به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛ علایی، مترجم و منتقد عنوان کرد: از باب مقایسه نشریههای نقد کتاب باید بگویم که سالها پیش نشریهای به نام «یکان» در حوزه ریاضی منتشر میشد. آن نشریه نقش مهمی در پرورش ذهن و ذوق ریاضی میان مردم داشت و سطح دانش مردم را بالا میبرد.
وی ادامه داد: نشریه «یکان» مخاطبانی را از سال دوم دبیرستان آن زمان تا دانشگاه دربرمیگرفت. اگر در حوزه ادبیاتداستانی، موسیقی و معماری هم چنین نشریههایی منتشر شود میتواند مفید باشد؛ درست مانند مجلههایی که درباره اتومبیل به چاپ میرسد و برای به اصطلاح کسانی که عشق اتومبیلاند خواندنی و دیدنی است.
این منتقد اضافه کرد: نشریههای نقد کتاب در درجه نخست میتوانند برای ناشران فایدههایی داشته باشد. بخشی از صفحات نشریه نقد کتاب میتواند به معرفی کتابهای درخشان بپردازد و بخش دیگرش نیز میتواند به نقد و تحلیل و بررسی همه سویه داستانهای درخشان اختصاص یابد. نشریه نقد کتاب در ضمن میتواند به شناخت رمان، نمایشنامه و شعر در سطح جامعه کمک کند. در برخی نشریات دیگر مانند «مهرنامه» دیدهام که نوشتهاند چه کتابهایی باید و نباید خوانده شوند و دلایل آن را مستدل بیان میکنند.
وی توضیح داد: «نقد کتاب» فضای زندهای ایجاد میکند. انتشار اینگونه مجلات، کاری است که غربیها سالهای سال انجام میدهند و نتیجهاش را هم گرفتهاند. نشریه «متمم ادبی تایمز» از جمله این نشریههاست و جزو نشریههای مؤثر، معتبر و بانفوذ در غرب محسوب میشود. چنین نشریههایی به شاداب شدن و به روز بودن فضای ادبی کمک میکند و در تحول جامعه سهیماند.
علایی افزود: نقد کتاب میتواند در معرفی ترجمههای درخشان و نقدهای قدرتمند مؤثر واقع شود و جریانی ادبی را با مباحث تئوری راه اندازد. به گمانم جای مطرح کردن بحثهای نظری در چنین نشریههایی است. این نشریهها میتوانند در فروش کتاب نیز مؤثر باشند. هر چند در برخی روزنامهها بخشهایی به معرفی کتاب اختصاص دارد اما فصنامههای نقد کتاب میتوانند به شکل تخصصی به نقدهای حرفهای در زمینه کتاب بپردازند. این روزها کمتر کسانی به صرافت چاپ نشریههای تخصصی میافتند در حالی که نقد آثار ادبی و هنری مانند آثار موسیقی و نقاشی میتواند به شناساندن آنها کمک کند. انتشار نشریههای نقد کتاب اتفاق مبارکی است و به گمانم خوانندگان حرفهای و حتی آماتور از آنها استقبال میکنند.
این مترجم ادبیاتداستانی گفت: نشریههای نقد کتاب به تمرین دموکراسی کمک میکند. به گمانم هر نویسنده و منتقدی دیدگاه خاص خودش را دارد و نمیتوان گفت که در این نشریهها دیدگاههای محدود وجود دارد. اگر هم منظور برخیها این است که دیدگاه نقدها در این نشریهها محدود است نکتهای مطرح شده که از آن گریزی نیست. از دیگر سو اگر بخواهیم بگوییم نوع خاصی از ایدئولوژی تبلیغ میشود باید گفت که هر نویسنده و منتقدی به هر حال ایدئولوژی خودش را دارد و ایدئولوژی جدا از نویسنده و منتقد نیست. اما اگر عدهای ایدئولوژی را مرادف با تنگنظری میدانند باید جلو چنین کارهایی را در نشریههای نقد کتاب گرفت.
وی ادامه داد: برخی نویسندگان وقتی در میزگردی قرار میگیرند و آثارشان نقد میشود دچار سوء تفاهم میشوند. به محض آنکه کتابشان در فصلنامه نقد شود برآشفته میشوند. اینها چارچوب و فضای نقد را نمیشناسند و مدام تئوری توطئه را در ذهن میپراکنند. اما اگر کتاب آنها به شکل سراسر مثبت نقد میشد چیزی نمیگفتند. اینها به گمانم ناشی از کجخیالیها و بدگمانیهاست. از دیگر سو برخی هنرمندان ما حساسیتهای ناسالمی دارند که به ضررشان تمام میشود. به گمانم جریانی وجود ندارد که بخواهد به طور کلی طیفی از نویسندگان را سرکوب کند.
علایی اضافه کرد: نقد و ادبیات الزاماً به شکل مکانیکی وابسته به یکدیگر نیستند. به این معنی که ممکن است نقد خوبی منتشر شود در حالی که اثری ضعیف چاپ شده باشد. نقد درست دیدگاه آکادمیک و نقادانه می خواهد و نوشتن نقد هم در موقعیت کنونی زحمت دارد. به گمانم ترجمههای ضعیف از نظریههای ادبی در ضعف نقدهای ما تأثیرگذارند. از سوی دیگر قرار گرفتن در جریان جاری نقد ادبی نیز دشوار است. برخی بدفهمیها نیز در این بین به ضعیف شدن نقدها میانجامد. به گمانم هنوز هستند منتقدانی که نظریههای ادبی را با متنهای ادبی ایرانی انطباق میدهند. دکتر مقدادی، دکتر شمیسا و حسن میرعابدینی از جمله این منتقدان محسوب میشوند.
مشیت علایی مترجم و پژوهشگر و از آثار او میتوان به «دانشنامه زیبایی شناسی»، «صدای پرشور» و «بعد از نقد نو» اشاره کرد.
نظر شما