فرهنگ امروز/ المیرا حسینی:
در همه ادوار و جوامع، فلسفه و فیلسوف ابهتی داشته است که سبب میشده تا عامه جامعه نتوانند با آن ارتباط کاملی برقرار کنند. فیلسوف قرار بود به زبانی ثقیل سخن بگوید و درباره نظام هستی اظهارنظر کند. سیر تاریخ فلسفه نیز به ما نشان میدهد که فلاسفه بیشتر علاقهمند به مباحث بنیادین بشری بودند و خود را چندان گرفتار امور روزمره نمیکردند. اما ظهور مدرنیته و تغییر سبک زندگی مردم، کمکم فیلسوفان را نیز قانع کرد تا نگاهی جدیتر به امر روزمره داشته باشند. مسائلی که عامه مردم با آن سروکار داشته و دارند. رد این علاقهمندی را میتوان در آثاری که چند سالی است عنوان کتاب فلسفی را بر پیشانی دارند، دنبال کرد؛ نگاهی عمیق به اتفاقاتی که هر روز عده کثیری از انسانها با آن مواجهند و مطرح کردن این نظریات به زبانی ساده و قابل فهم. اما ماجرا به همین هم ختم نمیشود. فیلسوفان و نظریهپردازان معاصر هر چند نقطه تاکیدشان بر مسائل روزمره است اما در نگاه و مسیرشان میشود تاویلها و تفسیرهایی از فیلسوفان پیشین را جستوجو کرد. آنها از هگل، هایدگر، کییرکگور و حتی سقراط و افلاطون سخن میگویند و پای آنها را به نوشتههایشان باز میکنند. در اثر همین اتفاق، دسته دومی از کتابهای فلسفی پا به عرصه وجود گذاشتهاند که تلاش دارند با همان زبان ساده، نظریات گذشتگان را مطرح کنند و زمینهساز آشنایی مخاطب امروزی با فیلسوفانی باشند که ردپای آنها را در بسیاری از نوشتهها میبینیم.
درسهایی برای زندگی
روزگار مدرن اقتضائاتی دارد. یکی از آنها که بر همه وجوه زندگی اثر گذاشته، سرعت بالایی است که خواه ناخواه به جامعه تحمیل کرده است. عدهای از فیلسوفان بیآنکه دنکیشوتوار به دنبال مقصری برای این قضیه باشند و این اتفاق را نکوهش کنند، وارد میدان عمل شدهاند و برای کسانی که نه حوصله و نه زمانی برای پیگیری تمام آثار فیلسوفان دارند، کتابهایی فراهم آوردهاند تا مخاطبانی از این دست با چکیدهای از نظریات آنان آشنا شوند. کتابهایی که ترجمه آنها را تحت عناوینی چون «آشنایی با...» میبینیم که آن 3 نقطه را نام یک متفکر پر میکند. البته هر چیزی که بازار خود را پیدا کند بهناچار دامانش از دست متقلبان و کتابسازان در امان نیست. اما همچنان در این میان کتابهای خوبی نیز یافت میشوند که میتوان به اعتبار نام ناشر یا مترجم به آنها اعتماد کرد. یکی از آنها کتابهایی است که نشر هنوز در زیرمجموعه «مدرسه زندگی» منتشر میکند و تاکنون 3 عنوان از آن وارد بازار کتاب شده است: «درسهای کییرکگور برای زندگی»، «درسهای فروید برای زندگی» و «درسهای نیچه برای زندگی» که هر 3 را صالح نجفی ترجمه کرده است. مترجمی که نامی آشنا برای مخاطبان کتابهای فلسفی به حساب میآید. از دیگر ناشرانی که به این امر مبادرت ورزیده است، میتوان از نشر هرمس نام برد که عنوان کتابهایش نام متفکران را یدک میکشد: «مارتین هایدگر»، «پل تیلیش»، «فریدریش شلایرماخر»، «رودولف بولتمان»، «لودویگ ویتگنشتاین»، «فریدریش نیچه»، «سقراط» و کتابهایی چون «فلسفه براوئر» و «فلسفه لایبنیتس».
کتابخانهای برای زندگی
از سویی دیگر یکی از ناشرانی که با جدیت آثار فلسفی را که به زبانی ساده نگاشته شدهاند، ترجمه و به بازار عرضه میکند، نشر نو است. این برنامهای بوده که از ابتدا مجموعه کتابخانه فلسفه زندگی این انتشارات پیگیری میکرده است. افشین خاکباز که مترجم کتابهایی چون «شهرت»، «عدالت؛ چه باید کرد؟»، «فلسفه ملال»، «اخلاق بازجویی» و... است و با نشر نو همکاری دارد درباره این رویکرد میگوید:«آثار فلسفی از دیرباز در ایران خوانندگان و مخاطبان خاص خود را داشته است ولی این مخاطبان عمدتا به روشنفکران و محافل دانشگاهی محدود بودهاند. مجموعه کتابخانه فلسفه زندگی نشر نو میکوشد، فلسفه را به میان مردم بیاورد و آنها را با دغدغههای فیلسوفان آشنا کند و با پیوند زدن مسائل و پرسشهای فلسفی با جنبههای مختلف زندگی مردم و بیان برخی مسائل و پرسشهای فلسفی به زبان ساده و به دور از تکلف و پیچیدهگوییهایی که در برخی نوشتههای فلسفی میبینیم، مردم را با فلسفه و نگاه فلسفی آشتی دهد و به این فکر بیندازد که شاید چنین نگاهی بتواند در پس پدیدههای متکثری که پیرامون انسان مدرن را احاطه کردهاند، اصول و قواعدی را بیابد که به درک معنای این پدیدهها و پیامدهایی که برای ما دارند، کمک کند.»خاکباز درباره وجوه مشترک این کتابها معتقد است:«وجه مشترک این کتابها آن است که هر یک، از منظر فلسفه و عمدتا فلسفه اخلاق، به یکی از دغدغهها و جنبههای وجودی انسان امروزی میپردازد. ملال، ترس، خوشبختی، شهرت، عدالت، سیاست، مرگ، میانسالی و مواردی از این دست، دغدغههای مشترک مردمان عادی و فیلسوفان است و طرح آنها در چارچوب آشتی دادن مردم با فلسفه و آگاه کردن آنها از ظرفیتهایی است که نگاه فلسفی به مسائل ایجاد میکند.»
فلسفه در میان مردم
یکی از فیلسوفان معاصری که برای علاقهمندان نامی آشنا به حساب میآید و تا به حال چند کتاب از او ترجمه شده، لارس اسونسن است. «فلسفه تنهایی»، «فلسفه ملال» و «فلسفه فشن» کتابهایی از این نویسندهاند که ترجمهشان به فارسی در اختیار مخاطبان قرار گرفته است. آیدین رشیدی، مترجم «فلسفه فشن» که نشر مشکی آن را عرضه کرده درباره اینکه آیا میتوان علت علاقه کسانی چون اسونسن به مسائل مبتلابه روزگار مدرن را از فاصلهای که فلسفه کمکم از مسائل هستیشناختی فاصله میگیرد، جستوجو کرد، میگوید:«مارکس جایی گفت که فلسفه با هگل به پایان رسید و کار خود را نیز نه در حیطه فلسفه که علم میدانست. گرچه نمیتوان با او صددرصد همعقیده بود اما این گفته نکتهای مهم را در خود دارد و آن این است که بعد از هگل فیلسوفی نیست که بتواند نظام هستیشناختی جامعی را ایجاد کند که به شکلی منسجم جهان را توضیح دهد. با نگاهی به جریانهای فلسفی متاخر نیز میتوان دید که فیلسوفان با نشان دادن استثناها و تناقضها ساختن چنین دستگاههای عظیم فلسفی را از اساس اشتباه دانستند. در نتیجه این روند میبینیم که فیلسوفان نسل جدید ترجیح میدهند که با اتکا به نقاط قوت فلسفههای مختلف، جنبههای مختلف زندگی انسان مدرن را در بوته بررسی قرار دهند و به او در حل مشکلاتی که در زندگی با آنها روبهروست، یاری رسانند. این جنبهها گرچه ساده و پیش پا افتاده به نظر میرسند اما هر یک برآمده از تعارضاتی ریشهای و غامضند و برای درک هر یک باید به حیطهها و مباحث مختلف فلسفی و جامعهشناسی رجوع کرد و در آنها عمیق شد. همان طور که در کتاب فلسفه فشن نیز میبینیم، پدیدهای که در نگاه اول چیزی سطحی و پیش پا افتاده به نظر میرسد، وقتی خوب در آن دقیق میشویم، عمق و وسعت حوزه تاثیر و تاثر آن معلوم میشود. اسونسن خود در این باره میگوید: فشن پدیدهای است که باید در تلاشمان برای درک خویشتن در وضعیت تاریخیمان در مرکز توجه قرار بگیرد... من تا به آنجا پیش میروم که میگویم درک فشن لازمه درک بسنده ما از دنیای مدرن است.»او درباره تعمد این متفکر به استفاده از زبانی ساده و سرراست اضافه میکند:«یکی از ویژگیهای بارز نثر اسونسن سادهفهمی آن است در عین اینکه این سادهفهم بودن چیزی از اهمیت و اعتبار آن نکاسته است. اسونسن یکی از فیلسوفانی است که در دوران اخیر به سادهنویسی و عامه فهم کردن مباحث فلسفی روی آوردهاند تا فلسفه را از کرسیهای دانشگاهی به میان مردم بازگردانند. جایی که اصالتا به آنجا تعلق دارد. همان طور که میدانیم، خاستگاه فلسفه دولتشهرهای یونانی بوده که در آن بحثهای فلسفی در میادین شهر و با حضور گسترده مردم انجام میشد و رسالت آن واکاوی مسائلی بود که ذهن انسان را در طول زندگی به خود مشغول میکنند.»اما پایان صحبتهای رشیدی بر لزوم وجود این دیدگاه و توجه عامه مردم تاکید دارد:«بر کسی پوشیده نیست انسان امروز که در گرداب هایل دنیای مدرن بیپناه مانده چقدر به حلقه نجات تفکر و تعقل فلسفی نیازمند است چراکه علاوه بر مسائلی همچون مرگ، معنای هستی، فضائل اخلاقی و بسیاری مفاهیم که میان انسانها در زمانها و مکانهای مختلف مشترک است، دچار انواع و اقسام مشکلات جدیدی شده است که از پیشرفت تکنولوژی حاصل شده و منبعث از زندگی در جامعه صنعتی و پس از آن جامعه دیجیتال است. مشکلاتی که علم با منتهای پیشرفت خود نیز قادر به حل آنها نیست و به جرات میتوان گفت اگر فلسفه به داد بشر نرسد همواره خوف آن هست که علم و تکنولوژی با پیشرفت کورکورانه و هیولاوار خود چه بر سر انسان بیاورد.»
روزنامه اعتماد
نظر شما