شناسهٔ خبر: 62277 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

بهره نویسنده جهان‌وطن ژاپن از رباعیات خیام/دازای و ایران

دازای نویسنده‌ای جهان‌وطن است و نگاه انتقادی به جهان دارد. او در رمان «نه آدمی» از رباعیات خیام و نگاه تلخ این شاعر شهیر ایرانی به هستی بهره برده است.

بهره نویسنده جهان‌وطن ژاپن از رباعیات خیام/دازای و ایران

به گزارش فرهنگ امروز به نقل از مهر؛ انتشارات کتاب فانوس به تازگی رمان «نه‌آدمی» اثر اوسامو دازای و ترجمه مرتضی صانع را با شمارگان ۵۰۰ نسخه، ۱۰۰ صفحه و بهای ۱۸ هزار تومان منتشر کرده است. این انتشارات بهار سال گذشته (۱۳۹۸) رمان «شایو» این نویسنده را نیز با ترجمه مرتضی صانع منتشر کرده بود که در عرض یکسال به چاپ چهارم رسید.

اوسامو دازای، از سرشناس‌ترین و اثرگذارترین نویسندگان ژاپنی است. بسیاری از نویسندگانی که اکنون بدل به نماد ادبیات و فرهنگ ژاپن شده‌اند، وامدار او هستند. دازای سال ۱۹۴۸ و در سن ۳۸ سالگی از دنیا رفت و علیرغم اهمیتی که در ادبیات معاصر ژاپن داشت، اما پیش از انتشار رمان «شایو» صرفاً یکی دو داستان کوتاه از او به فارسی منتشر شده بود.

به مناسبت انتشار این رمان با آرش معدنی پور، مدیر انتشارات کتاب فانوس به گفت‌وگو نشستیم. معدنی‌پور درباره زندگی دازای گفت: اوسامو دازای سال ۱۹۰۹ به دنیا آمد و به سال ۱۹۴۸ به زندگی خود پایان داد. او زندگی پر فراز و نشیب و پرماجرایی داشت و چندین بار نیز خودکشی کرد. البته در فرهنگ ژاپن خودکشی معنای متفاوتی به نسبت فرهنگ ایران دارد و لزوماً نشان دهنده ناامیدی و سرخوردگی نیست؛ بلکه قسمتی از سبک زندگی ژاپنی‌هاست. آنها در فرهنگشان خودکشی‌های متعدد با اشکال گوناگون دارند مثل هاراکیری، کامیکازه و...

وی افزود: آخرین مرحله خودکشی دازای «جوشی» نام داشت که در واقع یک خودکشی دونفره است که زوج‌ها انجام می‌دهند. در این روش زوجین همدیگر را به طنابی که سر آن به یک تیر چوبی اتصال دارد، بسته و هم‌زمان خود را داخل یک رودخانه خروشان می‌اندازند. دازای در سن جوانی این خودکشی را انجام می‌دهد، اما صرفاً خانم همراه او می‌میرد و دازای تا سال‌ها با عذاب وجدان حاصل از زنده ماندن خود، زندگی می‌کند، تا اینکه در نهایت در سن ۳۹ سالگی دوباره به همین روش خود را در رودخانه تاما می‌اندازد و اینبار او و خانم همراهش هر دو می‌میرند.

دازای در ایران

معدنی‌پور در بخش دیگری از این گفت‌وگو به سابقه حضور نام «اوسامو دازای» در رسانه‌ها و بازار نشر ایران پرداخت: درباره دازای در ایران مقاله مفصلی را هاشم رجب زاده به سال ۱۳۷۴ در نشریه «کلک» منتشر کرد. رجب زاده سال‌ها در ژاپن استاد دانشگاه بود. او تسلط خاص و ویژه‌ای به ادبیات و فرهنگ ژاپن دارد و مقالات متعددی را هم درباره فرهنگ ژاپن و تأثیرات متقابل فرهنگ ایران و ژاپن بر همدیگر منتشر کرده است. جالب اینجاست که در همین مقاله رجب زاده مشخصاً درباره رمان «نه آدمی» هم صحبت می‌کند.

مدیر انتشارات کتاب فانوس ادامه داد: رجب زاده در آن مقاله به نخستین آشنایی ایرانیان با نام اوسامو دازای اشاره می‌کند و می‌نویسد که احتمالاً نخستین طرح نام دازای در رسانه‌های ایرانی در دوره ۲۴ نشریه سخن صورت گرفته است. در آن شماره از نشریه سخن نویسنده‌ای به نام م. سجودی مقاله‌ای با عنوان «سیری در ادبیات معاصر ژاپن» نوشته بود و در آن اوسامو دازای را معرفی کرد. اما مفصل‌ترین مطلب فارسی درباره دازای همین مقاله هاشم رجب زاده است.

درباره دازای در ایران مقاله مفصلی را هاشم رجب زاده به سال ۱۳۷۴ در نشریه «کلک» منتشر کرد. رجب زاده سال‌ها در ژاپن استاد دانشگاه بوداین ناشر درباره انتشار آثار دازای در ایران نیز گفت: پیشتر نشر شورآفرین مجموعه داستانی را منتشر کرد که یک داستان نیز از دازای در آن بود. سال ۹۸ ما رمان «شایو» را با ترجمه مرتضی صانع منتشر کردیم کردیم که نخستین کتاب مستقل دازای در زبان فارسی بود که خوشبختانه از آن استقبال شد و به همین دلیل نیز ما به ترجمه رمان دیگری از این نویسنده فکر کردیم.

نگاه دازای به خیام

معدنی‌پور در بخش دیگری از این گفت‌وگو درباره علت جذابیت دازای در نظر محققانی چون هاشم رجب زاده، اشاره کرد: دازای در رمان «نه آدمی» مشخصاً از خیام صحبت می‌کند و چند رباعی او را نیز می‌آورد و شاید به همین دلیل رجب زاده مفصل درباره «نه آدمی» و زندگی دازای و همچنین آن رباعیاتی که دازای از خیام درج کرده، صحبت می‌کند.

احتمالاً نخستین طرح نام دازای در رسانه‌های ایرانی در دوره ۲۴ نشریه سخن صورت گرفته است. در آن شماره از نشریه سخن نویسنده‌ای به نام م. سجودی مقاله‌ای با عنوان «سیری در ادبیات معاصر ژاپن» نوشته بود و در آن اوسامو دازای را معرفی کرداین مدیر نشر گفت: راوی «نه آدمی» زندگی پرماجرایی مثل خود دازای دارد. در خلال داستان جایی در حین نقاشی کردن به خیام اشاره می‌کند و می‌گوید که یک ایرانی بود که اشعاری دارد؛ و بعد شروع می‌کند به رباعیات را خواندن. در برگردان رباعی‌ها ما مشکلاتی داشتیم. اشعار بزرگانی چون حافظ و خیام بسیار به زبان‌های دیگر ترجمه شده است. بیشتر این ترجمه‌ها نیز به صورت آزاد است و هنگام برگردان دوباره آن ترجمه‌ها به فارسی برای دانستن اینکه کدامیک از اشعار است، مشکلاتی بوجود می‌آید و معمولاً در این برگردان دوباره سخت می‌توان به مبدا و اصل اشعار رسید. ترجمه‌های ژاپنی خیام در دوران حیات دازای هم احتمالاً از روی ترجمه‌های انگلیسی صورت گرفته است. ما هم این رمان را از انگلیسی به فارسی ترجمه‌کرده‌ایم. بنابراین آن رباعیات از متن دازای دوباره به انگلیسی برگشته و در این رفت و آمدها تغییرات زیادی در آنها صورت گرفته است.

وی در ادامه با اشاره به این نکته که در روند ترجمه مشخص نشد که دقیقاً کدام رباعی خیام مدنظر دازای بوده، گفت: ما خیلی جست‌وجو کردیم تا بدانیم که متن فارسی آن رباعیات مدنظر دازای کدام بوده است؟ همانطور که گفتم در رفت و برگشت‌های مکرر ترجمه‌ای معانی آنها تغییر و تحول پیدا کرده بود. در نهایت به این نتیجه رسیدیم که در رمان جهانبینی خیام مهم و اثرگذار است و باید در ترجمه فارسی هم منتقل شود نه اینکه مشخصاً کدام رباعی منظور دازای بوده است. این بحث درباره خیام در ایران نیز هنوز هم مطرح است و معلوم نیست که کدام رباعیات دقیقاً برای خود خیام است و کدامیک صرفاً به او منتسب است و سروده شاعران دیگر؟

معدنی پور ادامه داد: دازای در رمان سه رباعی خیام را می‌آورد و ما در ترجمه تلاش کردیم سه رباعی از خیام را بیاوریم که فلسفه خیامی را به مخاطب منتقل کند و البته رباعیاتی باشد که انتسابش به خیام جدی‌تر از بقیه رباعی‌ها باشد و به نظرمان آمد که با این سه رباعی که از تصحیح محمدعلی فروغی از «رباعیات خیام» انتخاب شده جان کلام و معنا منتقل می‌شود. به هر حال محتوای نگاه خیام برای دازای مهم بوده و راوی داستان نیز نگاهش خیامی است در عین حالی که درگیر افسردگی و جداافتادگی از جامعه است.

نخست

ابر آمد و باز بر سر سبزه گریست * بی بادهٔ گلرنگ نمی‌باید زیست

این سبزه که امروز تماشاگه ماست * تا سبزهٔ خاک ما تماشاگه کیست

دوم

گویند کسان بهشت با حور خوش است * من میگویم که آب انگور خوش است

این نقد بگیر و دست از آن نسیه بدار * کاواز دهل شنیدن از دور خوش است

سوم

نیکی و بدی که در نهاد بشر است * شادی و غمی که در قضا و قدر است

با چرخ مکن حواله کاندر ره عقل * چرخ از تو هزار بار بیچاره‌تر است

چرا «نه آدمی»؟

مدیر انتشارات کتاب فانوس در بخش دیگری از این گفت‌وگو درباره عنوان فارسی رمان یعنی «نه آدمی» نیز اشاره کرد: دازای این رمان را یکسال پس از «شایو» یعنی همان سالی که خودکشی کرد، نوشت. بنابراین این رمان از جمله آثار متاخر اوست. باید اشاره کنم که دازای با اینکه زندگی پرفراز و نشیبی و شلوغی داشته اما نویسنده پرکاری بوده است. معروفترین آثارش نیز همین دو رمان «شایو» و «نه آدمی» است. سال ۱۳۸۸ رمان «نه آدمی» را قدرت الله ذاکری که مترجم خوبی است و مستقیماً از ژاپنی ترجمه می‌کند به اسم «زوال بشری» به فارسی برگرداند اما مجوز انتشار به آن ندادند.

ازای در رمان «نه آدمی» مشخصاً از خیام صحبت می‌کند و چند رباعی او را نیز می‌آوردوی افزود: ما ۱۰ سال پس از آن کار کتاب را به ارشاد ارائه دادیم و مجوز گرفت. البته کتاب ما از روی ترجمه انگلیسی آن به فارسی برگردان شده است. تقریباً اکثر کتاب‌های ما از فرهنگ و ادبیات ژاپن، از روی ترجمه‌های انگلیسی آنها به فارسی برگردان شده است، با این اوصاف اما ترجمه را از روی برگردان دونالد کین انجام داده‌ایم که مترجم بسیار معتبری در غرب است. کین آمریکایی است و متخصص ژاپن و فرهنگ و ادبیاتش و با نویسندگانی چون کوبو آبه و… دوستی نزدیک داشته و بسیاری از آثار آبه، دازای و میشیما را او به انگلیسی ترجمه کرده است. در غرب او را به عنوان معتبرترین مترجم ژاپنی می‌شناسند و به همین دلیل ما نیز ترجمه‌های او را مدنظر قرار دادیم. تا جایی که می‌دانم قرار است ترجمه ذاکری نیز به زودی منتشر شود و من مشتاقم که آن را بخوانم.

معدنی پور درباره علت تفاوت نام کتاب در این دو ترجمه گفت: ترجمه ذاکری همانطور که گفتم به نام «زوال بشری» است، اما هاشم رجب در همان مقاله مفصلش ضمن توضیحی که درباره ترجمه‌های مختلف این کتاب به انگلیسی، ارائه کرده، گفته است که به نظرش عنوان فارسی این رمان باید «نا آدمیزاد» باشد. محتوای خود اثر نیز این را اثبات می‌کند. به همین دلیل مترجم و ویراستار نشر ما به این نتیجه رسیدند که عنوان «نه آدمی» بهترین انتخاب است. «نه آدمی» درباره کسی است که خود را از جامعه جدا می‌داند و می‌گوید که من قواعد بازی آدمی‌زاده‌ها را درک نمی‌کنم و نمی‌توانم وارد بازی‌شان شوم. به همین دلیل برای اینکه جامعه انسانی او را بپذیرید لودگی و دلقک بازی را پیشه می‌کند و ماسک لبخند می‌زند؛ با این اوصاف اما همیشه خود را جدا افتاده حس می‌کند.

نگاه جهانی دازای

بخش دیگری از گفت‌وگو با مدیر انتشارات کتاب فانوس به سبک نویسندگی دازای و نوع نگاه او به نوشتن اختصاص داشت. معدنی‌پور در این باره گفت: برخی از نویسندگان مطرح ژاپنی مانند یوکیو میشیما نگاه‌شان سنتی‌تر و ژاپنی‌تر است و از فرهنگ ژاپن در آثارشان بیشتر بهره برده‌اند. دازای اما از جمله نویسندگان جهان وطنی است و نگاهی مدرن‌تر نسبت به بقیه نویسندگان معاصر ژاپن دارد. دازای در «شایو» به نیچه نزدیک است و در قسمت‌هایی نیز درباره داستایفسکی و مارکس صحبت می‌کند. «نه آدمی» نیز واجد این خصوصیات است.

دازای از جمله نویسندگان جهان وطنی است و نگاهی مدرن‌تر نسبت به بقیه نویسندگان معاصر ژاپن داردمعدنی پور گفت: البته موضع دازای نسبت به مارکسیسم انتقادی است اما به هر حال همانقدر که دغدغه خیام را دارد، به مارکس هم فکر می‌کند و نگاهش به هیچ عوان ژاپنی صرف نیست. در فرهنگ ژاپن درخت گیلاس و شکوفه‌های گیلاس اهمیتی بسیاری دارد و ژاپنی‌ها آن را به نام ساکورا می‌خوانند و آثار زیادی حول آن خلق شده است. دازای در «نه آدمی» هم به شکوفه‌های گیلاس می‌پردازد اما نگاهش به این مفهوم اصلاً نوستالژیک و شاعرانه نیست.

وی در پایان با اشاره به اهمیت نگاه انتقادی دازای به جامعه، گفت: نگاه دازای مدرن و انتقادی است. به هر حال اوسامو دازای و امثال او نویسندگانی بودند که در کوران جنگ جهانی دوم کار می‌کردند. آنها بسیار از جنگ صدمه خوردند و تحت تاثیر رخدادهایش قرار گرفتند و همین تاثیرات را هرکدام به شکلی در آثارشان بازتاب دادند. البته دازای بسیار تلخ‌تر از دیگران این بازتاب را انجام می‌دهد.

نظر شما