مبانی معرفتشناسانه اندیشهورزی اجتماعی در ایران
فردین قریشی
ناشر: جامعهشناسان
تعداد صفحات: 136 صفحه
قیمت: 7 هزار تومان
چیستی معرفت معتبر و ملاک تشخیص صحت و سقم گزارهها، از قدیمالایام پرسش بسیاری از جویندگان حقیقت بوده است. تلاش به عمل آمده در این خصوص به شکلگیری علم معرفتشناسی و تئوریهای متنوعی در این خصوص انجامیده است. متفکران و پژوهشگران حوزههای مختلف برای تولید معرفت لازم است به یکی از این تئوریها تکیه نموده و اعتبار اندیشههای خویش را بر اساس معیارهایی که تئوری مزبور پیش میکشد، مورد آزمون قرار دهند و اندیشههای آنان در صورتی مقبول خواهد بود که در چنین آزمونی صحت و صدق خویش را علنی سازند. به همین دلیل میتوان گفت تئوریهای مزبور در حقیقت مبانی معرفتشناسانهی اندیشههای مختلف را تشکیل میدهند و آشکار است که میزان استحکام نظری تئوریهای معرفتشناسانهی مورد بحث، در میزان اعتبار اندیشههای فوقالذکر تأثیر تعیینکننده دارد.
افکار و معارف اندیشهورزان ایرانی نیز که عموماً متعلق به سه جریان اندیشهورزی سنتگرایی، تجددخواهی و اطلاحطلبی است، از شمول قاعدهی فوقالذکر مستثنا نیست. به این معنا که افکار و معارف مزبور نیز علیالقاعده متکی به یک سلسه نظریات معرفتشناسانه هستند و یکی از روشهای تحلیل اعتبار اندیشهها و معارف فوق، بازگشت به مبانی معرفتشناسانهی آنها و تحقیق قوت و ضعف این مبانی است. کتاب «مبانی معرفتشناسانه اندیشهورزی اجتماعی در ایران» در نظر دارد با متمرکز کردن این بحث در تحلیل معرفت اجتماعی و سپس رجوع به نظریات معرفتشناسانه اندیشهورزی اجتماعی در ایران، ضمن شفافسازی نظریات مزبور، قوت و ضعف آنها بررسی شده و در جهت ارتقای نظری این حوزه گام بردارد.
این کتاب در چهار فصل تدوین شده است. در فصل اول با عنوان «معیارهای اختصاصی سنجش معرفت اجتماعی»، انتظارات منطقی از یک نظریهی استاندارد معرفتشناسانه در حوزهی مباحث اجتماعی تشریح شده است. فلسفه قرار گرفتن این مبحث در آغاز مباحث نسبتاً روشن است.
فصل دوم به بررسی نظریهی معرفتشناسانهی سنتگرایان که عبارت از نظریهی اصالت شرع است، اختصاص یافته است. هدف این فصل ارزیابی نظری نظریهی اصالت شرع بر اساس میزان التفات این نظریه به ملاکهایی است که از مباحث نظری فصل اول به دست آمده است.
فصل سوم، وضعیت معرفتشناختی جریان فکری تجددخواهی را بررسی میکند. در این فصل ابتدا تصویری اجمالی از نظریهی اصالت عقل به مثابهی نظریهی معرفتشناختی جریان تجددخواهی ارائه شده و سپس نظریهی مزبور در ترازوی نقد منطقی قرار گرفته است.
در نهایت فصل چهارم به بررسی میزان اهتمام آخرین نظریهی معرفتشناسانه مورد بحث این کتاب به ضرورت سنجش دقیق معرفت اجتماعی است.
در مباحث این فصول نویسنده در تلاش است مشکلات نظری هرکدام از نظریات مورد بررسی به نحو شفافی طرح و عارضههای نظری حاصل از این مشکلات با عناوینی چون جزماندیشی، بیگانگی نظری و قیمومیتپذیری قدرت را توضیح دهد. سرانجامِ این مباحث، ارائهی راهکاری برای غلبه بر این مشکلات و رهایی از آسیبپذیری نظری در برابر عارضههای مزکور است.
نظر شما