شناسهٔ خبر: 57303 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

تاثیر سارتر بر حوزه سیاست و ادبیات از یک جنس است

احمد راسخی‌لنگرودی، پژوهشگر و نویسنده می‌گوید: تاثیری که روشنفکرانی چون شریعتی و جلال آل‌احمد از سارتر پذیرفته‌اند با جنس تاثیر افرادی چون شاملو، گلشیری، صادق هدایت و ... تا حدودی از یک جنس است. یعنی چیزی که مورد استفاده هر دو گروه در حوزه سیاست و ادبیات داستانی قرار می‌گیرد، به گونه‌ای یک جریان و مسیر پیدا می‌کنند. یا حداقل ممکن است در ابتدا اختلافاتی با هم داشته باشند، ولی در نهایت به یک مسیر می‌انجامد

تاثیر سارتر بر حوزه سیاست و ادبیات از یک جنس است

فرهنگ امروز/ مطهره میرشکاری: ژان پل‌سارتر فیلسوف، فیلمنامه‌نویس، نمایش‌نامه‌نویس، روزنامه‌نگار، فعال سیاسی، منتقد و نویسنده روشنفکر فرانسوی قرن بیستم و از پیشگامان مکتب اگزیستانسیالیسم است. سارتر شخصیتی است که کتاب‌های فلسفی و ادبی او تاثیری ژرف بر تفکر مردمان بعد از او گذاشته و تا حدود زیادی بررسی سیر محتوایی ادبیات و اندیشه بدون در نظر گرفتن اثرات اندیشه او تقریبا راه به بیراهه بردن است. دهه چهل و پنجاه در ایران، همزمان با شهرت و فراگیری اندیشه سارتر در فرانسه و جهان بود و نویسندگان، شاعران و روشنفکران ایرانی هم مانند سایر کشورها، تحت تاثیر اندیشه روشنفکری و کتاب‌های سارتر به تولید آثار و محتواهایی دست زدند که نوع نگاه و اندیشه سارتر در خط سیر آثارشان به خوبی مشهود است. تاثیر سارتر بر روشنفکران دهه 40 و 50 ایران که به نوعی سارترزدگی یا سارترگرایی می‌ماند، در دهه‌های بعد البته کمرنگ‌تر شد اما شاید بتوان گفت این تاثیر هنوز که هنوز است در میان آثار نویسندگان ایرانی دیده می‌شود. 

کتاب «سارتر در ایران» کتابی از احمد راسخی‌لنگرودی است که در آن به بررسی نقش تاثیرگذار ژان پل‌سارتر در اندیشه روشنفکران ایران و شکل‌گیری کافه‌های روشنفکری در دهه‌های چهل و پنجاه پرداخته است. راسخی به بررسی نقش و تاثیر سارتر بر آثار برخی نویسندگان و شاعران معروف آن دوره و کمکی که در شکل‌گیری برخی نهضت‌ها داشته را مورد بررسی قرار داده است.

کتاب «سارتر در ایران» در هفت فصل تنظیم شده است. در فصل اول با عنوان «فیلسوف عصر»، شرایط حاکم بر عصر حاضر بر قرن بیستم و ظهور جنبش‌های فکری و مکاتب فلسفی از جمله اگزیستانسیالیسم و نقش جریان‌ساز و تاثیر گذار فیلسوف فرانسوی و صاحب‌نامی چونژان پل‌سارتر در ویترین جهانی و نیز کلیاتی از رد پای افکار و اندیشه‌های وی در ایران‌زمین مورد بحث و نظر قرار گرفته است. در همین فصل، بخشی هم به آثار سارتر در ایران با تکیه بر دهه‌های چهل و پنجاه اختصاص داده شده است.

«زندگی‌نامه و آرا و نظرات»، عنوان فصل دوم از این مجموعه را تشکیل می‌دهد. در این فصل، زندگی‌نامه سارتر ، آرا و نظرات او، خاصه نظریه معروف وی با عناوین «ادبیات متعهد» و «آزادی و انتخاب» در دو بخش مستقل «گنجینه کوچک» و «قهرمانی در هیئت افلیج مادرزاد» مورد بازخوانی قرار می‌گیرد. فصل سوم که عنوان «سایه سارتر بر روشنفکران ایران» را به خود اختصاص داده، در دو بخش مستقل، تاثیرات افکار سارتر بر مجموعه آثار سرحلقه‌های جریان روشنفکری، یعنی جلال آل‌احمد و علی شریعتی، مورد توجه و تامل قرار می‌گیرد.

«شعاع اندیشه سارتر بر منتقدین» عنوان فصل چهارم این مجموعه است که به پاره‌ای از دیدگاه‌های انتقادی شخصیت‌هایی همچون مرتضی مطهری و سید احمد فردید به آرا و اندیشه‌های سارتر اشاره می‌شود. در فصل پنجم با عنوان «سایه سارتر بر ادبیات ایران»، نگارنده می‌کوشد در دو بخش جداگانه جای پای سارتر را به طور مختصر در سبکی از داستان‌نویسی در ایران که به سبک تهران و اصفهان معروف است، و نیز در شعر شاعرانی چون احمد شاملو و مهدی اخوان‌ثالث پیدا کند.
 
                   

«سارتر و نهضت‌های آزادی‌بخش» عنوان فصل ششم از این مجموعه را تشکیل می‌دهد و مجموعه اقدامات سارتر در نقش «رئیس جمعیت دفاع از زندانیان سیاسی ایران»، در حمایت از مبارزین ایران در رژیم پهلوی مورد اشاره قرار داده است. پایان‌بخش این مجموعه که در فصل هفتم آمده، نقش تاثیرگذار پل‌سارتر در شکل‌گیری کافه‌های روشنفکری در تهران، همچون کافه‌نادری، کافه فیروز، کافه فردوسی و بسیاری از کافه‌های روشنفکری دیگر و نیز مباحث مطروحه در این کافه‌ها حول محور سارتر با عنوان «کافه‌های روشنفکری مورد بحث قرار گرفته است.
 
تاثیر سارتر بیشتر بر روشنفکران کشورهای استعمارزده بود
احمد راسخی‌لنگرودی، نویسنده کتاب «سارتر در ایران » در گفت‌وگو با ایبنا درباره این کتاب گفت: بنیان «سارتر در ایران» مجموعه مقالاتی بود که در روزنامه اطلاعات منتشر کردم، البته یک مقدار هم نسبت خودم با دهه پنجاه و شصت بود که در روشنفکران ایرانی «سارترگرایی» وجود داشت. در نهایت این مجموعه زمینه‌ای برای من ایجاد کرد که در این زمینه یک کار مستقل بنویسم.
 
                                       

او ادامه داد: مجموعه این دغدغه‌ها مرا به این سمت کشید تا در دروسی که ارائه می‌دهم، یک درس هم به بحث «سارتر»، آن هم در قالب بررسی فلسفه اگزیستانسیالیسم به‌ویژه اگزیستانسیالیسم سارتر اختصاص دهم. بعد از ارائه این مجموعه دروس، شاگردانی که آنجا بودند، خیلی استقبال کردند و پیشنهاد دادند که این مباحث را به صورت مستقل ارائه دهیم، چون تاکنون کتابی در این زمینه نوشته نشده و جای خالی این داستان را پر می‌کند. مجموعا این انگیزه‌ای شد برای اینکه به طور مستقل به سارتر بپردازم. البته نه به کتاب‌های او، بلکه تاثیرات فکری او در حوزه روشنفکری ما در مرحله سوم. چون در مرحله سوم روشنفکری ایران نوعی «سارترگرایی» بود؛ البته این فقط مختص ایران نبود و در سایر کشورها هم دیده می‌شد، ولی بیشتر شامل کشورهایی می‌شد که مقداری استعمارزده بودند و استعمار امریکا یا سایر کشورها باعث تغییراتی در آن‌ها شده بود. این بود که جنبش روشنفکری و آزادی‌بخش در آنجا شکل گرفت؛ بنابراین طبیعتا در این حالت افکار سارتر خیلی به کمک می‌آمد و مورد استفاده قرار می‌گرفت.
 
جلال آل‌احمد و شریعتی؛ روشنفکرانی که نسبت به افکار سارتر نظر مثبت دارند
راسخی درباره تاثیر سارتر بر حوزه روشنفکری ایران بیان کرد: در حوزه روشنفکری تاثیر سارتر را در چند بخش خلاصه کرده‌ام، یکی بخش روشنفکری غیر از هنر، ادبیات و شعر است که نماد آن را جلال آل‌احمد، شریعتی، مطهری و فردید گرفته‌ام. البته هر کدام از این‌ها دو بخش است. یک بخش آن روشنفکرانی هستند که نسبت به افکار سارتر نظر مثبت دارند؛ در این بخش به طور مشخص جلال آل‌احمد و شریعتی هستند که در واقع پیش‌قراولان حوزه روشنفکری در مرحله سوم آن هستند. آن‌ها به طور مشخص سارترگرا هستند و یکی از دغدغه‌هایشان بحث نقد بر غرب‌زدگی سایر روشنفکرانی است که غرب‌زده‌اند و از آن طرف بحث نهضت‌ها و جنبش‌های آزادی‌بخشی است که اینها را دنبال می‌کنند. قسمت دوم از حوزه روشنفکری کسانی هستند که نسبت به سارتر نگاه انتقادی دارند؛ یکی مطهری که به‌طور مشخص در حوزه مذهبیون است و یکی هم فردید که در حوزه فلسفه است.

او ادامه داد: قالب دوم کسانی هستند که به طور مشخص در حوزه ادبیات، یعنی رمان و ادبیات داستانی و از طرفی شعر، مخصوصا شعر جدید هستند. این دسته هم به نوعی به صورت مستقیم و غیر مستقیم تحت تاثیر سارتر و اندیشه او هستند. از افرادی که به طور مستقیم تحت تاثیر اندیشه سارتر بودند می‌توان به شاملو یا تا حدودی اخوان‌ثالث اشاره کرد. البته دیگرانی هم به طور غیرمستقیم تحت تاثیر سارتر هستند و ممکن است سایه سارتر بر آثار آن‌ها افتاده باشد.
 
نویسنده کتاب «سارتر در ایران» در پاسخ به این سوال که آیا تمام تاثیراتی که در این دوره بر حوزه روشنفکری ایران بوده، متاثر از سارتر بوده؟ عنوان کرد: طبیعتا اندیشمندان دیگر مثل آلبرکامو هم بوده‌اند. در حوزه روشنفکری در آن دوره غرب، نمادهای مشخصی داریم که از جمله آن‌ها همین کامو و خود سارتر هستند -البته تعداد کمی هم نیستند- که این‌ها همیشه به دنبال آزادی مردم تحت ستم از کشورهای استعمارگر بودند. حتی خیلی از آن‌ها در حوزه‌های نهضت آزادی‌بخش عضویت داشتند. روشنفکران داخل ایران نظیر صادق هدایت هم ابتدا یک مقدار به جاده سارتر زده بود اما بعد او را اقناع نکرد و زاویه را به سمت کافکا برد.
 
در حوزه ادبیات همچنین افرادی مثل شاملو و گلشیری و ... هم به نوعی متاثر از روشنفکران حوزه اگزیستانسیالیسم و روشنفکران دیگر غربی بودند که هر کدام به نوعی مخالف سیاست‌های زمانه غرب هستند. در تمامی این‌ها، سارتر نقش بسزایی دارد، اما این به این معنی نیست که آن‌ها تماما متاثر از سارتر هستند. در واقع نقش سارتر خیلی بیشتر است اما دیگرانی هم در کنار او هستند. همه آن‌ها به نوعی می‌توانند در افکار سارتر مستحیل شوند، یعنی این‌طور نیست که مثلا افکار سارتر به طور مشخص با آلبر کامو در ایران در تضاد باشد. حوزه روشنفکری ما نمی‌توانست بین این دو تمییز دهد. این تمایز در خود غرب، در بین افراد با تفکر فلسفی بیشتر قابل تمایز بود، اما در حوزه روشنفکری که زیاد با مسائل متافیزیک آشنا نبودند و بحث‌های نظری فلسفی را دنبال نمی‌کردند، بیشتر متاثر از مباحث ضداستعماری آن در قالب ادبیات داستانی بودند و طبیعی است که کسی که آثار بیشتری ارائه داده و آثار بیشتری از او به زبان‌های مختلف ترجمه شده، سارتر است.
 
تاثیر سارتر بر حوزه سیاست و ادبیات داستانی از یک جنس است
راسخی درباره اینکه جنس تاثیری که روشنفکرانی چون شریعتی و جلال آل‌احمد از سارتر پذیرفته‌اند با جنس تاثیر افرادی چون شاملو، گلشیری، صادق هدایت و ... یکسان است یا خیر، اظهار کرد:  تا حدودی می‌شود گفت که هر دو برداشت از یک جنس است. یعنی چیزی که مورد استفاده هر دو گروه در حوزه سیاست و ادبیات داستانی قرار می‌گیرد، به گونه‌ای یک جریان و مسیر پیدا می‌کنند. یا حداقل ممکن است در ابتدا اختلافاتی با هم داشته باشند، ولی در نهایت به یک مسیر می‌انجامد؛ آن هم نوعی ضدیت با  غرب‌زدگی و استعمار است. از یک جهت هم می‌توان این‌گونه پاسخ داد که این دو برداشت در ابتدا از یک جنس نیست، ولی در انتها ممکن است که در یک جنس قرار گیرند.

 وی اضافه کرد: اگر در ادبیات روشنفکری، تاثیر سارتر را به صورت یک نوع پوچ‌گرایی می‌بینیم، این پوچ‌گرایی قدم اول و برای نشان دادن فضای تیره و تاریک زمانه خود نویسنده یا شاعر است. یعنی اگر می‌بینیم صادق چوبک، شاملو یا گلشیری سعی می‌کنند پوچ‌گرایی را به زبان بکشند، ترویج پوچ‌گرایی نیست، بلکه قصد دارند نشان دهند که فضایی که در آن قرار گرفته‌اند، یک فضای تاریک است و به نوعی می‌خواهد خواننده را تحریک کند، بلکه این خواننده در یک جنبشی با این فضای سیاهی که تصویر شده، مقابله کند و آن را به فضای روشنی تبدیل کند. بنابراین با این تفسیر، هر دو روشنفکر به یک نتیجه می‌رسند و آن نتیجه منجر به انقلاب می‌شود.

منشاء کافه‌های روشنفکری، پاریس است
این نویسنده و مدرس دانشگاه درباره تاثیر سارتر بر شکل‌گیری کافه‌های روشنفکری در دهه چهل و پنجاه ایران گفت: به‌طور مشخص در آن دوره کافه‌نشینی را در حوزه ادبیات، فلسفه و تفکر داریم که متاسفانه الان کمتر شده یا اصلا به صفر رسیده است. ولی جامعه به این سمت حرکت می‌کند که در کنار کافه‌نشینی‌های از آن جنس، جنس دیگری از آن کافه‌ها را تحت عنوان کافه‌کتاب امروزی شکل دهد. در واقع به نظر می‌رسد که حوزه و جامعه روشنفکری امروز می‌خواهد جایگزینی برای آن نوع از کافه‌ها پیدا کند که باید گفت هیچ‌گاه مانند آن نمی‌شود و چون داستان از جنس دیگری است.
 
                      

وی افزود: من در بخش انتهایی کتاب تحت عنوان «کافه‌نشینی»- خود من سمپاتی خاصی به این بخش دارم- خواسته‌ام این مسئله را پررنگ کنم. البته تاکنون در این زمینه کتاب‌هایی نظیر «از کافه فیروز تا کافه‌ نادری» از اخوان لنگرودی و ... نوشته شده، اما در آن‌جا به طور مشخص به این پرداخته نشده که منشا پدیده کافه‌نشینی که در برابر پدیده قهوه‌خانه‌نشینی قرار می‌گیرد، در آن دوره مشخصی که ما از آن صحبت می‌کنیم،کجاست. من در این فصل دنبال پاسخ این پرسش هستم و می گویم که منشا این کافه‌نشینی‌ها پاریس است. اصلا زبان بین‌المللی آن دوره، زبان فرانسه است و روشنفکران ما بیشتر تحت تاثیر تفکر و زبان فرانسه و عموما درس‌خوانده فرانسه هستند. بنابراین وقتی با پدیده کافه‌نشینی روبه‌رو می‌شوند، نسخه بدل آن را به ایران می‌آورند و کافه‌های روشنفکری یکی پس از دیگری ایجاد می‌شود که نمونه آن همین کافه نادری است که ما الان داریم که فقط وجود خارجی دارد و آن حال و هوای سابق را ندارد.
 
او اضافه کرد: در واقع من در این فصل در جست‌وجوی بازاحیای خاطرات گذشته خودم هستم که با آن تیتر انتهایی کتاب تحت‌ عنوان «جمع‌ رفتگان و حکایات نادره» کتاب را با جمله فردی که در کافه نادری شاهد او بوده‌ام یعنی «او را این باور هنوز سخت بود که عصر سارتر به آخر رسیده است و دیگر آن همینه را باید در تاریخ جست...» و با پرسش فرضی خودم به پایان رساندم.

ایبنا

نظر شما