به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛ نشست چهارم از سلسله نشستهای «بررسی چالش های انقلاب اسلامی در دهه پنجم» عصر روز گذشته با سخنرانی علیرضا شجاعی زند و حمیدرضا جلایی پور در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار شد.
جلایی پور در این نشست درباره این موضوع سخن گفت که یکی از پیامدهای آشکار انقلاب اسلامی تاسیس نظام جمهوری اسلامی است و حالا بعد از چهل سال چگونه این نظام را میتوان سنخ بندی کرد.
وی در این راستا توضیح داد: ابتدا میتوان از بالا به پایین این نظام را بر اساس سنخهای علوم سیاسی تحلیل کرد و دید آیا جمهوری اسلامی این ویژگی را دارد. البته من نمیخواهم این گونه حرکت کنم و میخواهم از پایین به بالا تحلیل کنم و نیروهای اجتماعی را از این جهت بر اساس چهار سنخ بررسی میکنم.
این استاد جامعه شناسی با اشاره به نخستین نسخ برای توضیح نظام سیاسی ایران اظهار کرد: نخستین سنخ حکومت اسلامی است که مهمترین ماهیت آن شیعه مداری و مهمترین کارکرد آن اجرای احکام شرعی است. در این سنخ آگاهانه سعی شده از دولت اسلامی استفاده شود. این انگاره حکومت اسلامی یک حرف محوری در جریان انقلاب اسلامی نبود ولی بعد از انقلاب به تدریج این فکر جدی تر شد و سعی کرد صدایی در جریان تاسیس نظام جمهوری اسلامی پیدا کند. سنخ دوم مردم سالاری دینی است که ذیل آن حرف این است که جامعه ایران جامعه مطالباتی در خاورمیانه است که نمیتوان آن را به حکومت اسلامی تقلیل داد.
وی ادامه داد: سنخ تحلیلی سوم نظام سیاسی نیمه دموکراتیک است و در این نظام بخشی از نیروها درون این نظام نیست در حالی که یکی از ویژگیهایی دموکراسی این است که در آن هر نیرویی که قدرت دارد پاسخگو باشد. بشیریه سال ها پیش در کتابش رژیم ایران را نیمه دموکراتیک خواند. اما سنخ تحلیلی چهارم نظام اقتدارگراست که بیشتر در بین تحول طلبان مطرح است و میگویند این یک حکومت فقهی است.
به گفته جلایی پور، نظامهای سیاسی پدیدههای پیچیده است و سنخهای تحلیلی ابزاری مفهومی است که بتوانیم این پدیدهها را روشن کنیم. نظام سیاسی ایران بسیار حجیم است و بین چهار تا پنج میلیون نفر به صورت مستقیم کارمند این نظام هستند و از این منظر حکومت حجیمی داریم. در ژاپن با آن جمعیت 130 هزار پست بروکراتیک وجود دارد. این نظام سیاسی ما اغلب حوزههای مذهبی، فرهنگی و ... را پوشش میدهد و شما میبینید در قلمرو مجلس ختم اگر بخواهید برنامه بگذارید نمیتوانید هر کسی را دعوت کنید. در نظام سیاسی ما بی دریغ میتوان از منابع دینی استفاده کرد و جلو رفت. این نظام سیاسی همچنین در برقراری امنیت کارامدی قابل توجهی دارد ولی پر هزینه است و در بقیه حوزهها ما مشکل کارجویی و ... داریم.
این استاد جامعه شناسی با بیان اینکه نظام سیاسی ایران بعد از چهل سال نظام سیاسی دو پاره و خود خنثی کننده است گفت: ما در جمهوری اسلامی دو دولت داریم که یکی از آن جلوی چشم مردم است و پاسخگوی آن است. بودجه آن تا حدودی روشن و زیر ذره بین است ولی به موازات این ما یک دولت موازی دیگر هم داریم که از امکانات عمومی استفاده میکند ولی جلوی چشم نیست و پشت این دولت رسمی است و مشروعیتش به انقلاب اسلامی در یک گستره جهانی بر میگردد و تفسیر خاصی از تشیع دارد. در این چهار دهه دولت موازی به لحاظ سازمانی گستردهتر میشود و عملکرد دولت رسمی را در چنبره قرار میدهد.
وی افزود: بخشی از دولت در ایران مخالف اصلاح دائمی است. در این نظامها ما دو نوع دیپلماسی داریم که یکی تقابلی و دیگری گفتوگویی است. آخرین کار دیپلماسی ایران برجام بود و این قطعنامهای امنیتی و سیاسی بود که میخواست ایران را از زیر فشارهای قطعنامههای شورای امنیت دربیاورد. این نظام سیاسی وجه چدنی ـ ژلهای دارد بدین معنی که نسبت به مخالفانش محکم و فولادی است اما از سوی دیگر ژلهای است و دولت در ایران مهمترین نهاد است و با انواع ریسکها رو به روست. برای مهار ریسک یکی از نهادهای مهم دولت است و با اعمال استانداردها ریسک جامعه را کم میکند واز تخریب جلوگیری میکند.
وی در همین باره مثالی ارائه کرد و گفت: در کتابی که درباره حادثه پلاسکو منتشر شد، بیان شده که گویی 20 بار تذکر داده شده بود به آن ساختمان اما فروریختن پلاسکو نشان داد این استانداردها را میتوان دور زد. نظام سیاسی به این معنا خود خنثی کننده است. باید این دو پارگی از بالا به پایین اصلاح شود. البته اگر این اصلاح هم عقب بیافتد باز چون جامعه ما جنبشی است مطالبه ادامه دارد و در این حالت آینده سیاسی ما نگران کننده میشود.
شجاعی زند نیز در ادامه این نشست با بیان اینکه جمهوریت برای حکومتهای ایدئولوژیک و دینی مخاطره و ریسک است گفت: این دو گانگی جلوههای متعددی دارد که بخشی از آن مربوط به دین و انتظارات آن است و در هر صورت این دونوع با هم همسو و سازگار نیستند. از یک سو با شیعه اصولی صداریی مواجه هستیم و از سوی دیگر انتظاری از مدرنیت در ذهن ما شکل گرفته و منبعث از یک نگاه صفر و یکی است. به همین دلیل است که اغلب نظریه پردازان باز ماندند که آیا این انقلاب بازگشت به سنت است یا یک حرکت مدرن؟ برخی از متفکران غربی به خاطر همین نگاههای دو گانه نظرشان به اسلام جلب شده است کسانی مانند نیچه اسلام را به همین دلیل متمایز از مسیحیت میدانند. کسانی مانند ولتر، کربن، وبر، فوکو، برگر و... کسانی هستند که این بهم آمدن دوگانهها در اسلام توجهشان را جلب کرده است. فوکو میآید ایران و از این منظر انقلاب را بررسی میکند.
وی ادامه داد: این برای اندیشمندان ما هم مطرح بوده دین ایدئولوژیک است یا غیر ایدئولوژیک است؟ عرفی است یا عرفی شده؟ این دو سویهها در بین اندیشمندان و روشنفکران دینی مطرح بوده است. آیا عقل خودبنیاد است یا خادم؟ اهتمام دین به امر اجتماعی است یا فردی؟ اساسا دین در صدد بر نشستن قدرت است یا در موضع مقابله با قدرت؟ این دوگانهها برای ما اندیشمندان جذاب بوده است. یک فیلسوف فقیه عارف سیاسی تر از سیاستمدار کهن در این انقلاب حرکت میکند و اینها دوگانههای مختلفی است که در انقلاب ایران رخ میدهد.
شجاعی زند افزود: یکی از رایجترین تفاسیر از ترکیب جمهوری اسلامی به هم آوردن سنت و مدرنیته است. یعنی انقلاب اسلامی تجربهای مدرن با عقبهای از سنت است. یک خطای این تحلیل این است که سنت را همان دین فرض میکند و هر دو را متعلق به گذشته میداند. خطای دیگر هم این است که جمهوریت را یک پدیده مدرن تصور میکند در صورتی که نه دموکراسی و نه جمهوری و حتی تفکیک قوا و پارلمان پدیدههای مدرنی نیستند. یک انقلاب اگر انقلاب کاملی باشد فلسفه سیاسی جدیدی را جایگزین فلسفه سیاسی پیشین میکند. اولین کسی که فلسفه سیاسی انقلاب اسلامی را مطرح میکند حضرت امام است. طرح امام (ره) از مفهوم جمهوری اسلامی عقبههای دینی دارد و نه این که ترکیبی برای راضی کردن جریانات مختلف باشد.
جلایی پور در ادامه این سخنان شجاعی زند گفت: با این بخش حرف آقای دکتر موافقم که جمهوری اسلامی یک پدیده بغرنجی است. آرمانهای انقلاب اسلامی جدی است و هنوز هم باید روی آنها کار کنیم. جنگ خیلی از امام وقت گرفت و اگر امام بیشتر فرصت میداشت و بعد از جنگ زنده بود بعید میدانم این دولت موازی اصلاً شکل میگرفت. اگر امام زنده بود اوضاع به نفع مردم و جمهوریت تثبیت میشد. امام خیلی ناراحت میشد که یک عده به نام حکومت، دین را خرج کنند. به همین خاطر امام بعد از پیروزی انقلاب به قم رفت. اما دید کشور دارد از دست میرود و وارد میدان شد و بعد از آن هم که جنگ آغاز شد. من به عنوان یک شهروند اینها را میگویم که قبل از انقلاب یک فرد انقلابی بودم و امام را فردی بزرگ میدانم و فقط روی حساب حرفهای امام چندین سال از عمرم را در جنگ گذراندم.
علیرضا شجاعی زند هم در این باره بیان کرد: ما الان هم شرایط سختی داریم و تحریم هستیم و نمیتوان گفت اگر امام بود و در این شرایط بود چه میشد. بدیل نگاه سلطنتی، انواع جمهوریهایی است که مطرح است. امام با نگاه سلطنتی موروثی که هیچ موافقتی نداشت. تجربه دیگری هم نبود که به بتواند به آن متوسل بشود. تفکر شیعه بی اعتنا به شرایط نیست و بدون آمادگی جامعه چیزی را طرح و تحمیل نمیکند. طبیعی است که امام در مقابل نگاه سلطنتی به بدیل آن که جمهوری است روی بیاورند. امام ترکیب بین جمهوری و اسلام را دو امر واحدی که کنار هم نشستهاند قلمداد نمیکند. نسبت اینها در نظر امام نسبت ظرف و مظروف است و اسلام است که محتواست و جهت میدهد.
وی افزود: حضرت امام با جمهوری سازگاری دارند اما با دموکراسی با احتیاط برخورد میکنند. آقای دکتر جمهوری را به سادگی به دموکراسی تعبیر کردند و به امام نسبت دادند. دموکراسی آمیختگی بیشتری با لیبرالیسم پیدا کرده است. کسانی که فلسفه علوم سیاسی خواندهاند میدانند که بین جمهوری و دموکراسی تفاوتهای قابل ملاحظهای است. چه برسد به این که دموکراسی لیبرالیزه شده است به گونهای که امروز تصور می شود دموکراسی بدون صبغه لیبرالیستی قابل تصور نیست. در صورتی که تفاوتهای مهمی دارند. بنده معتقدم در این سالها نه تنها میان جمهوریت و اسلامیت فاصله ایجاد نشده است بلکه به مراتب تقویت شده و شواهد زیادی وجود دارد.
در ادامه حمیدرضا جلایی پور بیان کرد: انقلاب از همان ابتدا با بحران رو به رو شد. امام در آن بحرانها کارهای بزرگی انجام داد. فوری تأسیس نظام کرد و قانون اساسی را دنبال کرد. قوی ترین مجلس ما همان مجلس اول است. بعد در شرایط بحرانی کشور جنگ شد. در آن زمان کل تشکیلات امام ۱۰۰ نفر بود. امام جنگ را به آقای هاشمی واگذار کرد. کل بنیاد مستضعفین و دولت را واگذار کرد. این جا آن حرف امام جدی میشود که میزان رأی ملت است. تا زمان امام اصلاً دولت موازی نداشتیم بلکه گروههای فشار داشتیم. این که کسانی با گردن کلفت تا این حد بتوانند در سیاستهای رسمی کشور دخالت کنند را نداشتیم.
وی تاکید کرد: بودجههای نهادهای مذهبی را امروز ببینید اگر امام بود اصلاً اجازه نمیداد. نهادهای مذهبی باید تکیهشان به بودجه مردم باشد. حوزههای علمیه ما به لحاظ تاریخی همواره مستقل از دولت بوده اما در این ۳ دهه استقلالش زیر سوال رفته است. مسلمانان وقتی رشد میکنند که رقابت وجود داشته باشد. آقای مطهری به این دلیل عظمت دارد که از دهه ۲۰ مسلمانان با مارکسیستها مواجه بودند و ایشان جواب میداد که پاسخهای ایشان شد این کتابهای مهم و الا آقای مطهری هم یک مرجع تقلید معمولی میشد.
شجاعی زند با بیان اینکه این تکثر که در جامعه ما بیشتر شده نشان میدهد که جمهوریت ما بعد از امام نه تنها تضعیف نشده بلکه تقویت هم شده است گفت: فضای رهبری زمان امام یک رهبری کاریزماتیک است. پس از رحلت امام هیجانات انقلاب و جنگ افول میکند و حفظ این شرایط به مراتب سختتر از شرایطی است که امام در آن بودند. انتقاداتی که ایشان میکنند به مقام معظم رهبری اشاره دارد. فضای امروز، عقلانی و مبتنی بر منافع است و دیگر هیجانی نیست. از طرفی فشارهای بیرونی هم تقویت شده و تأثیرات خودش را گذاشته است. مثلاً دانشگاه ما غرب گرایی را تقویت کرده است.
وی در پایان گفت: آیا در آمریکا سندرز توانست بالا بیاید با این که عضو حزب دموکرات است؟ کسی که میگوید من از انقلاب کردنم پشیمانم را میتوان گفت کاندیدای ریاست جمهوری شود؟ اینها را ضد دموکراتیک نمیگویند. در ایران تاکنون ۴ تا ۵ جریان مختلف در مسند ریاست جمهوری نشستهاند. این یعنی ساز و کار دموکراتیک وجود دارد. به نظرم فرصتی دیگر داشته باشیم و چهارچوبهای فکری امام را کامل استخراج کنیم و ببینیم به همه آنها میشود پایبند بود و آقای دکتر چقدر پای بندی نشان میدهند.
نظر شما