به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛ بیستوهفتم شهریور روز شعر و ادب فارسی نام گذاری شده است. شاید در روزگار ما این نامگذاری و این بزرگداشت با مشکلاتی که بر سر راه شاعران و گویندگان فارسیزبان در زمینه چاپ اشعارشان یا دغدغههای مالی است، تناسبی نداشته باشد، اما در گذشته ادبی ایران، شاعران و مولفان جایگاه ویژهای داشتند و به معنای واقعی کلمه بزرگ داشته میشدند. در این گزارش بر آن شدیم تا مختصری از اوضاع زندگانی شاعران را در مقایسه با روزگاران گذشته بیان کنیم. در این راستا گفت وگویی هم با ضیا موحد شاعر و منطقدان کشورمان انجام دادیم که در ادامه میخوانید.
اولین شعر و اولین شاعر
درباره اولین شاعری که به فارسی دری شعر سرود، از گذشته تا کنون پژوهشهای بسیاری شده است. حقیقت این است که هیچوقت هم توافقی قطعی بر سر نتیجه این پژوهشها نشده است. کتابهای تاریخ و تذکرههای بسیاری از اولین شعرای ادب فارسی نام بردهاند، اما یکی از معتبرترین آنها کتاب تاریخ سیستان است. تاریخ سیستان که مولفی ناشناخته دارد، یکی از کهنترین متون زبان فارسی است. بنا بر نقل مولف این کتاب، زمانی که یعقوب لیث صفاری سیستان را تصرف کرد و خوارج را بیرون راند، شاعران به زبان عربی در مدح او شعر سرودند و چون یعقوب عربی نمیدانست، محمد بن وصیف سیستانی که دبیر دربار او نیز بود، به فارسی او را مدح گفت و شد اولین شاعری که به فارسی دری سرود و اکثر محققان رشته زبان و ادبیات فارسی بر سر این قول توافق دارند.
سامانیان و کثرت شعرا
سامانیان سنیمذهب بودند و بر بخش بزرگی از ایران کنونی، تاجیکستان، افغانستان، پاکستان، ترکمنستان و... جکومت میکردند. سامانیان حکومت خلیفه مسلمان، یعنی عباسیان را به رسمیت میشناختند، اما عملا یک حکومت مستقل بودند. در دوره سامانیان بود که هویت اسلامی و هویت ایرانی با یکدیگر سازگار شدند و هنرمندان و مولفان بسیاری در سایه این سازگاری رشد کردند.
یکی از خصوصیات این دوره تاریخی، کثرت شاعران است. جنگها و تذکرهها توانستهاند نام بسیاری از گویندگان این عصر طلایی را به ما برسانند که از میان آنها رودکی شاعر، دقیقی، شهید بلخی، رابعه بلخی، ابوشکور بلخی و... به چشم میخورد. از مطالعه همان منابع پی میبریم که تعداد آثار این گویندگان بسیار زیاد بوده است. عدد ابیاتی که به رودکی نسبتدادهاند، بالای یک میلیون بیت است. البته که بسیاری از این آثار طی حملهها و حوادث طبیعی از میان رفته است، اما از مضمون و اشارات همین ابیات باقیمانده متوجه رفاه و آسایش و جایگاه اجتماعی رفیع شاعران در این عهد میشویم. حضور شاعران در دربارها، دریافت جایزهها و صلههای متعدد از شاهان، حمایت شاهان از شعر فارسی و سفارش تدوین برخی منظومهها از سوی شاهان، نشان از این امر دارد. ضیا موحد درباره جایگاه شاعران در حکومتهای غیرایرانی به ایبنا میگوید: «نهتنها در ایران، در سراسر جهان شعر جایگاه ویژهای داشت. حتی در همین روزگار ما در برنامههای تلویزیونی خارجی، مجریان حرفهایشان را یا با شعر یا با آیهای از انجیل تمام میکردند.»
غزنویان و مجالست با شعرا
مشهورترین پادشاه این سلسله سلطان محمود غزنوی است. دربار حکومت غزنوی از نظر حمایت از شاعران آنچنان معروف بود که شاعرانی مانند فرخی سیستانی برای ادامه فعالیت شاعری خود به آن دیار سفر کرد. بسیاری از سلاطین، وزرا و رجال آن زمان به زبان فارسی شعر میگفتند و شعرا در شمار طبقات مهم و مورد احترام بودند. سرایش شاهنامه فردوسی نیز در همین دوره به پایان رسید. شاهان این دوره به مجالست با شعرا علاقه بسیاری داشتند و حتی آنها را با خود به سفر نیز میبردند. حضور شاعران در دربارها یکی از اسباب تجمل و فخرفروشی به امیران دیگر به حساب میآمد. آنان صلههای زیادی به شاعران میدادند و حتی از آنها درباره موضوعات مختلف شعر میخواستند. دربارها ملکالشعرایی داشتند که شاعران دیگر باید زیر نظر او میبودند و او شاعر را با راههای مختلف میآزمود همین مسائل باعث شده بود تا شاعران به دنبال علوم گوناگونی که در سخنپردازی به کمکشان میآمد بروند و تبدیل به طبقهای فاضل بشوند. ضیا موحد درباره جایگاه شعرا در این دوره میگوید: «شاعران گذشته ما به دولت تکیه میکردند و بر اساس همین تکیه کردن هم شاعری را شغل میدانستند. آنها از نظر مالی و معیشتی حمایت میشدند و به همین دلیل میتوانستند آثار فاخری را بیافرینند.»
سلجوقیان نیز از نژاد ترکان بودند که بر بخشهای پهناوری از قلمرو ایران باستان حکومت میکردند. این سلسله با شکست دادن سلطان مسعود غزنوی پایهگذاری شد و توانست با تسلط سیاسی بر خلفای عباسی رهبری جهان اسلام را در دست بگیرد.
زبان و شعر فارسی در دوره حکومت سلجوقیان رواج و پیشرفت داشت. بعضی از شاهان سلجوقی شاعر بودند و به عربی، فارسی و ترکی شعر میسرودند و به حفظ کردن شعر هم توجه ویژهای داشتند. این دوره دوره بالندگی و رشد بسیاری از شاعران بزرگ ایرانزمین، مانند معزی، خاقانی و نظامی بوده است. شاعران این دوره از حمایت بسیار شاهان برخوردار بودهاند و از ملازمان ایشان به حساب میآمدند.
حمایت قدرتمندان زمینه پیدایش شعرای بزرگ
جلالالدین همایی در کتاب تاریخ ادبیات خود میگوید: «در این عصر از تمام نواحی ایران شعرا و علمای عالیمقدار ظهور کردند. مظاهر علمی و ادبی در این دوره به حدی است که ذکر آنها در این مطلب نمیگنجد.» البته این سلسله توجه چندانی به متمرکز کردن شعرا در دربار خود نداشت. در همین دوره بود که شعر از دربارها به محافل علما، خانقاهها و... راه پیدا کرد. ضیاء موحد معتقد است: «اوج حمایت شاهان و امرا از شاعران در طول قرون سه تا هفت هجری بوده است. یعنی از حکومت سامانیان تا اواخر دوره خوارزمشاهیان. در این دوره بود که بنا بر حمایت قدرتمندان، زمینه تربیت و رشد شاعرانی مانند سعدی و حافظ و مولوی در دورههای بعد به وجود آمد.»
موحد درباره مغولان نیز میگوید: «حمله مغولان باعث انحطاط در شعر و شاعری شد.» با حمله مغولان مانند هرچیز دیگری در ایران، اوضاع زندگانی شعرا و نویسندگان نیز دستخوش تغییر شد. در این دوره شعر فارسی جنبه نیرومند درباری خود را تا حد زیادی از دست داد و شعر عرفانی بیشتر رواج پیدا کرد. در این دوره بسیاری از شاعران برای یافتن محیطی امنتر جهت پرداختن به شعر و شاعری ایران را ترک کردند. در همان سالها آسیای صغیر به یکی از مهمترین مراکز تجمع شعرا و ادیبان تبدیل شد. از شاعران معروف این دوره میتوان به سیف فرغانی، سعدی شیرازی، عطار و مولانا اشاره کرد.
تیموریان و رواج شعر در بین طبقات مختلف مرد
اگرچه شاهان تیموری به فنونی مانند معماری، تذهیب، کتابسازی و... علاقه نشان میدادند، اما توجه چندانی به شعر و ادب نداشتند. در دوره حکومت تیموریان شعر بیش از پیش به زبان مردم نزدیک شد و میان طبقات مختلف اجتماع رایج شد. شعر در این دوره دیگر تعلقی به دربار نداشت. شاعران در این دوره دیگر التفات چندانی به فراگیری فنون مختلف، آنچنان که در دوره سامانیان و غزنویان میبینیم، نداشتند. آنها گاهی زبان ترکی را برای سرودن شعر انتخاب میکردند. البته بعضی شاهان این حکومت، مانند سلطلان حسین بایقرا محافلی برای جمع شدن و هنرنمایی شاعران تشکیل میدادند. در اواخر حکومت تیموری شاهزادگان خود را حامی شعر و ادب فارسی نشان میدادند.
صفویان و گورکانیان هند و اولین مهاجرتهای شعرا
صفویان و گورکانیان هند دو دولتی بودند که تقریبا همزمان با هم در دو کشور ایران و هند تشکیل شدند. در این دوره روابط فرهنگی میان این دو کشور بسیار پررونق بود. یکی از مصداقهایش نیز شعر بود.
در این دوره ادب فارسی یکی از پایهها کمال بود. بیاطلاعی از ادب و شعر، بیمایگی محسوب میشد. اوایل حکومت صفویان با حمایت شاعران همراه نبود. بنابراین بسیاری از شاعران در آن دوره به دربارهای سرزمین هند که بسیار از شعرای فارسیزبان حمایت میکردند، مهاجرت کردند. یادگیری فنون و اشاره به آنها در شعر در این دوره دوباره پا گرفت.
از آنجا که پادشاهان صفوی ترکزبان بودند، زبان ترکی و شعر ترکی در این دوره بیش از پیش پا گرفت شاهان این سلسله به زبان ترکی و گاهی فارسی شعر میسرودند. هرچند که حمایت شاهان صفوی به اندازه حمایت گورکانیان از شعر فارسی نبود، اما در ایران هم شعر افتان و خیزان پیش میرفت. یکی از محققان در زمینه سبک هندی در این رابطه میگوید: «در سبک هندی کمکم شوکت شاعران اوج میگیرد.»
دوره حکومت صفویان دوره ایجاد سبکی موسوم به سبک هندی است که یکی از حوزههایی است که هنوز جای پژوهشهای بسیار دارد. بسیاری از شعرا این عهد در ایران از میان مردم عادی برمیخاستند و پیشهور بودند. بنابراین اطلاعی کافی از فنون شعری نداشتند. بعضی از شاعران تحت آموزش استادی قرار میگرفتند و به کمک او مهارتهای خود را تقویت میکردند. در این دوره شعر به میان قهوهخانهها نیز راه یافت و تبدیل به یکی از سرگرمیهای مردم شد.
زندیه، افشاریه و قاجار و بستر شعر بازگشت
درباره این سه دوره باید در یک مقال صحبت کرد؛ چراکه این سه دورهاند که بستر تشکیل شعر سبک بازگشت را فراهم میکنند.
در اواخر حکومت صفویان شاعران و نویسندگان فاضل از رواج شعر میان مردم عامی و بیسواد ناراضی بودند. آنان این اتفاق را برای شعر فارسی مضر میدانستند. بنابراین تصمیم گرفتند نهضتی را آغاز کنند که به «بازگشت» معروف شد. متولیان این نهضت شعر پیش از تیموریان و صفویه را شعر اصیل و باارزش میدانستند و تلاش میکردند که سرودههای خود را به استادان آن دوره نزدیک کنند. در این دوره انجمنهایی برای خواندن شعر و نقد آنها تشکیل میشد. انجمن ادبی اصفهان، انجمن نشاط و انجمن خاقان از این دسته هستند. بیشترین حمایت دولتی از شاعران در دوره بازگشت، متعلق به سلسله قاجاریه است.
شعر روزگار ما
ضیا موحد در جواب این سوال که افتوخیزهای شعر معاصر را چگونه میبینید مطرح کرد: «دوره زندگانی نیما دوره درخشانی بود. در دهه سی و چهل شاعران بزرگی پدید آمدند. بعد از انقلاب اسلامی باز هم شاهد یک دوره بازگشت به گذشته هستیم و این بازگشت، بازگشتی به قوانین شعر نیما است. البته برخی از شاعران نوگرا قالبهای جدیدی به وجود آوردند و انتقاداتی به شعر و سبک نیما داشتند که به جایی نرسید. سعی آنها در دهنکجی به شعر نیمایی تنها یک شعار بود و ثمری نداشت.»
این شاعر درباره مخاطب امروز و سلیقهاش در انتخاب شعر گفت: «جوانان امروزه شعر را دنبال میکنند. مخاطبان جشنوارهها و مسابقات شعر این را نشان میدهد. من داوریهای مختلفی در جشنوارهها کردهام. در آنجا میشد مخاطب و شاعر را بهخوبی شناخت. روزی در خدمت سیمین بهبهانی بودم. تعدادی از کودکان کار که طرفدار اشعار ایشان بودند به دیدارشان آمده بودند. این نشان میدهد شعر خواندن هنوز بین مردم رایج است.»
نظر موحد را درباره اشعاری که در فضای مجازی منتشر میشود پرسیدیم. او معتقد است: «متاسفانه فضای مجازی امکان انتشار سریع را به شاعر و مولف میدهد. این مسئله باعث میشود که آن شاعر فاصلهای بین سرودن و انتشار شعرش نیندازد و بدون چکشکاری را منتشر کند. در حالی که شاعر در قبال خواننده مسئول است. او فروشندهای است که باید کالایش را به بهترین نحو بیاراید و به خریدارش بدهد.»
وی در پایان درباره حمایت از شاعران گفت: «شعر گفتن نیاز به خیال آسوده دارد. حمایت از این افراد یک مسئله اساسی است. شاعران دوره ما شعر خوب دارند و شعر بد هم دارند. خلاقیت دارند و انحطاط هم دارند. اما به جایی رسیدن این ایدهها نیاز به خیال آسوده دارد که تنها از راه حمایت میسر است.»
نظر شما