به گزارش فرهنگ امروز به نقل از اعتماد؛ تاریخنگاری جنگ و فهم آن از زوایای مختلف، صرفا با گشایش رویکردی متفاوتتر و نگاهی عالمانه و تخصصیتر اهمیت مییابد. یک سویهنگری، حرفهای تکراری و ملالآور و مصادره نمودن جنگ، گسستگی بین خاطره و ذهنیت جامعه و مردم را در نسبت با اوزان و سنجش واقعیتها ایجاد مینماید و از طرفی برای پرهیز از انحراف یافتن حقایق جنگ و دفاع مقدس ایجاب میکند تا نقاط قوت و ضعفش از بستر انتشار اسنادی که هنوز به دلیل تنگنظریها و انحصار طلبیها، فرصت انتشار نیافتهاند امکان تجزیه و تحلیل واقع بینانه بیابند. این تجربه گرانسنگ نباید در انحصار و مصادرت تفکر و جریانی خاص یا حاکم باقی بماند، به گونهای که فهم درست از موضوع برای اکنون و آینده نسلهای بعدی از میان برود؛ در صورتی که تنقیح صحیح و علمی مساله و پردازش منطقی تجارب ارزنده تاریخ گذشته ملتی در فراز و فرودهایش، توسط دلسوزان و پژوهشگران و در نتیجه فرصت تبیین آن، قطعا باعث بهرهبرداری بهتر و مناسبتر برای نسلهای آتی کشور خواهد بود. ما بر این باوریم که بازبینی و نواندیشی در وقایع جنگ و دفاع مقدس پاسخ دادن به چگونگی آغاز، تداوم و پایان یافتن آن با پرهیز از بنمایههای صرف مقدسانگاری و یا سیاهنمایی، قابلیت تبیین برای نسل حاضر و آتی را دارد؛ میتوان در کنار فضای عاطفی و احساسی، یا توجه کردن صرف به ارزشهای هویتی برخاسته و کهنه به نیازمندی افراد جامعه امروز توجه کرد و با قرائت قابل فهم از حوزه معرفتی و دانش روز به بیان ارزشهای هویتی، معنوی و اخلاقی متکی بر حقیقت بهرهمند شد. پیوند زدن تاریخ و دانش به قدرت آن هم از نوع متمرکز و خودکامه، به طور قطع دارای تاریخ مصرف کوتاهی خواهد بود ولیکن تاریخ و دانش در پیوند با حقیقت ماندگار خواهد شد. بنابراین ما معتقدیم تاریخنگاری جنگ میبایست با اتکا به دانش مبتنی بر حقایق باشد. نگاه به جنگ فراتر از دفاع مقدس، بخشی از پدیده جنگ و تجزیه و تحلیل آن فارغ از تعصب و مقدسمآبی راهگشای نگاه درست به آن است؛ چه اینکه باید مراقب بود مساله تجربه تاریخی جنگ، مساله فروکاسته و کاهنده به تاریخ شفاهی صرف نبوده و حلقههای دیگر اتصالی آن به دستگاه معرفتی متکی به واقعیتهای ملی و نه برخاستههای مبتنی بر خودخواهیهای متعصبانه، حقایق آن را استوارتر مینماید. دفاع در برابر هجوم دژخیمان، نزد هر ملتی مقدس است و در تمام نظامهای سیاسی و بینالمللی، ملتها به کلید واژههایی نظیر استقلال، جهاد و شهادت، ایثار و از خودگذشتگی، نثار جان و مال برای حفظ میهن بها داده و میدهند و برای صاحبان این فداکاریها مجسمه یادبود و مقبره برای سربازان گمنامشان میسازند. جنگ فینفسه و به خودی خود در آموزههای دینی مقدس نبوده و نحسی آن بر همگان آشکار است، مگر ملتی از سر ناگزیری بدان روی آورد؛ والا از سیاستمداران برقراری صلح و تمهید بستر توسعه و آبادانی و ایجاد زندگی مناسب معنوی و تعالی بخش انتظار میرود و این امر آرزوی دیرین همه افراد بشر بوده و خواهد بود. معالاسف در مشی حکومتی فعلی نظام سیاسی حاکم در جمهوری اسلامی، چیزی که امروز به فراموشی سپرده شده است، نقاط قوت جنگ و دفاع مقدس از منظر نقش امام و ملت در دفاع از سرزمین و میهن اسلامی، به ویژه نقش جمهور مردم در زمینگیر کردن ماشین جنگی دشمنان، میباشد که به انگاره وی نمیآید و همین مهم موجب کمرنگ شدن ارزشهای اخلاقی - هویتی و در نتیجه کاهش حضور مردم و حذف جمهور از نظام، موجب افزایش تهدیدات استقلال این مرز و بوم شده است. مگر میشود نقش جمهور را در دفاع مقدس تبیین کرد و امروز آن را در نظام سیاسی و حکومتی حذف نمود. به هر روی فرا رسیدن هفته دفاع مقدس طبعا فرصت مناسبی است که موجبات مطرح شدن بحثها و نقدها و نفی و اثباتها و اظهارنظرهای متفاوت درباره جنگ تحمیلی و مراحل گوناگون آن از هر سوی خواهد شد. «مجمع ایثارگران» به عنوان یکی از احزابی که به این موضوع دلبستگی عمیق دارد و اعضای آن عمدتا از فرماندهان و رزمندگان و ایثارگران دفاع مقدس هستند، برخی نکات مهم درباره تاریخنگاری جنگ تحمیلی را به شکل برجستهتری بازگو میکند. اول- اینک زمان مناسبی برای تاریخنگاری فراگیر و بیطرفانه رخدادهای جنگ تحمیلی با رویکردی علمی و تاریخی و بررسی همهجانبه وقایع آن دوران است. اکنون از زمان پایان جنگ به اندازه کافی فاصله گرفتهایم و سخن گفتن از آن به معنای تضعیف جبههها و روحیه رزمندگان و ظهور اختلاف میان نهادهای نظامی و سیاسی تفسیر نخواهد شد. از سوی دیگر بسیاری از فرماندهان نظامی و مسوولان سیاسی آن دوران در سنین بالای عمر خود قرار گرفتهاند و با رفتن آنان، امکان بهرهگیری محققان و نویسندگان از بسیاری از اسناد زنده دفاع مقدس از میان خواهد رفت. این را هم نباید فراموش کنیم که ما همچنان در معرض جنگ و تهدید نظامی قرار داریم و بدون جمعبندی همه جانبه مسائل جنگ هشت ساله ، چه بسا انبان سیاسیون کشور در مواجهه با یک تهدید مشابه، خالی بماند و نتوانند از آن تجارب برای جلوگیری از وقوع یک جنگ جدید یا اداره بهینه روند تحولات بهره بگیرند.
نظر شما