به گزارش فرهنگ امروز به نقل از مهر؛ عبدالله صلواتی، استاد دانشگاه تربیت دبیر شهید رجایی در نشست «مدل صدرایی درمواجهه با افراطیگری» که در پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات برگزار شد سخنان خود را با این سوال که تلقی ما از افراطی گری چیست آغاز کرد و گفت: مرز افراطی گری با میانه روی بسیار لغزان است و می تواند با هنجارهای دینی- اجتماعی در نوسان باشد.
وی افزود: افراطی گری فکری غالباً در سطح کلان، در سیستمی تولید و در سطوح میانی و خرد بازتولید و تکثیر می شود. از نظر ملاصدرا افراطی گری در سطح فرهیختگان تولید و در سطوح توده مردم باز تولید می شود. «این هست و جز این نیست» و به تعبیری نگاه متواطی و صفر و یکی در بسیاری از موارد خشونت زا و حرکت در مسیر افراطی گری است. اما نگرش وجودی و در پی آن، تشکیکی دانستن مسائل و پدیدهها در هر مسأله ای ظهور و بطون های متنوعی را مطرح می کند و از وجوه مسأله به جای وجه آن سخن می راند و سدی است در برابر افراطی گری.
صلواتی با اشاره به مدل صدرایی گفت: اما مدل طولی و عرضی وجودیِ ملاصدرا هم بسته است و هم باز؛ باز است، یعنی می توان معانی متکثری را در نظر گرفت؛ بسته است، یعنی این معانی با شاخص و معیار قابل پذیرش است و دقیقا به دلیل ضابطهمند بودنش، در ورطه نسبی گرایی نمی غلطد. بر پایه نگرش یاد شده، حقیقت ملک طلق کسی نبوده و انحصارگرایی فکری و مطلق نگری اعتقادی رنگ می بازد و این گام نخست در مدیریت و مهار افراطی گری است.
وی در ادامه یادآور شد: استفاده ابزاری از افراطی گری خود از مصادیق افراطی گری است و مخرب. بنابراین، باید تلقی خود از افراطی گری و ویژگیهای آن را مشخص کنیم؛ می توان از نظر ملاصدرا افراطی گری را به نقض استاندارهای فطری، شهودی، دینی و عقلی تعریف کرد.
صلواتی گفت: البته این نقض غالباً با این مولفه ها و نشانه ها همراه است: «ظاهرگرایی و قشری گری در تفسیر دین»، «بی توجهی به عقل و نقش آن»، «بی توجهی به قلب و نقش آن»، «خشونت»، مطلق گرایی و انحصارگرایی و در پی آن «تکفیر و تخطئه دیدگاه های رقیب بهعنوان دیدگاه های باطل»، فقدان مدارا و آستانه پایین تحمل مخالف، سرکوب آرای مخالف، رویش حداکثری دیگری به عنوان مخالف و ریزش حداکثری خودی (مواجه ای که به تنگ تر شدن خودی می انجامد).
وی با اشاره به اینکه افراطی گری طیف وسیعی دارد، ادامه داد: سوء استفاده از القابی چون افراطیون، قشرگرا، غربزده، سکولار، لیبرال، کاسب فلان مسأله فرهنگی و سیاسی (کاسب برجام، کاسب فتنه و...) از مصادیق افراطی گری است تا خشونت و کشتار سیستمی و دسته جمعی انسانهای بی گناه.
استاد دانشگاه شهید رجایی افزود: تهی شدن سطوح نخبگانی از رسالت شان در ارتباط با مردم و پر شدن آنها با ویژگیهای متضاد خود می تواند مقدمات افراطی گری جامعه را فراهم کند. به تعبیر کنفوسیوس؛ هر ظلمی در جهان از ظلم بر کلمات آغاز می شود (ابهام، تقلیل واژه چند بعدی به یک بعد؛ تقلیل کارکرد و رسالت...) ظلم به واژه ها خطرناک ترین بازی بشر است.
وی در ادامه با اشاره به این برخی واژه ها که می توانند مقدمات افراطی گری باشند، گفت: عارفی که به جای رسالت دستگیری و هدایت مردم به سوی الله، آنها را به خود می خواند و مجلس پایکوبی دارد و ... فقیهی که به جای معرفت الله (در معنای عام و اولیه فقاهت) و به جای تبیین و تشریح احکام الهی (در معنای خاص فقاهت) به حکام جور نزدیک می شود و محرمات را مرتکب می شود و اساس قوانین شرع را زیر پا له می کند. همین طور در عصر حاضر، استادی که به جای روشنگری مردم در حد چند وظیفه دانشگاهی باقی می ماند و جامعه شناسی که به جای کنشگری ترجیح می دهد از کتابخانه و کتاب بیرون نیاید... همه اینها می تواند مقدمات افراطی گری را در جامعه فراهم کند.
صلواتی در ادامه با اشاره به نگاه ملاصدرا گفت: ملاصدرا با نگارش دو اثر با نامهای «کسر اصنام جاهلیه و «رساله سه اصل» در صدد اصلاح اندیشه نخبگان برآمده است. با استفاده از امکانات درونی فلسفه ملاصدرا می توان فهرستی از برخی عوامل فکری افراطی گری ارائه کرد این فهرست عبارتند از: توقف در عالم خیال عمل جوارحی اهمیت ندارد، آنچه مهم است قلب انسان و معرفت او به خداست، اهمیت بیش از اندازه به عمل، مانع از ظهور تام حقیقت در قلب است، تقلید مانع از دسترسی به حقایق است.
وی در ادامه با تقسیم بندی افراط گرایی به نظری و عملی گفت: افراطی گری یا از جنس عمل است یا از فلز اندیشه. افراطی گری در حوزه اندیشه سرآغاز افراطی گری در قلمرو عمل و علت آن است. به یک معنا افراطی گری در میدان اندیشه نرم افزار افراطی گری است که می تواند جلوه های فردی، گروهی و ملی داشته باشد. از نظر ملاصدرا، افراطی گری اجتماعی از سطوح بالاتر همانند سطوح نخبگانی تولید و در سطوح پایین تر اجتماع بازتولید می شود. به عبارتی دیگر؛ نقشه مفهومی ذهن افراد بر اساس تجارب شکل می گیرد و سطح نخبگان در درازمدت در شکل گیری نقشه یاد شده مؤثرند. اندیشه، محتوایی دارد و صورتی که در هر دو محور می توان شاهد بروز افراطی گری بود. اما آنچه در این جلسه مورد نظر است افراطی گری در حوزه صورت اندیشه در نگاه صدرایی است.
وی در ادامه صورت اندیشه را به سه دسته؛ بسته، باز و بسته و باز دسته بندی کرد و گفت: اندیشه از نظر ملاصدرا در این سه دسته قابل ارزیابی است. در صورت اندیشه ای بسته، شخص یا گروه در دنیای محدود ذهن شان سیر می کنند و بیرون از این دنیا را طرد و نفی می کنند و نسبت به بیرون از خود خشونت می ورزند. در صورت اندیشه ای باز، شخص یا گروه دنیاهای ذهنی دیگر را معتبر و محترم می شمرند و حالتی گشوده در قبال دیگر اندیشه ها دارند و به جای راهبرد نفی و طرد، راهبرد تسامح و پذیرش حداکثری را در دستور کار خود قرار می دهند.
صلواتی تصریح کرد: در صورت اندیشه ای بسته و باز، شخص یا گروه، محدود به دنیای ذهنی شان نیست، بلکه آغوشی گشوده در نسبت به دیگر اندیشه ها دارد، اما در این صورتِ اندیشه ای فیلترهایی برای پذیرش وجود دارد و اندیشه هایی که نتوانند از این فیلتر عبور کنند مورد پذیرش قرار نمی گیرند؛ این فیلترها عبارتند از عقل در ساحت های انتقالی و تحلیلی و توصیفی؛ قرآن، و انسان کامل. بنابراین، این صورت اندیشه ای به حسب پذیرش اندیشه های دیگر، باز و به حسب فیلترهایی که دارد بسته است. همچنین، «این هست و جز این نیست» جزو مقوله پیشین مدل بسته است که در بسیاری از موارد خشونت زاست و حرکت در مسیر افراطی گری است.
وی افزود: در فلسفه صدرایی دو مؤلفه به مدل صورت اندیشه ای بسته و باز کمک می کند. آن دو مؤلفه عبارتند از: نگرش وجودی و در پی آن، تشکیک. این دو مؤلفه کمک می کند تا مسائل و پدیده ها را تشکیکی ببینیم و در هر مسأله ای از ظهور و بطون های متنوع و از وجوه مسأله به جای وجه آن سخن بگوییم. این نگاه سبب می شود تا اندیشه درست را محصور در اندیشه و تفسیر و برداشت خاص نکنیم.
استاد دانشگاه شهید رجایی تاکید کرد: در مقابل، قشرگرایی (بریدن از باطن)؛ دوری از عقل و تایید بر نقل؛ غیبت مرجعیت انسان کامل (در قالب نبی، امام و ولی) هم نشانه های افراطی گری و هم عوامل بروز و هم عوامل تشدید افراطی گری هستند. برخلاف خشونت که نشانه و معلول افراطی گری است. ملاصدرا معتقد است انسان کامل خدا را من حیث هو و حقایق را کماهی می شناسد، بنابراین امام در قالب انسان کامل می تواند الگوی مناسبی برای میانه روی باشد؛ در این الگو المانهای(عناصر ) فکری و اخلاقی مهمی وجود دارد که می تواند مانع تحقق افراطی گری شود.
وی ادامه داد: برخی از آنها عبارتند از: انسان کامل اهل گفتگو و دیالوگ است، آنچه در کانون توجه اوست تحقق خیر حداکثری برای مردم است، مواجهات او با مؤمن و کافر، دوست و دشمن عدالت محور است، دشمنی او همانند دوستی اش اخلاق محور است، آبروی مردم برای او محترم است، هنجارهای اخلاقی نزد آنها به حسب موقعیت و منافع شخصی و گروهی متغیر نیست، قدرت در آنها آینه قدرت الهی است، یعنی قوت همراه با متانت است نه خشونت؛ «ان الله هو الرزاق ذو قوة المتین»، اهل مدارا است و از هر کسی به اندازه توانش انتظار دارد؛ به عقل بها می دهد و با مردمان به میزان عقلشان سخن می گوید، مظهر «و الکاظمین الغیظ و العافین عن الناس و الله یحب المحسنین» تعاملش با دیگران زیر چتر مهربانی است و هدایت بنیان است. مردمان را جزو خانواده خود می داند و توصیه می کند که دیگران هم این چنین فکر کنند؛ (احترام به نوع انسان فارغ از دین و آئین او و لابشرط نسبت به ایمان و کفر توصیه بزرگان دین است؛ چنان که در روایات آمده: از حضرت صادق(ع) نقل شده که خدای متعال فرمود: بندگان عیال من هستند، پس محبوبترین مردم نزد من کسانی هستند که نسبت به آنها مهربان تر باشند و در رفع حوائج آنها بیشتر کوشش کنند.
وی در پایان گفت: رسول خدا(ص) فرمود: مردم عیال خدا هستند، پس محبوبترین مردم نزد خدا کسی است که نفعش به عیال خدا برسد و دل خانواده ای را شاد کند. مؤلفه های یاد شده فارغ از اینکه سیره چه کسی است و فارغ از خاستگاه دینی بودنش اموری جهانشمول اند و برای همگان قابل استفاده.
نظر شما