به گزارش فرهنگ امروز به نقل از تسنیم؛ روز جمعه در بازی خیریه بین ستارگان دنیا و ستارگان ایران وقتی در اوایل بازی یک تماشاگر به میان زمین فوتبال دوید، با خود گفتیم باز هم سروکله جیمی چامپ پیدا شد. دوربین های تلویزیون هم تصویری از این جیمی چامپ نوظهور پخش نکردند. بازی تمام شد و تازه ما فهمیدیم که تماشاگری که وسط زمین آمده بود «علی ملاقلی پور» کارگردان فیلم «قندون جهیزیه» بوده است. این کارگردان جوان سینما در اعتراض به کاهش سینماهای نمایش دهنده فیلمش دست به این حرکت اعتراضی زده بود. از نگاهی دیگر شاید بتوان این ورود به زمین بازی را توجیه کرد. از آنجایی که تیم ستارگان ایران را جمعی از بازیکنان قدیمی و هنرمندان تشکیل می دادند، حضور «علی ملاقلی پور» نیز به عنوان یک هنرمند چندان بی ارتباط با نفس حضورش نبوده است. مامورین حراست می توانستند بعد از بیرون کشیدن او از داخل زمین، محترمانه او را به سمت نیمکت تیم ستارگان ایران هدایت کنند و او را روی نیمکت ذخیره بنشانند. چه بسا مربی تیم دقایقی نیز به او بازی می داد. شاید قضاوت با یک فیلم برای ستاره خواندن یک هنرمند زود باشد. اما فیلم این کارگردان جوان به اندازه کافی خوب هست که بتوان او را حداقل روی نیمکت تیم ستارگان ایران نشاند. حتی مسئولین سینمایی هم می توانستند و همچنان می توانند که به پیروی از فضای تخیلی ورزشگاه آزادی که در این نوشته پدید آمد، فرصت بیشتر دیده شدن فیلم این کارگردان جوان را به او بدهند.
نگارنده طی یک اتفاق فیلم «علی ملاقلی پور» را دیده است. زمانی که مابین دو فیلم و انتخاب یکی از آن دو تردید داشتم. گر چه در هر دو فیلم هم بازیگران خاصی که ممکن بود من به شوق آنها به دیدن فیلم بروم هم وجود نداشت. اما من بالاخره «قندون جهیزیه» را انتخاب کردم. نه به دلیل اینکه فکر میکردم فیلم بهتری است بلکه فیلم دیگری که در آن سینما اکران شده بود، در سانس های صبح پخش می شد پس برای ساعت هشت و نیم شب انتخابی جز«قندون جهیزیه» نداشتم. راستش اصلا از عنوان فیلم خوشم نیامده بود. حتی نوع فونتی که در طراحی اسم فیلم بکار رفته بود حاکی از کمدی بودن فیلم میکرد و این تردید مرا بیشتر میکرد؛ چون در این وانفسای فیلم های به اصطلاح کمدی، بیشتر به هجو، هزل و شوخی های مبتذل شباهت دارند. پس بیم آن داشتم که این فیلم هم از آن قماش فیلم ها باشد. باید اعتراف کنم که فیلم کاملا با انتظارات اولیه من تفاوت داشت. حتی الان هم که این سطور را می نویسم نمی توانم بگویم که چون سطح انتظارات خود را پایین آورده بودم پس فیلم به نظرم خوب آمده است.
فیلم «قندون جهیزیه» ساخته «علی ملاقلی پور» همانطور که اشاره کردم فیلمی ازیک فیلمساز جوان است که پیش از این سابقه فیلمسازی نداشته است. بیشترین آشنایی ما با این فیلمساز جوان به پدر وی «رسول ملاقلی پور» برمی گردد. «قندون جهیزیه» داستان سر راستی دارد. عطا جوان تعمیرکار برای فراهم کردن پول رهن خانه اجاره ای ناچار می شود که خانه اش را به مدت ۲۰ روز به یک گروه فیلمسازی برای ساخت فیلم اجاره دهد. اما در این بین مشکلاتی برای او پیش می آید که هر بار کار گروه فیلمسازی تا آستانه تعطیل شدن پیش میرود.
« قندون جهیزیه » فیلمی شخصیت محور است. در این فیلم شخصیت محوری داستان عطا، ماجراهای اجاره خانه که برای او پیش می آید همچون یک آزمون در زندگی برای اوست. عطا تعمیرکاریست که از اعتماد مشتری هایش سوء استفاده می کند. جنس قلابی برای تعمیر استفاده می کند و استدلالش این است که باید با تعمیر نادرست فرصت تعمیر دوباره و کسب درآمد برای خودش ایجاد کند. غافل از آنکه چون در کار بندگان خدا آب می بندد پس خدا هم در کار او آب می بندد؛ حرفی که همسرش به او می گوید و او را نسبت به اشتباهاتش هشدار می دهد. عطا جوان سخت کوشی است که برای معاش خانواده تلاش بسیار می کند. اما هنگامی با معضل افزایش اجاره خانه مواجه می شود تمام درها را به روی خود بسته می بیند. تا اینکه پای گروه فیلمسازی به زندگی آنها باز می شود و بیننده ای که تا اینجا شاهد نقاط ضعف عطا بوده است. که علیرغم تلاشش فردی دروغگو و زیاده خواه است. کم کم روی دیگر عطا و همسرش نمایان می شود.
فیلم به نوعی نقبی به زندگی افراد پایین دست جامعه می زند. افرادی که علیرغم اینکه مشکلات زندگی سبب شده است، چهره ای عبوس و خسته داشته باشند اما همچنان عزت نفس خود را حفظ کرده اند و در پیمانی که وارد می شوند صادقانه و فراتر از وظایف خود عمل می کنند. قرار دادی که مابین عطا و گروه فیلمسازی وضع شده است سبب می شود که عطا تمام انرژی خود را صادقانه برای پیشیرد کار آنها بگذارد. گرچه مسئله پول و انجام شدن کار شرط رسیدن عطا به پول است اما تلاش او و همسرش فراتر ازوظایف آنها یعنی ایجاد سکوت در مجتمع آپارتمانی است. همسر خوشدل عطا لوازم خانه اش را در اختیار گروه فیلمسازی می گذارد. تا کار آنها سریع تر پیش رود. حتی هنگامی که برای عطا توضیح می دهد که با وعده هایی که به همسایه ها داده است و هزینه های دیگر پول چندانی از قرارداد برای آنها نمی ماند اما همچنان به انجام شدن کار گروه فیلمسازی پایبند است.
اما اگر نگاهی به ساختارکمیک فیلم داشته باشیم در می یابیم که فیلمساز عمده تلاش خود را برای خلق لحظات کمیک در فصل حضور گروه فیلمسازی نهاده است. مشاجره های لفظی بین عطا و همسایگان وموقعیت های کمیک مانند جلوگیری از عبور اتومبیل های کوچه توسط برادر عطا، دعوای ساختگی عطا و برادرش و حتی سرزدن های مکرر صاحبخانه عطا که بخش غافلگیری فیلم را هم در بر دارد همه دربردارنده لحضات کمیک برای مخاطب است.
کمدی با نوعی فاصله بین مخاطب و بازیگران ایجاد می شود و در واقع مخاطب به اعمال بدنی و زبانی شخصیت هایی می خندد که بیش از آنها می داند و نسبت به مسائل پیرامون شخصیت های فیلم و آنچه بر آنها می گذرد آگاهی بیشتری دارد. «قندون جهیزیه» فیلمی است که مخاطب را می خنداند اما به همین خنداندن اکتفا نمی کند و تماشاگر را در قهقهه هایش تنها نمی گذارد. فیلم بخوبی در فصل پایانی تلنگری خود را وارد می کند. مسئله آب بستن در کار خلق الله که در ابتدای فیلم محل مشاجره عطا و همسرش بود در انتهای فیلم محل گره گشایی می شود. عطا دیگر شخصیت ابتدایی فیلم نیست. او متحول شده است اما ناامید در گوشه ای با مرد صاحبخانه ای درددل می کند که برای دیدن مستاجرش آمده است تا به او نوید دهد که اجاره خانه را افزایش نمی دهد. عطای ناامید با چشم گریان از سختی هایش برای جور کردن پول اجاره خانه می گوید و صاحبخانه اش را لعن و نفرین می کند غافل از اینکه این مرد ناشناس همان صاحبخانه اش است. کسی که هرگز او را ندیده اما همیشه و در طول حضور گروه فیلمسازی در خانه اش از او گریزان بوده است. اینگونه است که کمدی قندون جهیزیه و سیر کشمکش های آن برای شخصیت ها فقط به قصد خنده و تفریح و سرگرمی نبوده است و ماحصل فیلمی ساده ، هدفمند و تاثیرگذارشده است که ماجراهای پیش آمده را معنادار می نماید. همچنین فیلم با چنین رویکردی امید فراموش شده عطا را احیا می کند و معنای آنچه را که عطا در ابتدای فیلم به آن اعتقاد نداشت را دگرگون می کند ، چنانچه آنچه را که نگارنده قبل از دیدن فیلم می پنداشت خود غلط بود.
آنچه که دیدیم فیلمی تاثیرگذار و بدون ادعا بود که براحتی فراموش نمی شود. فیلم «قندون جهیزیه» فیلمی است که در هیاهوی فیلم های بزرگ علیرغم شایستگی اش گم شده است. همانطور که کارگردان جوان این فیلم نیز در هیاهوی ستارگان فوتبال جهان و ایران گم شد و کسی او را ندید. در پایان می توان این سوال را مطرح کرد که آیا همانطور که عطا قندون گمشده را پیدا کرد، مخاطب ایرانی نیز می تواند فیلم گمشده «علی ملاقلی پور» را در هیاهوی بزرگان پیدا کند؟
وحید شیخی یگانه
نظر شما