به گزارش فرهنگ امروز به نقل از مهر؛ حسین حبیبی فهلیانی از کارشناسان میراث فرهنگی در شهرستان ممسنی استان فارس، یادداشتی را با موضوع موزه به مناسبت هفته میراث فرهنگی نوشت، در این یادداشت آمده است:
موزه کلمه ای یونانی است که از «موزه یون" به معنای مجلس فرشتگان و نام محلی بوده که در آنجا به مطالعه صنایع و علوم می پرداختند و نیز نام تپه ای در آتن بوده که محل پرستشگاه چند تن از خدایان آتن بوده است. به طور کلی موزه به محلی گفته می شود که آثار و خلاقیت های گذشتگان در آن نگهداری و به معرض نمایش گذاشته می شود. در سالهای گذشته سازمان میراث فرهنگی کشور واژه فارسی «گنجینه» را معادل موزه و در سال ۱۳۷۴ موزه های بنیاد مستضعفان واژه تماشاگه را معادل موزه قرار داده اند.
تاریخ تشکیل اولین موزه در ایران نامشخص است و فقط در زمان ناصرالدین شاه قاجار برای اولین بار در داخل بنای سلطنتی کاخ گلستان، تالاری به موزه اختصاص یافت و به نام موزه همایونی جا گرفت. سرانجام این موزه همایونی پس از مدتی از بین رفت و جواهر آن به خزانه بانک ملی انتقال و سلاح های آن به دانشکده افسری سپرده شد.
در دوران مشروطه به دستور صنیع الدوله وزیر معارف دایره ای به نام اداره عتیقات در بین سالهای ۱۲۹۵ تا ۱۲۹۷ قمری به وجود آمد که کار آن سر و سامان دادن به وضع حفاری های غیرمجاز بود و در همین زمان موزه معارف در ایران تاسیس و به عنوان اولین گام موثر در تاریخ موزه داری ایران محسوب شد. بیشترین جلوه تاریخ موزه داری ایران در ایجاد موزه ایران باستان باید جستجو کرد. این موزه با وسعت ۲۷۴۴ متر مربع زیربنا به دلیل قدمت تاریخی اشیاء آن در زمره یکی از موزه های مادر دنیا محسوب می شود. طراحی ساختان موزه ایران باستان به وسیله آندره گدار فرانسوی شکل گرفت به سبک معماری طاق کسری انوشیروان ساسانی ساخته شد.
در ادامه این یادداشت می خوانیم: نقش حیاتی موزه در جوامع بشری، نقش بدیع و ماندگار و مروج ناب ترین پدیده های فرهنگی است. موزه را نباید مکانی دانست که صرفا آثار تاریخی و باستانی در آن به نمایش گذاشته شود، بلکه تمامی نمایشگاههای هنری، علمی، جانوری، پزشکی، نگارخانه ها، کتابخانه ها، آرشیوها و حتی بناهای تاریخی هر یک به نوبه خود موزه هستند.
موزه داران ایران در این رابطه نقش مهم و خطیری به عهده دارند و یکی از وظایف مهم یک موزه دار برقرار کردن ارتباط فرهنگی بازدیدکننده با شی است که به نمایش درآمده است. در حقیقت این موزه دار است که باید بکوشد تا همان ارتباط حسی بین خالق اثر و خود اثر که وجود داشته به نوعی با بازدیدکنندگان به وجود آورد و موزه را مانند یک مجتمع آموزشی و پژوهشی مورد بازدید قرار می گیرد.
امروزه موزه داران ما باید جهت تکمیل دانش و اطلاعات علمی خود با سازمان «ایکوم» جهانی ارتباط برقرار و از سکوهای علمی آن به نحو احسن استفاده کنند. ایکوم ظرفیت های علمی دارد که ما از آن بی خبر هستیم و ما باید این ظرفیت ها را به نحو مطلوب فراگیریم و در حوزه موزه داری خود به کار بندیم. ما هم باید خود صاحب سبک و خلاقیت باشیم و بتوانیم درس هایی هم به ایکوم این سازمان جهانی بدهیم.
امروزه باید همانند کشورهای مترقی جهان که بخشی از موزه های آنها از طریق بخش خصوصی ساخته و نگهداری میشود چنین تحولی هم در کشور ما وجود داشته باشد. این حقیقت است که موزه های ما بر اساس نیاز مردم آراسته نشده و عرصه فعالیت در آنها سرنوشت خوب و بارزی ندارد و باید در این روند تجدیدنظر کنیم و موزه های برای مردم طراحی و ساخته شوند و از جاذبه های بیشتری برخوردار باشند. امروزه موزه های ما اغلب وابسته به ادارات تو در تو هستند و این کار باعث می شود که مدیریت موزه نتواند برنامه سالیانه و یا درازمدت داشته باشد. موزه های ایران باید استقلال داخلی داشته باشند و با هیات امناء و انجمن دوستداران موزه فعالیت کنند تا به برنامه دقیقی دست یابند.
نویسنده یادداشت تاکید کرده است:با توجه به اینکه بیش از ۴۰۰ موزه کلاسیک رسمی و سنتی در سراسر ایران دایر است، باید به «اکوموزه ها» اهمیت داده و آنها را در جایگاه طبیعی خود باور و بارز سازیم تا بتوان فرهنگ های قلمرو کشورمان که در حال اضمحلال و نابودی است زنده و جاودان کنیم و از این طریق پدیده توریست فرهنگی را در کشورمان به رشد و نمو بنشانیم. نقش اکوموزه ها به تصویر کشاندن فرهنگ و تمدن روستایی به لحاظ معیشت ابزار کار، مسکن، رسوم، باورها و انواع مکان هایی که در یک حوزه خانوادگی به جا مانده می باشد. بر شهرداری ها فریضه است که ارزش های فرهنگی و تاریخی مناطق خود را گردآوری و به نمایش بگذارند.
شهرداری ها می توانند بودجه مستقلی به موزه ها تخصیص دهند. در سیدنی استرالیا پوسترهایی را شهرداری تهیه کرده که به مردم شهری اعم از راننده، تاکسی، فروشنده، سوپرمارکت و غیره حضور یک گردشگر در شهر و تاثیراتش را توضیح می دهد آیا این روند در کشور ما جای خود را گشوده است؟
در ملبورن استرالیا چندین سازمان وجود دارد که متولی گردآوری اشیاء عتیقه هستند، آیا این روش در کشور ما جای خود را بازیافته است؟ به طور صراحت باید گفت خیر. زیرا فرهنگ آموزش این امر در بین آحاد، جایگاه خود را بازنیافته است و اگر شخصی اشیاء عتیقه ای داشته باشد و بخواهد آن را به موزه هدیه نماید از ترس اینکه مبادا بگویند اشیای دیگری همراه این اشیاء بوده و باید آورده شود از اهدای اشیاء خود صرفنظر خواهد کرد زیرا فرهنگ تشویق و ترغیب این مقوله در بین ما جا نیفتاده است.
در پایان این مطلب آمده است:فرهنگ موزه ها در ایران بحث فراوانی دارد. اگر موزه ها برای مردم ساخته و پرداخته شوند مردم از موزه ها حمایت خواهند کرد و بخشی از اقتصاد موزه برطرف خواهد شد. اگر موزه هر شهر به همان شهر تعلق داشته باشد، مردم تعلق بیشتری به چنین موزه ای خواهند داشت. مثلا اگر گردشگری به شهرستان ممسنی یا شهرستان رستم می رود، صرفا برای آن است که با فرهنگ و سنن و آداب و رسوم و آنچه تعلق به این دو شهر دارد آشنا شود.
موزه ها می توانند تنش های قوی و قبیله ای و مذهبی را در یک کشور بزدایند، متولیان اگر موزه بسازند و آثار فرهنگی و هنری همه اقوام را در موزه ها به نمایش بگذارند، تنش ها در بین اقوام تقلیل می یابد و با حضور مردم در موزه ها، موزه از رکود و سکون بیرون خواهد آمد، با این وصف می بینیم که موزه ها گذشته از نقش فرهنگی و اقتصادی، نقش سیاسی را هم در بر خواهند داشت.
موزه داران ما حداقل باید سالی یک بار با سازمانهای جهانی ایکوم ارتباط برقرار کنند تا از آخرین دست آوردهای علمی و تجارت آنها در امر موزه داری خود استفاده بهینه کنند.
نظر شما