فرهنگ امروز: پروانه شعبانی مدیر انتشارات مینوی خرد که انتشاراتش در زمینههای فلسفه، روانشناسی، ادبیات و .... در حال فعالیت است، طی یادداشتی دغدغههای یک ناشر را اینطور به مخاطبان فرهنگ امروز عنوان میکند.
اندر مصائب نشر
1.نشر کتاب در ایران آنقدر سابقه دارد که اگر بخواهیم نمودار رشد برای برخی اجزا آن ترسیم کنیم، انتظار سیر صعودی داشته باشیم. کتابهای ترجمه شده در رشتههای مختلف علوم انسانی، کتابهای تالیف شده در این حوزه، مترجمان حرفهای ، مترجمان تخصصی، ویراستاران تخصصی و... اجزایی در ذیل اجزا بزرگتری هستند که خود به اجزا کوچکتر و ریزتری تقسیم شوند. به عنوان مثال در حوزه فلسفه تحلیلی چه تعداد کتاب ترجمه شده، و چه تعداد مترجم و ویراستار میتوان نام برد. اگر از مرحله آمار رسمی تعداد عنوانهای منتشره در این سی و چند سال و ترسیم نمودار رشد کمی متغیرهای نامبرده عبور کنیم و به مرحله کیفی کارهای انجام شده در ترجمه و تالیف بپردازیم، به تدریج به این نتیجه میرسیم که آمار کمی را باید کنار بگذاریم. بله تعداد ترجمهها بسیار افزایش یافته و تعداد مترجمان، و به یمن برگزاری کلاسهای ویرایش، تعداد ویراستاران، اما اگر تحقیق کیفی بر این ترجمهها و کار مترجمان صورت گیرد در مییابیم که تا چه اندازه دستمان خالی است.
2. در غیاب کاری که باید دانشگاه انجام دهد و انجام نمیدهد ناشر باید کار علمی کند. معنای نشر این نیست که کتاب را از سویی بگیرد و از آن سو با کمی هزینه صفحهبندی و حروفچینی و گرفتن غلطهای املایی کار را به چاپخانه بسپارد. اگر متن را گرفت و بنا بر حوزهی کار آن را به دست کسی که در آن حوزه خبره است سپرد تا ارزیابی اولیه شود تازه میفهمد نشر در کجا نفس میکشد و تازه به عمق بدبختی پی میبرد. خبره کیست؟ چهگونه خبرگی او در "نهاد" ی تأیید شده؟ آیا اصولا نهادی برای چنین کاری وجود دارد؟
3. وقتی فردی که به خاطر کمبودهای دانشگاه و ضرر و زیانی که خودش از سپری کردن بهترین دوره عمر خویش در همین دانشگاه ـ مانند بسیاری دیگر ـ دیده، به فکر میافتد که از سرمایه شخصی خود به کار "نشر" کتاب بپردازد، میفهمد که حتی باید معنای "کتاب" را از نو تعریف کند. اولین چیزی که او میتواند به آن تکیه کند "سنت" نشر است. چه پشتوانهای وجود دارد که او با انتخاب راهی برآمده از این سنت، خود را در ادامه این سنت بیاید؟ جز موسسه انتشارات فرانکلین پشتوانهای نمییابد... .
4. انتشارات فرانکلین روند تولید کتاب را در ایران بنا کرد ولی ادامه نیافت. بعد از آن تلاشهای فردی استادان و مترجمان حرفهای بوده و هست که کار نشر را تا همین مرحله کنونی رسانده است. اما این تلاشهای فردی عمری دارد، بعد از آن چه؟
نظر شما