به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛ بهمن پازوکی، عضو هیات علمی موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران درباره وضعیت خوانش متون فلسفی در ایران گفت: خوشبختانه از ابتدا علاقه به فلسفه در ایران وجود داشته است اما به هر حال میزان مطالعه کتاب در ایران به صورت کلی پایین است و متاسفانه شمارگان کتاب محدود بوده بنابراین طبیعی است که وضعیت خوانش متون فلسفی در ایران هم باید در همین مقیاس تحلیل شود.
وی درباره اینکه چرا علاقه به خوانش فلسفه غرب طی سالهای اخیر بیشتر بوده افزود: متاسفانه مردم ما نمیدانند چه باید بخوانند و به طور مثال اگر فردی هایدگر را آنگونه که هست درس بدهد علاقه به او در ایران کم میشود. خیلیها فکر میکنند هایدگر یک شاعر، ادیب و ... است اما هیچ کس به فلسفه او نمیپردازد و اگر کتابی در این زمینهها چاپ شود خوانده نمیشود.
وی ادامه داد: از سوی دیگر متاسفانه بخشی از این موضوع هم به این بر میگردد که گاهی در جامعه مانند کاری مد میشود. جوانان ما از همدیگر میپرسند که چه فیلسوفی را خواندند و گاهی از هر فیلسوف چند جمله را حفظ میکنند و برای یکدیگر بیان میکنند. همه هم فکر میکنند که این نقل قولها را فهمیدند و از دانستن آن احساس شعف میکنند در حالی که اصلا اینها را نفهمیدهاند.
این استاد فلسفه بیان کرد: حالا وقتی به همین افراد بگوییم چند صفحه از کتاب «وجود زمان» را بخوانند شاید چند صفحهاش را بخوانند و کتاب را کنار بگذارند. بنابراین چون این مطالعات سطحی است نمیتواند کمکی به انباشت علمی ما بکند.
پازوکی با بیان اینکه متاسفانه در ایران فلسفه جدی گرفته نمیشود، یادآور شد: اگر فلسفه جدی گرفته شود کتابها بدون هیچ قاعده و ضابطهای اینگونه منتشر نمیشود! شما به ترجمههای کتابهای فلسفه نگاه کنید میبینید که هیچ نظارت و سامانی در انتشار این کتابها وجود ندارد.
وی در بخش دیگری از سخنانش در پاسخ به این سوال که چرا علاقه به مطالعه کتابهای فلسفه اسلامی کم است، اظهار کرد: به این دلیل مطالعه فلسفه اسلامی کم است چون به سوالات امروزی مخاطب پاسخی نمیدهد. فلسفه غرب همواره سوال میکند اما فلسفه اسلامی تکرار است و مدام یکسری مفاهیم تکرار میشوند و به همین دلیل جذابیتی برای مخاطب ندارند.
عضو هیات علمی موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران گفت: من اکنون اینجا وقتی با برخی از همکارانم درباره فلسفه اسلامی حرف میزنم، میپرسم که درد فلسفه اسلامی چیست؟ پاسخی که میشنوم این است که ماهیت و وجود و ... دارد. بنابراین استادان فلسفه اسلامی ما هم چیزی در این عرصه برای گفتن ندارند. فلسفه اسلامی فقط پاسخ است و سوالی ندارد.
وی تاکید کرد: وقتی شما سوال ندارید نیازی در درون خود احساس نمیکنید. از سوی دیگر سوال پرسیدن هم موضوعی است که کاملاً وابسته به زمان، مکان و تاریخ است. مخاطب نمیتواند سوالی را که برای دو هزار سال پیش است امروز بپرسد. شما میتوانید از معنی وجود بپرسید اما همین مفهوم، در زمان است که معنا مییابد. وقتی زمان را کنار بگذاریم و مطلق وجود را بگیریم دیگر نسبتی با اوضاع و احوال زمانه ندارد و اساساً نمیتوان درباره آن سوالی طرح کرد.
پازوکی در پایان گفت: بنابراین نمیتوان توقعی از فلسفه اسلامی داشت وقتی که نمیتواند سوالی را داشته باشد طبیعتاً پاسخهای متفاوتی هم نخواهد داشت.
نظر شما