار مشهورند و تحت تأثیر معنویت ما قرار گرفتند، بهطوریکه گفتند زمینها را بگیرید و بین مردم تقسیم کنید و تفکرات اینچنینی داشتند. در اوایل قرن ۱۲ یک جنگ صلیبی نیز در اروپا اتفاق افتاد. پاپ دستور داد رافضیها (گروههای فرانسیسکن و دومینیکنها) را به قتل برسانید؛ چراکه پابرهنه در کوه و کوهسار با شمشیر و انجیل به دست راه میافتادند، میگفتند یا باید قبول مسیحیت کنید یا کشته میشوید. این امر، مسئلهی مهمی است که بنده نمیدانم چرا در این ۷ جلد کتاب به آن پرداخته نشده است.
در انتها دکتر بیگدلی از زحمات همکاران تشکر کردند و گفتند بهعنوان یک معلم چندین ساله تشکر میکنم و قاعدتاً اگر کسی ننویسد اشکالی هم در آن نیست، پس کسی که مینویسد، ارزشمند است؛ اما آنچه که من عرض کردم از اعتبار و اهمیت این کار نمیکاهد. نقطه نظراتی است و ممکن است آن نویسندگان پرتعداد به این اضلاع نپرداختند، موضوعی که ۲۰۰ سال از دنیای آباد آن روز را تحت تأثیر خود قرار داده بود.
چرا باید جنگهای صلیبی را بازخوانی کنیم؟
دکتر ناصری نیز در ابتدای سخنان خود از انتقادات دکتر بیگدلی تشکر کرد و افزود: جلسهی امروز در ۲ بخش قرار بود برگزار شود، یکی بحث ۷ جلد کتاب و دوم آنکه چرا باید جنگهای صلیبی را بازخوانی کنیم؟ در ابتدا در این مورد صحبت میکنم که چرا باید جنگ صلیبی را بخوانیم و چه فایدهای برای ما داشته است؟ این مجموعهی ۷ جلدی تماماً ترجمه است و هیچ دخالتی جز ترجمه، من و همکاران در متن نداشتهایم. نقص و ایرادی که بر آن کار است، همانطور که دکتر بیگدلی فرمودند بر اصطلاحات و اسامی و علائم است. چرا باید جنگهای صلیبی را بازخوانی کنیم؟ به دلیل اینکه انجمن جنگهای صلیبی در کارگروه تاریخ نیز تشکیل شد. جنگهای صلیبی نقطهی عطف تفکر مذهبی غرب نسبت به اسلام است. غربیهای در دورههای مختلف با مسلمانان برخورد داشتند. در حوزهی سیسیل، عثمانی و ... اما آنچه که اساساً اندیشهی غربی و نهاد مسیحیت را نسبت به اسلام شکل داده است که از آن خروجی انسان بیرون آمده است و بر اساس اندیشهی سیاسی غرب است، جنگهای صلیبی است. واقعیت این است جنگ صلیبی در دنیای امروز بهعنوان یک نقطهی عطف و عنصر حاضر در اندیشه و فرهنگ مسیحیت است. حادثهی ۱۱ سپتامبر که اتفاق افتاد اولین واژهای که در غرب با بمباران در فرهنگ جهانی جاری شد جنگ صلیبی بود. آنچه که پس از ۱۱ سپتامبر در غرب و در کشورهای اسلامی در مورد بازنویسی جنگهای صلیبی رخ داد از نظر حجم، قابل مقایسه با آنچه که در سال ۵۰ و ۵۱ پس از جشنهای ۲۵۰۰ سالهی شاهنشاهی و عصر پهلوی در بازنویسی تاریخ ایران رخ داد، نیست. حادثهی آن جوان نروژی را نیز به یاد داریم که تعداد زیادی از مسلمانان را کشت. او به خود لقب شوالیه معبد را داده بود، از جنگ صلیبی معروف و تاریخی و اندیشهای که در پس ذهن او در مورد شوالیههای معبد وجود داشت الهام گرفت و آن را اجرا کرد. این نقطهی عطف تاریخی که ذهنیت تاریخی غرب را نسبت به مسلمانان و فرهنگ اسلامی شکل میدهد، تا به امروز درگیر آن هستیم.
نظریهی برخورد تمدنها که کمی قبل از آن بود و چیزی که ساموئل هانتینگتون مطرح کرد، تحت تأثیر مقالهی ریشهیابی خشونت در مسلمانان بود، فصل جدیدی را در دنیا مطرح کرد. ما نیز نظریهی گفتوگوی تمدنها را مطرح کردیم و آن نیز در جهان پذیرفته شد؛ اما تفاوتی که داشت نظریهی برخورد تمدنها یک تداوم تاریخی و حجمی مستند تاریخی داشت که نظریه گفتوگوی تمدنها نداشت. جهان خسته از جنگ و شیفتهی صلح، نظریهی گفتوگوی تمدنها را پذیرفت؛ اما نظریهی برخورد تمدنها مستند تاریخی داشت. امروز در عصر جهانی شدن که زندگی میکنیم به دلیل حضور عنصر جنگهای صلیبی در جهانی شدن باید به آن نقطهی عطف توجه کنیم. اگر قصد داشته باشیم عقلانی و منطقی با پدیدهای مبارزه کنیم، پشتوانه و پیشینهی تاریخی آن را از طریق منابع دستاول لازم داریم.
مجموعهی ۷ جلدی شامل ۳ مکتب اسلام، مسیحیت و یهودیت
این استاد دانشگاه در ادامهی مباحث خود در مقام پاسخ به مطالب منتقدانهی مطرحشده توسط دکتر بیگدلی پرداخت و اشاره کرد: بحث دوم من در رابطه با این ۷ جلد است و استاد بیگدلی مباحثی را مطرح کردند و من نیز باید مسائلی را طرح کنم. این مجموعهی ۷ جلدی ترجمه است؛ اما یک مبنا دارد و یک پشتوانه نظری دارد. در مورد همهی محتوا بنده و همکاران در آن مدخلیتی نداریم. این متن نمایندهی تفکر و نگرش ۳ مکتب نسبت به جنگهای صلیبی توسط اسلام، مسیحیت و یهودیت است؛ لذا شاخصترین و اثرگذارترین کارها در این حوزه بهجز کارهای دیگر، است. برتریای که این کار دارد، جنبههای تحلیلی نمایندگان این ۳ مکتب است.
در جلد اول دکتر قاسم عبدالقاسم استاد دانشگاه مصر و صاحب مکتب است. در این جلد ماهیت جنگ صلیبی و پیشینهی ایدئولوژیک جنگهای صلیبی را بررسی میکند. او رویکرد جامعهشناسانه به جنگ دارد و تحلیل او این است که در جهان غرب جنبههای ایدئولوژیک عامل اصلی جنگ بود. اندیشه موجب هیجان جامعه شده است. روند شکلگیری اندیشههای دینی و خصوصاً تأثیرپذیری از جنگ مقدس سنت آگوستین را تحلیل و بررسی و تبیین میکند. البته اشاره میکند نقطهی آغاز، دین بوده است؛ اما در پس این بسیج عمومی انگیزههای اقتصادی نیز بسیار قوی بوده است. فقر و بحرانهای اجتماعی و اقتصادی در اروپا باعث شد که بنا بر دعوت پاپ بسیاری برای جنگیدن بیایند؛ اما بهمرور جنبههای غیراقتصادی و دینی خود را نشان داد.
جلد دوم که حدود ۳۰ سال از تألیف آن میگذرد، کاری از یکی از بزرگان تاریخنویس فرانسوی به نام کاهن است. ویژگی این کتاب زندگی شرق و غرب در روزگار جنگهای صلیبی است، او استفادهی بسیار گسترده از منابع مختلف غربی و اسلامی داشته است. کاهن تسلطی بر تاریخنگاری غربی و اسلامی دارد و کارهای بسیار بزرگی انجام داده است. به دلیل آنکه کار وی مرجع است، مورد توجه قرار گرفته است؛ چراکه بر تجارت و مناسبات دوجانبهی شرق و غرب تأکید داشته است. یکی از مباحثی که مطرح میکند فاکتورهای مذهبی، بیان ترکان و سلجوقیان بود که در غرب آوازهی آن وجود داشته است و این تعصب غیرمنطقی است؛ چراکه در آن به شدت مبالغه وجود دارد. او معتقد است که ما غربیها نگاهمان به پیامبر اسلام نگاه مغرضانهای است و باید در آن تجدیدنظر کنیم، باید این نگاه را اصلاح کنیم و از متون مسلمانان، نگرش مذهبی آنان را مطالعه کنیم.
جلد سوم از میشل بالمر است، او از متخصصین معروف قرون وسطی و جنگ صلیبی است. از لحاظ جامعیت کار علیرغم اینکه جنگها را بهخوبی توصیف میکند، نتایج را نیز تحلیل میکند و رویکردی جامعهشناسانه و جغرافیایی دارد. معتقد است جنگ صلیبی دستاورد زیادی برای غرب نداشته است. بزرگترین دستاورد جنگهای صلیبی خودآگاهی نسبت به خود و کلیسا بود.
جلد چهارم از جوزه کراول است، او ریاضیات میخواند و در حین تحصیل با حادثهی هولوکاست مواجه میشود. پدر و مادر و برخی از اعضای خانوادهی خود را در این حادثه از دست میدهد. این حادثه باعث شد که از حوزهی علوم محض به تاریخ آمد. او برجستهترین مورخ یهودی در سرزمینهای اشغالی و غرب است و بیشترین سهم را در بازسازی و احیای اندیشه هولوکاست و زنده نگهداشتن جریان هولوکاست در بین یهودیان دارد. جزء ۳ نفر اصلی در تدوین سیاست آموزش و پرورش دولت اسرائیل است. یهودیان یکی از بهترین کارهایی که دارند ساختار نظام تعلیم و تربیت و آموزش و پرورش آنها است. اسامی که دکتر بیگدلی فرمودند در مستندسازی کتابخانهی ملی از زبان مادری صورت میگیرد.
جلد پنجم مجموعهای از مقالات است که تحت عنوان تاریخ اجتماعی است و بیشتر با این رویکرد نوشته شده است. چند مقاله از نویسندگان مسلمان و غیرمسلمان است.
جلد ششم، این کتاب اختصاصی در مورد حمله پس از سقوط عکا است؛ یعنی هنگامی که لاتینیها و صلیبیها پس از تبعید و تسخیر عکا، مهاجرت کردند و به قبرس آمدند، سپس پایگاه اصلی لاتینی و صلیبی شد. بعدها در سال ۱۳۶۲ میلادی حمله معروفی داشتند و خساراتی بر مصریها و غربیها وارد کردند. در ادبیات صلیبی بهعنوان آخرین جنگ مطرح میشود.
جلد هفتم از جاناتان رایلی اسمیت است. او در آستانهی ۹۰ سالگی در انگلستان زندگی میکند و آمریکاییالاصل است. حجم کارها و سفرهای او در تمام نقاط دنیا و سخن گفتن از جنگهای صلیبی مشخص است که بهترین منبع و مأخذ جنگ صلیبی در دنیای امروز است. مجموعهی سخنرانیهایی است که در سال ۲۰۰۷ در دانشگاه کلمبیا داشت و در سال ۲۰۰۸ بازبینی انجام داد و در قالب یک کتاب منتشر ساخت. او معتقد است روند استعمارگری چه در ۱۱ سپتامبر و قبل از آن روند اشغالگری و استعمارگری که غربیها پیش گرفتند، تماماً تداوم جنگهای صلیبی در حوزهی مدیترانه است. معتقد است که غربیها با لفاظیها و اندیشههایی که به دلیل گفتههای سنت آگوستین بهعنوان جنگ مقدس مطرح کردند، انحرافی در ادبیات تاریخی غرب پدید آمد و منشأ آن نیز چپاولگریها و تجاوزهایی شد که غربیها دنبال کردند. او معتقد است باید این مناسبات افراطی که بین اسلام و مسیحیت در جهان امروز رخ داده است را تعدیل کرد. این امر جز با بازنویسی باورهای تاریخی امکانپذیر نیست.
ملاقات فاطمیها با صلیبیها علیه سلجوقیها یک اتهام تاریخی است
وی در پایان سخنرانی خود اظهار کرد: دکتر بیگدلی به مطرح نشدن بحث سلجوقیان و عباسیان و ... اشاره کردند، بله، درست است؛ چون در این ۷ جلد نیامده است و پژوهشهای نوین است؛ اما در آن ۱۴ جلد بهطور کامل بیان شده است. یکی از انحرافات ادبی در تاریخ جنگهای صلیبی نکتهای است که غیرواقعی است و آن نقش اسماعیلیان در جنگهای صلیبی با محوریت فاطمیان است. همکاری فاطمیان با صلیبیها در منطقهی رم شرقی و دیداری که نمایندگان این ۲ دولت در ۲ نوبت با یکدیگر داشتند به این بهانه که فاطمیان آنها را دعوت کردند که به شرق مدیترانه حملهور بشوند و سرزمینهای امپراتوری رم شرقی را از دست سلجوقیان خارج کنند و قلمرو سابق فاطمیان را به آنان برگردانند، این یک اتهام تاریخی است. طبق منابع معتبر هیچ ملاقاتی بین فاطمیها و صلیبیها علیه هم در برابر سلجوقیان وجود ندارد.
نکتهی آخر این است که، دکتر بیگدلی کار را بهعنوان یک پژوهش، تألیف و تدوین مورد ارزیابی قرار دادند، این کار ترجمهای است و صحت و سقم آن بر عهدهی نویسندگان عرب و اروپایی است و همکاران بنده دست به ترجمه زدهاند و با رویکرد و تعریف و نگرش نسبت به ۳ مکتب تاریخیِ اثرگذار اسلام، یهودیت و مسیحیت پیش رفتهاند.
نظر شما