به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛ نشست رونمایی و نقد و بررسی کتاب «تلویزیونهای ماهوارهای و ارزشهای اجتماعی بین نسلی» با حضور دکتر هادی خانیکی (کارشناس رسانه)، دکتر مهدی منتظرالقائم (استادیار گروه ارتباطات اجتماعی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران)، منصور اسدزاده (پژوهشگر حوزه رسانه و فرهنگ) و دکتر منصور ساعی (مولف اثر) یکشنبه ۲۹ شهریور در سرای اهل قلم خانه کتاب برگزار شد. دبیری این نشست را اسدزاده به عهده داشت.
ایران رسانهها و رویکرد آن را مورد پژوهش علمی قرار نمیدهد
خانیکی در بررسی کتاب «تلویزیونهای ماهوارهای و ارزشهای اجتماعی بین نسلی» با توجه به مراحل قبل از تحقیق و پس از آن گفت: در مرحله پسا تحقیق با نظر دکتر منتظرالقائم موافق هستم که ما با شبکههای تلویزیونی و رسانهها به صورت دقیق و محاسبه شده مواجه نشدیم. همچنین با این نظر منتقد همسو هستم که تحقیق و پروژهای که دشوار و پرهزینه باشد، چندان در جامعه ما مورد توجه قرار نمیگیرد.
وی افزود: هر تحقیقی که ذهنیتی را متوجه مسالهای در جامعه کند، حتی اگر مطالعات آن پروژه ناقص باشد، پژوهش ارزندهای است. شاید اگر این پروژه پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات در قالب کتاب منتشر نمیشد، اکنون ما نمیتوانستیم از نقصان و خلاء این نوع مطالعات صحبت کنیم. بنده در این نظر با منتظرالقائم همراهم که اگر در یک تحقیق کاستی باشد، ممکن است به نظرات ایدئولوژیک ختم شود.
کارشناس امور رسانه اظهار کرد: متاسفانه در کشور ما گروهی وجود ندارد که رسانهها و رویکرد آنها را مورد پژوهش علمی قرار دهد. با وجود این سخنانی به صورت نظریههای مختلف در جامعه پراکنده میشود با این حال باید گفت چه کسی میتواند به ما بگوید آماری که درباره اعتماد و ضریب نفوذ شبکههای ماهوارهای ارائه میشود، آمار قابل اطمینانی است.
خانیکی درباره آمار ارائه شده بیان کرد: اگرچه به گفته منتظرالقائم، آمار ارائه شده در تحقیق دکتر ساعی قابل قبول و قابل تعمیم نیست، اما این آمار به رقم ۷۱ درصدی که دکتر علی جنتی، وزیر فرهنگ و ارشاد درباره ضریب نفوذ ماهوارهها اعلام کرد، نزدیک است. ساعی نیز در پژوهش خود آمار مصرف شبکههای ماهواره در ایران را بیش از ۷۱ درصد تخمین زده است. اگرچه بنده چندان کمیگرا نیستم، اما وی رقمی را بیان کرده که نتیجه تحقیق تجربی است، اما این مطالعه بر اساس علاقه وی خاصه با تحقیقات میان رشتهای بین ارتباطات و جامعهشناسی است و به ویژه با جامعهشناسی نسلی نیز پیوند برقرار کرده است.
وی عنوان کرد: با وجود این بنده نمیخواهم با استناد به آمار و ارقامی که ساعی استخراج کرده به بیان وضعیت نفوذ شبکههای ماهوارهای در جامعه بپردازم، اما به نظر من طبقهبندی وی، قابل تامل است. ساعی در این طبقهبندی مصرف، دسترسی، زمینه، اعتماد، رضایت و سرمایه فرهنگی را مورد توجه قرار داده است، اگرچه هر کدام از این موارد را به گونه دیگری نیز باید مورد تعقیب قرار بدهیم. این طبقهبندی با مشاهدات ما نیز سازگار است که ارزشها در کجا واگرا شده، یا به همگرایی رسیده است. به این اعتبار میخواهم بگویم پژوهش ساعی را با همه تنگناهایی که دارد باید مطالعه کرد. شاید این تنگناها به آن دلیل است که هنوز متاسفانه چشم محققان و نهادهای تحقیق ما به دنبال نهادهای سیاستگذار است. این نهادهای دولتی نیز تمایل به این دارند که به قول منتظرالقائم یک پروژه را با کمترین بودجه، تند و سریع ارائه و منتشر کنند.
این کارشناس رسانه درباره گرایش به تفریحهای خاص اظهار کرد: پروژه ساعی ما را متوجه پرسشهایی میکند که در ذهن داریم. اگرچه کتاب وی به ما پاسخی نمیدهد. با این همه، در این کتاب مطرح شده که گرایش به تفریح و سرگرمی در کانالهای خاص دنبال میشود. چرا نوع خاصی از تفریح در تماشای ماهواره مدنظر برخی افراد است؟ در گرایش مردم به ماهواره همه متفقالقول هستند که اتفاقی افتاده است. البته به نظر بنده این اتفاق چندان وابسته به تکنولوژی نیست، اما از آن طرف فراتر از تکنولوژی، در لایههای زیر باید یک سری چیزها را مشاهده کرد و دنبال این بود که چگونه این اتفاقها را مشاهده کنیم؟
خانیکی ادامه داد: انتظار بنده این است که یک توصیف اولیه، اما واقعی داشته باشیم که ما در معرض چه تغییراتی قرار گرفتهایم؟ در این میان گاه شبکههای فارسی زبان و کانالهای ماهواره را با هم قاطی میکنیم! مساله ما چیست؟ آیا مساله شبکههای خاصی است که به سراغ آن میرویم؟ بررسیهای بنده درباره تعداد، چگونگی نفوذ و تاثیر شبکههای ماهوارهای در ایران منجر به این شد که ما در این حوزه، سخن علمی و متقن نداریم. بررسی اثرهای ماهواره نیاز به تحقیقات علمی دارد. این در حالی است که سادهترین و جذابترین این تحقیقات یعنی، مطالعات تجربی گرفتار عوامزدگی است. با این وجود مطالعات تجربی که با عدد و رقم سروکار دارد، جدیدترین آن مطالعات و تحقیقات آزمایشگاهی و کیفی است که مشتری چندانی ندارد، زیرا زود به نتیجه نمیرسد.
وی بیان کرد: بنده نظرم نسبت به این پژوهش مثبت است. از طرفی امیدوارم با توجه به ظرفیتی که مولف و پژوهشگر آن دارد، آنرا با توجه به نقد دکتر منتظرالقائم تصحیح و به چاپ مجدد برساند که ما با توجه به رویکرد چنین آثار پژوهشی در یک مسیر معین و درست قرار بگیریم.
پروژهای که نباید شتابزده به کتاب تبدیل میشد
در ادامه نشست، منتظرالقائم گفت: واقعیت این است که یک پروژه به یک کتاب تبدیل شده، اتفاقی که به نظر بنده چندان خوشایند نیست تا حدی این اتفاق به مولف اثر، ناشر و سفارش دهنده برمیگردد. ما در ایران یک قالب کتاب داریم که اگر این کتاب قبلا به صورت پروژه بوده، در زمان انتشار به صورت کتاب، امتیازی که قبلا در شکل قبلی کسب کرده به آن تعلق نمیگیرد. در گام نخست، این طرح باید از شکل پروژه خارج شود. از طرفی گاهی با پروژهای مواجه هستیم که چندان ظرفیت تبدیل به کتاب را ندارد، در این صورت ناچار میشویم ابتدا ادبیات نظری آن را باز و اصل نخست را که طرح مساله است، حذف کنیم.
وی ادامه داد: پس از اعمال تغییراتی که عرض کردم با موجودی مواجه میشویم که هم کتاب است و هم گزارش پروژه. اینجا تعبیر نیمه خالی لیوان این است که آنچه ما در دست داریم، نه کتاب است و نه گزارش پروژه. اگر این کتاب، پروژه است، فصل نخست که در آن باید طرح مساله به روشنی بیان شده باشد تا هنگامی که مخاطب کتاب را میخواند تکلیف خود را با آن بداند، در آن وجود ندارد! از طرفی اگر این اثر، پروژه است، آن وقت، ادبیات نظری آن که سه فصل میشود، باید منطق این رویکرد توضیح داده شود که چطور ادبیات نظری آن در سه فصل سامان داده شد و چگونه نمونه اینها در یک فصل در قالب چارچوب نظری قابل اتکاء با هم ترکیب شود.
این استادیار دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران عنوان کرد: حال اگر اصرار داریم که بگوییم این اثر، کتاب است چگونه ۱۳۰ صفحه جدول دارد! در حالی که در کتاب، بنده به جای درج جدول، انتظار تحلیل دارم. اگر هم فرض بر این بگیریم که من سفارش تحلیل ثانویه دادم تا گزارش آن به صورت کتاب منتشر شود، در این زمان ۲۰ تا ۳۰ کار با هم ترکیب میشود که جدول نیز دارد، اما در این ترکیب جدولها برایم مهم نیست، بلکه تحلیلها اهمیت دارد. اما در این کار جدول چاپ کردیم. چرا؟ زیرا ما گزارش یک پروژه را منتشر کردیم. در حال حاضر این اثر برای پروژه بودن به ویژگیهایی نیازمند است که آنها را ندارد. همچنین برای کتاب بودن نیز یک سری مشخصات را دارا نیست.
منتظرالقائم با انتقاد نادیده گرفتن برخی ظرایف در تغییر یک پروژه به کتاب گفت: این فرآیند انتقال پروژه به کتاب نباید به صورت الزامات گزارش عملکرد یک پژوهشگاه صورت بگیرد. بنده الزام دارم که ۳۰ جلد کتاب منتشر کنم، پس در این فرصت پروژههای پژوهشگاه را به شکل کتاب منتشر کنم. حال آنکه گزارش پروژه یک تعریف دارد و انتشار کتاب تعریف دیگری. گزارش پروژه که با این شکل منتشر میشود، فضای معرفتی جامعه را دچار آشفتگی میکند. در این رویکرد گفته میشود که در یک مقیاس مولف و پژوهشگاه مقصر نیست؛ با این شیوه باید بگویم بنده ناقد نیز در بیان صریح نقصهای این اثر مقصر نیستم.
وی بیان کرد: درباره عنوان کتاب «تلویزیونهای ماهوارهای...» باید دو نکته عرض کنم، جسارتا باید بگویم این عنوان یک کلمه کم دارد. ما تلویزیون ماهوارهای در تعبیر درست آن نداریم، بلکه کانالهای تلویزیونی ماهوارهای داریم. بنابراین در این طرح چندان مجاز نیستیم تا تاثیر تلویزیونهای ماهوارهای را بسنجیم. حال اگر در عنوان کانالهای ماهوارهای مطرح بود، مولف موظف بود به بررسی انواع آثار، انواع کانالها (مانند جم کلاسیک، فارسی ۱ و غیره) بپردازد و به تبع آن با بررسی ژانرهای هر کدام از این کانالها مطالب را بیشتر روشن کند. اما زمانی که سخن از تلویزیون ماهوارهای میزنیم؛ بنابراین سخن از سه هزار کانال ماهوارهای و یکهزار کانال دیگر که در ایران است و ۷۲ کانال اصلی که مصرف عمده در ایران دارد، روی هم مطرح میشود. کاری که مولف چندان توجه به تفکیک آنها نکرده است. تحقیق نیز به گونهای انجام نمیشود که ما احساس کنیم که باید این موارد از هم تفکیک شود. زمانی که در یک طرح این اجزا تفکیک نشده را مطرح میکنیم، متاسفانه نکات حساس آنرا از دست میدهیم.
این ناقد با اشاره به اطلاعات ثبت شده در پروژه اظهار کرد: قطعا نام کتاب نمیتواند طولانی باشد و هم اکنون نیز عنوان آن طولانی است. اما فرض کنید «... ارزشهای اجتماعی بین نسلی» منظور این عنوان چیست؟ یعنی ارزشهای اجتماعی که بین دو نسل مشترک است یا متضاد؟ به نظر بنده این عنوان ناقص است. در حالی که نگاهی به عنوان پروژه «اثرات تلویزیونهای ماهوارهای در ایجاد ارزشهای تلویزونی» حکایت از آن دارد که نام آن بسیار گویا است. ارزشهای بین نسلی که ما میتوانیم آنرا به ارزشهای تلویزیونی معارض تلقی کنیم. اینجا طرح از لحاظ پروژه بودن باعث میشود که بنده از مفاهیم اطلاعات درستی به دست بیاورم. بنابراین ما در این اثر چندان مجاز به باز تولید مفاهیم عامیانه نیستیم.
طرحی که در سطح تهران انجام شد
ساعی، مولف کتاب در پایان این جلسه گفت: این کتاب پژوهشی پیمایشی بود که از سال ۹۱ آغاز و در سال ۹۲ پایان یافت. بحث این بود که رسانههای ماهوارهای چه تاثیری در میان ارزشهای اجتماعی بین نسلی به جا گذاشتهاند؟ این طرح جزو یکی از اولویتهای پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بود که با حمایت این نهاد انجام شد. پروژه جزو طرحهای برتر پژوهشگاه در سال ۹۲ انتخاب شد و تلاش بنده در حد این کار پژوهشی بر رعایت چارچوبهای طرحی علمی بود. از طرفی چون نتایج طرح بسیار گسترده است، وارد آن نمیشوم. این طرحی که در سطح تهران انجام شد قطعا تعمیم دادههای آن در سطح ملی نیست.
نظر شما