به گزارش فرهنگ امروز به نقل از هنرآنلاین؛ ابوالحسن داودی کارگردان سینما بعد از فیلم "زادبوم" که هنوز اکران عمومی نشده است، نزدیک 6 سال از سینما فاصله گرفته بود. او امسال با فیلم "رخ دیوانه" در بخش سودای سیمرغ سی و سومین جشنواره فیلم فجر حضور دارد و فیلمش در روزهای اول جشنواره پیشتاز آرای تماشاگران جشنواره فیلم فجر بوده است.
طناز طباطبایی، صابر ابر، ساعد سهیلی و نازنین بیاتی از بازیگران "رخ دیوانه" هستند که امروز پنجشنبه در برج میلاد برای اهالی رسانه به نمایش درمیآید. این فیلم درباره چند جوان است که از طریق اینترنت با هم آشنا میشوند و پس از یک شوخی و شرطبندی در مسیری پیچیده و دلهرهآور میافتند.
داودی در گفتوگو با هنرآنلاین درباره فیلمنامهنویسی و جشنواره فیلم فجر صحبت کرده است که در ادامه میخوانید.
هنوز در فیلمهای سینمایی دچار ضعف فیلمنامه هستیم، دلیل این ضعف بعد از این همه سال چیست؟
فیلمنامهنویسی کار خیلی سختی در سینما است، اما در ایران کار سهل و ممتنع است. سهل است، چون هیچ ابزاری ندارد و همه فکر میکند در سینمای ایران فیلمنامهنویس هستند. هر اتفاقی که برای آنها رخ داده، همان حس و حال را منتقل میکنند. ممتنع است، چرا که یکی از پیچیدهترین ابزار هنری است که در اختیار یک نویسنده و هنرمند سینماگر است. به هر حال، پیچیدگیهای فیلمنامه اگر از تمام رشتههای سینما بیشتر نباشد، کمتر هم نیست. ابزار فیلمنامهنویس شامل کلمات و بعد از آن حس و حال و فضا و ریتمی است که در قصه گویی و در پرداخت میتواند به وجود آورد. این از مواردی است که ممکن است فیلمنامهنویسها به نسبت هوششان خیلی دیر به آن برسند. به هر حال فیلمنامهنویسی که باهوشتر است، زودتر به این مفهوم میرسد، اما فیلمنامهنویسی که مانند بقیه شروع کرده به راحتی ممکن است سالها طول بکشد تا به مرحلهای برسد که تازه مشکلات تکنیکی فیلمنامهنویسی را ببیند و بعد به این درک برسد که چقدر میتواند ابزار دست کارگردان و دیگر عوامل فیلم باشد و مثلا فلان فیلمنامه چقدر با نظر کارگردان همخوانی دارد. فیلمنامه به همان اندازه که با یک موضوع و ماجرا سر و کار دارد، به همان اندازه با همه ابزار تکنیکی و با همه ذهنهای خلاقی که در کار و یا یک مجموعه سینمایی کار میکنند، سر و کار دارد. منظور یک فیلمنامه خوب است، نه فیلمنامههای آهنی و دکوپاژ شده. حتی اگر فیلمنامه هیچ اشارهای به تقطیع و فضای خاص نداشته باشد. اما نور و صدا و حتی جنس راضی بودن بازیگر را حس کنیم. همه اینها شرایطی است که میتواند به کارگردان و دیگر عواملی که یک فیلم را میسازند، کمک کند.
اگر فیلمی ضعیف باشد، در این صورت باز هم از ضعف فیلمنامه میآید. منظور شما این است؟
همه موارد فیلمسازی از فیلمنامه شروع میشود. یعنی در این مرحله شروع میشود و بعدا گرفتاریهایی برای فیلم ایجاد میکند و در فیلم باقی میماند. فیلمسازی یک موقعیتهای خاص خود را دارد که فیلمنامهنویس این لحظات را میداند و در فیلمنامهاش گنجانده است.
امسال فیلمسازان فیلم اولی حضور پررنگی در جشنواره داشتهاند. اتفاقا نظر مدیران سینما هم بر همین اساس بوده که فیلمسازان جوان برای ساخت فیلمهای خود فضای بازی بدست آوردهاند، اما چرا دو طیف فیلمسازان جوان و فیلمسازان پیشکسوت در کنار هم قرار ندارد. به خصوص در بخش سودای سیمرغ و یا خارج از مسابقه این موضوع بیشتر به چشم میآید؟
به نظرم این برداشت اشتباهی است. این چیزی که از ابتدا و از قبل جشنواره فیلم فجر به این صورت تبلیغ شده که گروهی از دور خارج شدهاند و گروهی وارد سینما شدهاند، این تصور اشتباهی است. این موضوع ذات سینما است و هیچ ربطی به موقعیت الان سینمای ما ندارد. بالاخره یک عده پیر میشوند و یک عده جوانتر میآیند و جای این فیلمسازان را میگیرند. در رشتههای دیگر هم به این صورت است، حتی مهندسهای ساختمان هم از یک جایی به بعد میروند کنار تا تازهنفسها بیایند، اما در این مورد هم باز استثنا وجود دارد. یعنی ممکن است برای فیلمسازی زودتر این اتفاق بیافتد و زودتر نسل خود را ترک کند. یا به شکلی و نوعی سینمای یک فیلمساز رو به افول برود، اما در خیلی از موارد هم این اتفاق نمیافتد. ما نمیتوانیم بگوییم نسلی آمدهاند و نسلی دیگر از سینما کنار گذاشته شدهاند. گروهی با استعداد وارد سینما میشوند و گروهی هم خارج میشوند.
البته این موضوع بیشتر درباره بخش خارج از مسابقه و بخش سودای سیمرغ دیده شده است. چرا خیلی از کارگردانهای باسابقه جایگاه خود را به فیلمسازان جوان برای رقابت میدهند؟
به همان میزان و به اندازه همان فیلمهایی که در جشنواره شرکت میکنند، هم فیلمساز جوان در سینما و جشنواره داریم و هم فیلمساز پیشکسوت. ببینید در گذشته به همان اندازه که از فیلمهای فیلمسازان پیشکسوت کنار ماندهاند برای فیلمهای نسل جوان هم این اتفاقات افتاده است. همه دنیا وقتی بحث انتخاب به میان میآید، آن انتخاب کمی جدیتر میشود. اما بحث دیگری که وجود دارد این است که امکان دارد کسانی در سینما، نامشان روی کمیت کارشان سایه بندازد و کیفیت کار دیده نشود. در نتیجه یک نام برابر باشد با ۱۰ نام پیشکسوت معروف، و کنار رفتن آن مساوی باشد با کنار رفتن ۱۰ جوان که هنوز شناخته شده نیستند و ممکن است همان فیلمساز جوان همپای آن فیلمساز قدیمی قابلیت فیلمسازی داشته باشد.
اما جشنواره فیلم فجر یک جشنواره مهم در سینمای ایران است. حضور نداشتن بعضی فیلمسازان پیشکسوت که میخواهند عرصه را به فیلمسازان جوان بدهد، لطمهای به جشنواره وارد نمیکند؟
اصولا جشنواره فیلم فجر دچار یک تناقض است که این تناقض نزدیک به سی و چند سال است که سینما را گرفتار کرده است. هنوز مشخض نیست این جشنواره باید بخشی از جشن انقلاب باشد یا یک جشنواره حرفهای. واقعیت این است که کسی هم نمیتواند این تکلیف را مشخص کند. خیلی سالها درباره این موضوع صحبت کردیم که اگر جشنواره از این دوره خارج شود، چه اتفافی میافتد. به طور کل، اتفاقی که امسال افتاد و جدا شدن بخش بینالملل میتواند تجربه خوبی باشد برای امتحان این موضوع که اگر جشنواره به تاریخ دیگری موکول شود چه اتفاقی خواهد افتاد. من به عنوان کسی که این دوران را در بخش مدیر طی کردم، فکر کردم که باید این موضوع را به شکل عملی تجربه کرد. این امتحان خیلی خوب است و جدا شدن بخش بین الملل شاید یک راهی شود برای جشنواره فیلم فجر که آرام آرام به مسیر یک جشنواره حرفهای پا بگذارد و تعریف درست خود را پیدا کند. از این پراکندگی کمی رها شود. جشنواره فیلم فجر همانند لباسی است که به تن یک آدم خیلی بزرگ کردهاند که احتمال پارگی لباس هر لحظه وجود دارد. مگر اینکه اتفاقی بیافتد و این جشنواره به شکل درست به راه خود ادامه دهد.
در چه شرایطی این اتفاق برای جشنواره فیلم فجر رخ میدهد؟
من فکر میکنم، بر اساس تجربهای که بدست آوردهام، کار عاقلانهای امسال صورت گرفته است. یعنی هم فکری برای برگزاری جشنواره در تاریخ دیگری شده است و هم همگان با جداسازی بخش بینالملل به زمان دیگری از جشنواره موافق هستند. شرایطی است که در واقع تغییر ناگزیر اتفاق میافتد اما اگر شکست هم بخورد، به نظر من اتفاق بدی نیست. چیزی که جدا شدن به یکباره این دو بخش، ممکن بود در سالهای گذشته اعتبار و پشتوانه جشنواره از دست میرفت. در سینمای ایران مناسبات ما مناسبات پیچیدهای است که به هر حال بخش حکومتی باید پابرجا بماند، بخش نظام و هنرمندان باید پا برجا بماند. هر کدام از اینها را جدا کنید همانند چرخی است که از زیر یک خودرو کشیده میشود. باید این گونه اتفاقها به نتیجه برسد.
چرا تصمیم به فیلم ساختن گرفتید؟ در این سالها انگیزهای برای ساخت فیلم نداشتید. این موضوع هم از تغییرات این دوره در سینما میآید؟
واقعا تصادفی بود. بعد از ساخت "زادبوم" و اکران نشدن آن فیلم، فضا را مناسب فیلمسازی برای خودم نمیدانستم. اگر شرایط سیاسی دیگری حاکم باشد شاید من و همسرم بیتا منصوری که تهیه کننده هم هستند، سینما را رها کنیم. من برای فیلم ساختن نیاز به ابزار و فضا دارم. یک فضای کاملا قانونی که بتوانم در آن حیطه، قابلیتهایی که فکر میکنم از آن برخوردار هستم، بروز دهم اما وقتی این وضعیت نباشد، ترجیح میدهم از سینما فاصله بگیرم و فیلم نسازم. همانند کاری که من در ۶ سال گذشته انجام دادم و فیلم نساختم.
اخیرا فضایی برای نمایش فیلمهای سینمایی باز شده است. شما این بخش را چه طور میبینید؟
این بحث "هنر و تجربه" سالهای پیش به شکل آزمون و خطا اتفاق افتاده است و اتفاقا مشکل بزرگ این بود که هیچ کس از این آزمون و خطا درس نگرفته است. همه از یک جایی شروع کردند؛ اتفاقی که درباره این اکرانها افتاده با برنامهریزی و با یک فکر درستتر بوده است. آزمون جدید بر مبنا و با تکیه به خطاهای قبلی انجام شده است به همین دلیل من امیدوارم این داستان پا بگیرد و ماندگار شود. مهمترین وجهه این است که برای یک گروه سینمای قابل احترام یک جایگاهی تعیین میکند که این جایگاه برای خودشان ارزشمند است و در عین حال مزاحم یک گروه سینمای دیگری نیستند؛ سینمایی که جنس آن نیست و آن سینما هم مانع اینها نیست. مشکل بزرگی که سالها داشتهایم در جشنواره فیلم فجر، فیلمهایی میدیدیم که زمین تا آسمان با هم فرق داشتند. یک فیلم کاملا تجربی را کنار یک فیلم کامملا مخاطب پسند و سرگرم کننده میدیدیم. در همه این فیلمها هم قرار بود تا عوامل حرفهای سنجیده و ارزیابی شوند. یک چنین موضوعی غیرممکن بود و این فیلمها مزاحم هم بودند. در چنین جریانی این دو گروه همانند نیرویی میمانند که میخواهند همدیگر را شکست دهند اما الان این دو گروه مانند دو خط موازی هستند که مسیر خود را پیدا میکنند و در آن مسیر حرکت میکنند.
خیلی از فیلمسازان معتقد هستند که اگر فیلمشان در گروه هنر و تجربه اکران شود، لقب مخاطب خاص میگیرد، در حالی که شاید اصل مسئله بحث مخاطب عام و خاص نباشد؟
فیلمسازان باید جایگاه خود را تعیین کنند. اگر جایگاه درستی برای فیلمساز تعریف شده باشد، قطعا در این شرایط بسیار بسیار به نفع آنها خواهد بود. منتها این کار باید در شرایطی باشد که وجهه خود را پیدا کند. البته در موقعیت شروع فیلمسازان نگران هستند. نگران موقعیتی که نمیدانند آیا این خانه واقعی است یا یک خانه پوشالی. این موضوع باید به مرور و با تجربه ثابت شود.
فیلم جدید شما تاکنون در سینماهای دیگر و از نگاه مردم مورد پسند واقع شده است. دراینباره حرفی ندارید؟
خوشحالم که هنوز هم بعد از این همه سال دوری از فضای سینما، مردم فیلمم را پسندیدهاند. همین.
نظر شما