شناسهٔ خبر: 46666 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

دلاواله از عزاداری ایرانیان عصر صفوی در سوگ امام حسین(ع) می‌گوید/ از سیاه­پوشی محلات تا حرکت دسته‌های عزاداری در شهر

سیاحان و جهانگردانی که در روزگار صفوی و قاجار به ایران سفر کرده‌اند درسفرنامه‌های خود اشارات جالب توجه و قابل تاملی درباره مراسم ایرانیان در ماه محرم کرده‌اند. پیترو دلاواله، جهانگرد ایتالیایی که در دوره صفویه به ایران سفر کرد از جمله این جهانگردان است که در سفرنامه خود اطلاعات جالبی درباره این مراسم ارائه می‌دهد.

دلاواله از عزاداری ایرانیان عصر صفوی در سوگ امام حسین(ع) می‌گوید/ از سیاه­پوشی محلات تا حرکت دسته‌های عزاداری در شهر

به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛ سفرنامه‌­ها منابع باارزشی محسوب می­‌شوند که در روشن کردن جنبه­‌های مختلف تاریخ اجتماعی ایران به‌ویژه آنجا که از دید مورخان ایرانی پنهان مانده است، به کار می‌­آیند با کمک همین سفرنامه­‌هاست که بازسازی فضای فرهنگی و اجتماعی و... گذشته امکان‌پذیر می­‌شود و بر همین اساس می‌­توان ادعا کرد که سفرنامه‌­ها از نظر تاریخ‌نگاری دربردارنده مطالبی هستند که در تاریخ‌نگاری فرهنگی حائز اهمیت بسیاری هستند. یکی از مهمترین مسائلی که در این سفرنامه‌ها به آن پرداخته شده، مراسم ماه محرم درمیان ایرانیان است. آداب و تشریفات این ماه دربردارنده نکات فرهنگی باارزشی است که جهانگردان اروپایی با دقت در آنها تصویر جالبی از آن ارائه می‌دهند.

سفرنامه پیترو دلاواله یکی از مهمترین این سفرنامه‌هاست که مطالب ارزشمند و قابل تاملی درباره آداب ایرانیان در عزاداری محرم بیان می‌­کند. در این گزارش نگاهی به توصیفات دلاواله از مراسم عزاداری محرم داریم.



عزاداری ایرانیان برای پایان غم‌­انگیز زندگی امام حسین (ع)

دلاواله در آغاز بخش مربوط به ماه محرم و آداب و رسوم ویژه آن می‌­نویسد: «شب سی‌ام دسامبر سال گذشته، موقعی که هنوز در اصفهان بودم، مسلمانان ماه نو را رؤیت کردند؛ چون به اعتقاد آنان، بعد از غروب خورشید، روز بعد آغاز می­‌شود. به این ترتیب اولین روز ماه محرم و سال جدید قمری آنان که ۱۰۲۷ هجری است، شروع شد. هجرت یعنی روزی که پیغمبر اسلام، مکه را به قصد مدینه ترک گفت؛ زیرا به مناسبت دین نوی، که وی عرضه داشته بود، دیگر امکان اقامتش در مکه وجود نداشت و از طرف دشمنانش عرصه بر او تنگ شده بود. با این روز، دهه اول محرم که عاشورا نامیده می‌شود، آغاز می‌گردد.»

این جهانگرد می‌نویسد: «ایرانیان، تمام این مدت را به طور مداوم عزاداری می­‌کنند و ضمن تظاهرات عمومی عظیم، از پایان غم­‌انگیز زندگی حسین (ع)، فرزند علی (ع) و فاطمه (س)، یگانه دختر پیغمبر اسلام که در نظر همه مسلمانان مقدس؛ ولی در نظر ایرانیان، امام بر حق نیز هست، و شاه فعلی از اعقاب او است، یاد و به این مناسبت سوگواری می­‌کنند.»

در محرم همه مغموم و سیاه پوشند

او در توصیف واقعه کربلا چنین می‌گوید: «امام حسین موقعی که در مسافرت بود، مورد حمله دشمنانش که ایرانیان آنها را خارج از مذهب می­‌دانند، قرار گرفت و به اتفاق هفتاد الی هشتاد نفر از یاران خود، در کربلا به قتل رسید و اکنون نیز در همان­جا مدفون و مرقدش زیارتگاه مسلمانان است، که بعضی از آنها حتی از نقاط دوردست به این شهر می‌­آیند.»

دلاواله در ادامه آداب و رسوم ماه محرم را این چنین توصیف می‌کند: «تشریفات و مراسم عزاداری عاشورا به این قرار است که، همه غمگین و مغموم به نظر می‌­رسند و لباس عزاداری به رنگ سیاه، یعنی رنگی که در مواقع دیگر، هی‌چ­وقت مورد استعمال قرار نمی‌­گیرد، بر تن می­‌کنند. هیچ‌کس سر و ریش خود را نمی‌­تراشد و به حمام نمی‌­رود و به­‌علاوه نه تنها از ارتکاب هرگونه گناه پرهیز می‌­کند، بلکه خود را از هر گونه خوشی و تفریح محروم می­‌سازد. بسیاری از گدایان، در کوچه‌­های پرآمد و رفت شهر، تمام بدن خود تا گلو، و حتی قسمتی از سر را در خمره‌هایی از گل پخته که در داخل زمین پنهان شده، فرو می­‌کنند؛ به‌­طوری که انسان تصور می­‌کند واقعا مدفون شده‌­اند و از طلوع تا غروب خورشید، و حتی تا پاسی از شب گذشته، به همین نحو باقی می‌­مانند و فقیر دیگری نیز در نزدیکی آن‌ها است، که با عجز و الحاح، از عابران طلب صدقه می­‌کند.»

او ادامه می‌دهد: «جمعی دیگر، در میدان‌­ها و کوچه‌­های مختلف و جلوی خانه­‌های مردم، برهنه و عریان، در حالی که فقط با پارچه سیاه یا کیسه تیره رنگی، ستر عورت کرده و سر تا پای خود را با ماده­ای سیاه و براق، شبیه آنچه ما برای رنگ زدن جلد شمشیر یا فلزات دیگر استعمال می‌­کنیم رنگ زده‌­اند، حرکت می­‌کنند و تمام این تظاهرات برای نشان دادن مراتب سوگواری و غم و اندوه آنان در عزای حسین است. به همراه این اشخاص، عده‌­ای برهنه نیز راه می­‌روند، که تمام بدن خود را به رنگ قرمز درآورده­‌اند، تا نشانی از خون­‌هایی که به زمین ریخته و اعمال زشتی که آن روز نسبت به حسین انجام گرفته است، باشد و همه با هم، آهنگ‌های غم­انگیز در وصف حسین و مصایبی که بر او وارد شده، می­‌خوانند و دو قطعه چوب یا استخوانی را که در دست دارند، به یکدیگر می­‌کوبند و از آن صدای حزن­‌انگیزی به وجود می‌­آورند و به‌علاوه حرکتی به سر و تن خود می­‌دهند، که علامتی از اندوه بی‌پایان آن‌هاست و بیشتر به رقص، شباهت دارد و در همین حال ظرف­‌هایی را که در دست دارند جلو اشخاصی که در میدان حلقه‌وار دور آنها جمع شده‌­اند، می‌­برند و مردم به‌­عنوان صدقه در آن پول می­‌اندازند.»



روضه‌خوانی در روزگار صفویه به روایت دلاواله

او می‌نویسد: «هنگام ظهر، در وسط میدان در بین جماعتی که گرد آمده‌­اند، یک ملّا که غالبا از نسل محمد است، و در ایران به او سید، یعنی آقا «شریف» و در مصر به آنان «امیر» می­‌گویند و علامت ممیزه­اش عمامه سبز است، بالای منبر می­‌رود.»

دلاواله روضه‌خوانی محرم را چنین توصیف می‌کند: «منبر مشرف بر همه زنان و مردانی است که بعضی بر روی زمین، و بعضی بر روی چهارپایه‌­های کوتاه نشسته‌­اند و ملّا بر روی آن شروع به روضه­‌خوانی و توصیف حسین (ع) می­‌کند و به شرح وقایعی که منجر به قتل او شد، می­‌پردازد و گاهی نیز شمایلی چند نشان می­‌دهد و روی­‌هم‌­رفته تمام سعی و کوشش خود را به کار می­‌بندد، تا هرچه ممکن است بیشتر حاضران را وادار به ریختن اشک کند.»

«همین مراسم روزها در مساجد، و شب‌­ها در جاهای عمومی و بعضی خانه‌­ها که با چراغ‌­های فراوان و علامات عزاداری و پرچم‌های سیاه مشخص شده‌­اند، تکرار می­‌شود و روضه‌­خوانی با شدت هرچه تمام­‌تر ادامه دارد و مستمعان با صدای بلند، گریه و زاری می­‌کنند. به­‌خصوص زنان به سینه خود می­‌کوبند و با نهایت حزن و اندوه و همه با هم آخرین بند مرثیه‌­ای را که خوانده می­‌شود تکرار می­‌کنند و می­‌گویند: آه حسین ... شاه حسین ...»

دسته‌های عزاداری عاشورا در محله‌های اصفهان

این جهانگرد در ادامه به مراسم روز عاشورا می‌پردازد: «پس از اینکه روز دهم ماه محرم، یعنی روز قتل فرا رسید- این روز امسال مصادف با هشتم ژانویه شد- از تمام اطراف و محلات اصفهان دسته­‌های بزرگی به راه می­‌افتد که به همان نحو بیرق و علم، با خود حمل می­‌کنند و بر روی اسب­‌های آنان، سلاح­‌های مختلف و عمامه‌­های متعدد قرار دارد و به­‌علاوه چندین شتر نیز همراه دسته­‌ها هستند که بر روی آن‌ها جعبه­‌هایی حمل می­‌شود که درون هر یک سه- چهار بچه، به علامت بچه­‌های اسیر حسین شهید (ع) قرار دارند. علاوه بر آن، دسته­‌ها هر یک به حمل تابوت‌هایی می­‌پردازند که دور تا دور آنها مخمل سیاه رنگی پیچیده شده و در روی آن‌ها یک عمامه که احیانا به رنگ سبز است و همچنین یک شمشیر جای داده‌­اند و دور تا دور تابوت، سلاح­‌های گوناگونی که قبلا شرح آن را داده­‌ام، چیده شده است و تمام این اشیاء روی طبق‌های متعدد، بر سر عده‌­ای قرار دارد که به آهنگ سنج و نای، جست و خیز می­‌کنند و دور خود چرخ می­‌زنند. تمام طبق نیز به این نحو می­‌چرخد و منظره جالبی پیدا می­‌کند.»



اعتقاد ایرانیان درباره پاداش عزاداری برای سالار شهیدان

او می‌نویسد: «دور تا دور حاملان طبق را عده­‌ای چوب­دار گرفته‌­اند، که هر آن، آماده هستند با دسته‌­های دیگر نه فقط به خاطر تقدم و تأخر، بلکه به قصد مبارزه­‌جویی وارد جنگ و نزاع شوند تا به نحوی در عزای حسین شرکت کرده باشند؛ زیرا معتقدند اگر کسی در این روز ضمن دعوایی کشته شود، یک­سر به بهشت خواهد رفت و حتی از این هم پا فراتر می‌­گذارند و می­‌گویند، در تمام مدت عاشورا اگر مسلمانی بمیرد، بلافاصله با کفش و کلاه رهسپار فردوس برین خواهد شد.»

دلاواله این بخش را چنین به پایان می‌رساند: «روی ‌هم‌­رفته مراسم عزاداری حسین، همان است که در مورد علی (ع) تعریف کردم. منتهی تشریفات مفصل‌­تر و تعداد دسته‌­ها زیادتر و عشق به نزاع و جنگ و جدال بیشتر است و منظره عده‌­ای که با لباس مشکی براق و آراسته به پر و تزئینات دیگر، چوب و چماق به دست دارند، واقعا تماشایی است. مانند روز شهادت علی (ع)، این روز در میدان و محله‌­ای اصلی، تقاطع تعداد زیادی از سواران وزیر و بزرگان دیگر آماده‌­اند که نگذارند دسته­‌ها درگیر شوند و آنها را از یکدیگر دور نگه می­‌دارند. با این حال روزی که خود من سوار بر اسب ناظر بودم، دیدم این اقدامات سودمند نشد و جلو قصر شاهی عده­ای با یکدیگر به نزاع برخاستند و به همین قیاس در خیابان­‌های دیگر نیز زد و خوردهایی درگرفت، که در نتیجه، جماعتی با سر و دست شکسته به خانه‌­های خود رفتند. در نزاعی که من ناظر آن بودم، ملاحظه کردم عده‌­ای که به خانه شاه نزدیک‌تر بودند، موقعی که مورد حمله قرار می­‌گرفتند، طبق‌­ها و علم‌­ها و سایر وسایل خود را به داخل قصر می­‌برند تا از شر دستبرد در امان باشند؛ زیرا در موقع نزاع رسم است که این گونه اشیاء از طرف حریف به یغما می­‌رود و برای دست­ه‌ای که آنها را از دست بدهد، موجبات ننگ و خجلت عظیمی فراهم شده است.»

نظر شما