به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛ کتاب «ما و پاریس» نوشته امیرسعید الهی سایهای از ماجراهای ایرانیان در فرانسه است و به گفته نویسنده نباید این نوشته را یک پژوهش تمام عیار و دقیق دانست بلکه هدف وی تنها نمایاندن اهمیت و نقش سرزمین فرانسه و پایتخت آن، پاریس در تاریخ معاصر ایران و نشان دادن روند حضور عنصر ایرانی در سرزمین از روزگار قاجار تا پایان دوران پهلوی است که هنوز ادامه دارد. سرزمینی که بهویژه در این سالها میدان برخورد و تسویه حسابهای خونین میان ایرانیان بوده است.
آگاهی از پیشینه حضور ایرانیان در فرانسه
وی در پیشگفتار کتاب مینویسند: «بیگمان برای ایرانیانی که سالها در پاریس زندگی میکنند و به ویژه نسل جوان ایرانی، آگاهی از پیشینه حضور ایرانیان در این شهر خواندنی است و پس از خواندن این نوشتهها دیگر پتریس برای آنها شهری بیگانه نخواهد بود، بلکه باید آن را ادامه خاک وطن بهشمار آورد و به تعبیری یک کشور با دو نظام! در میان کشورهای جهان، سزمینهای معدود دیگری نیز این ویژگی را داشتهاند که شاید بتوان عراق، عثمانی، مصر و هند را از جمله این سرزمینها دانست.»
الهی ادامه میدهد: «در این کتاب از اشخاص و جریانهای سیاسی پرشماری نام رفته است. اما این به معنای هواداری و یا نکوهش بیچون و چرای آنها نیست. هدف ما تنها یادآوری گذرای جریانهایی است که به هر رو در دورههایی از زمان وجود داشتهاند و افراد و گروههایی را به خود کشیدهاند، کارهایی کردهاند و رفته رفته خاموش شدهاند. همچنین آوردن قطعاتی از منابع و یا نقل سخنان افراد و بازگران سیاسی به معنای درستی و یا نادرستی آنها نیست؛ بلکه هدف، تنها جلب توجه خواننده به این نکتهها بوده است.»
«روش پدیدارشناسانه که در این نوشتار به کار رفته است نباید شائبه کتابسازی را ایجاد کند. د این روش تلاش شده است مخاطبان، که چه بسا به این منابع دسترسی ندارند، با متن نوشتهها روبهرو شوند و بدون دخالت پیشداوریها، با سخنان نویسندگان همدل شده و با زبان و دیدگاه سفرنامهها نزدیک شوند و خود در این زمینه داوری کنند.»
در پاریس با دو پادشاه قاجار گردش کنید
این کتاب پس از پیشگفتار در هشت فصل تنظیم شده است. فصل نخست با عنوان «چند ماموریت سیاسی» به شیفته ماهرویان در دربار خورشیدشاه، شمشیری برای انپراتور و مردی با تدبیر صائبه میپردازد. سپس به فصل دوم با نام «دوجهانگرد ایرانی در پاریس» میرسد که این بخش نیز به شهری که یک کوچه جواهر بود و حضرت پاریس و «خاک عنبرنکهت» اختصاص دارد.
فصل سوم و چهارم «در پاریس با دو پادشاه قاجار» و «کاروانهای معرفت در فرانسه» نامگذاری شده است. قبله عالم در پاریس، تپانچهای برای عدل مظفر، مادام حاج عباس، پیشگامان معرفت، نخستین کاروان معرفت، دومین کاروان معرفت در دوره قاجار، لشگرهای علم و معرفت در دوران پهلوی در این دو بخش روایت شده است.
از قبله عالم در پاریس تا پهلویها در جوار ایفل
فصل پنجم با عنوان «در سفارت ایران» به تاسیس سفارت ایران، امیرنظام: از سرداری تا سفارت، مستشارالدوله: دیپلماتی که تنها «یک کلمه» گفت، نظر آقا: کاتولیک دو آتشه، صمدخان ممتاز، حسین علاء، سید حسن تقیزاده، زینالعابدین رهنما، از سپهبدی تا افشار و سرلشکر پاکروان میپردازد. فصل ششم نیز با نام «نگاهی به گروههای اپوزیسیون ایران در فرانسه؛ از سردار اسعد بختیاری تا شاپور بختیار» به پس از کودتای لیاخوف (1287 ه.ش)، پس از کودتای سوم اسفند 1299، پس از 28 مرداد 1332 و پس از 22 بهمن 1357 اختصاص دارد.
فصل هفتم و هشتم با عناوین «پهلویها در جوار ایفل» و «اولینها و آخرینهای تاریخ ایران در فرانسه» نامگذاری شده است. با آریامهر: از بوگاتی تا کنکورد، ملکه فرانسوی، پیام محرمانهای از پاریس، شهریاری در خون، تبعید در بهشت، بار دیگر شهری که دوست میداشتم، پرواز مرغ طوفان به پاریس و بازرگان در شهر فرنگ زیرفصلهای این دو بخش را تشکیل میدهد.
سخن پایانی، کتابنامه و نمایه نامها پایانبخش کتاب «ما و پاریس» است.
رد و بدل کردن هدایایی که تمام شدنی نبود
در نوشتهای با نام شمشیری برای امپراتور میخوانیم: «سفیر ایران در وین متوجه شده بود که هدیهای برای امپراتور فرانسه با خود نیاورده است. از این رو به فکر افتاد که شمشیر خودش را به جای شمشیر شاه ایران به امپراتور بدهد و برای این کار، الماسهای قوطی انفیهدان هدیه امپراتور اتریش را کند و به شمشیر خودش چسباند. حتا به این هم بسنده نکرد و به دو کتاب نفیس شاهنامه فردوسی و گلستان سعدی که به همراه داشت دستی کشید و شکل شیر و خورشید را در بالای آنها نشاند تا نشان دهد که آنها را پادشاه ایران فرستاده است؛ البته مقدماتی هم آماده کرد تا به امپراتور بگوید... فرانسویها در کمتر از یک ماه این شاهنامه را طوری چاپ کردند که یک طرف آن به زبان فرانسه و طرف دیگرش به فارسی بود و یک نسخه از آن را همراه با یک نسخه کتاب زینتالتواریخ که سال پیش چاپ شده بود، برای آجودانباشی فرستادند.»
دیپلماتی که تنها یک کلمه گفت
در نوشتهای با عنوان «مستشارالدوله: دیپلماتی که تنها «یک کلمه» گفت» آمده است: «میرزا یوسفخان تبریزی که بعدها در 1299 ه.ق به مستشارالدوله ملقب شد، از کارمندان بلندپایه وزارت امور خارجه بود. وی کوشش کرد افکار نو را با آیات قرآن و حدیث زینت دهد تا آنکه همانطور که در نامه مورخ 1869 خود به آخوندزاده اشاره میکند: «کسی نگوید که فلان چیز بر ضد اسلام و یا اسلام مخالف ترقی و تمدن است.» شاید به خاطر همین جنبه ظاهرا اسلامی کتابش بود که همچنان که خود پیشبینی میکرد، محبوبیت زیادی در ایران یافت، تا به اندازهای که دولت «یک کلمه» را توقیف و مولف آن را دستگیر کرد. مستشارالدوله که چه بسا بر اثر نوشتن همین کتاب و ترویج نظرات اصلاحطلبانه خود در ادامه زندگی با صدمات و لطمات بسیار روبهرو شد، سرانجام در 1313 ه.ق، در نهایت تنگدستی و پریشانی در ایران درگذشت. با این همه نوشتههای او را باید زمینهساز جنبش مشروطه شمرد که حدود 10 سال پس از مرگ او به بار نشست و ایران هم دارای قانون اساسی شد.»
نوشتههای بزرگان و نخستین ایرانیانی که وارد پاریس شدند
در سخن پایانی کتاب نیز میخوانیم: «نوشتههای بزرگان و نخستین ایرانیانی که وارد پاریس شدند نشان از شیفتگی و حیرانی آنها در برابر تمدن پر زرق و برق غرب دارد و گرچه برخی از آنها نقدی هم بر این جامعه وارد میکنند اما بیگمان توجه آنها بیشتر به جنبههای ظاهری و آداب و رسوم متفاوت آنها با سرزمین مادری جلب میشود. روبهرو شدن شاهان قاجار با نهادهای تمدن غربی اثر چندانی در پیشرفت فنی و علمی جامعه ایرانی از خود بروز نداد؛ و آن چنان که زندگی در اروپا برپطرکبیر اثر گذاشت، شاهان قاجار را برنینگیخت و آنها تنها برخی از نمادهای غربی را، آن هم برای سرگرمی خود به ایران آوردند. ولی میتوان گفت که این سفرها در نرمش مظفرالدین شاه در برابر مشروطهخواهان و صدور فرمان مشروطه، آن هم یک سال پس از آخرین سفر او به اروپا، بیتاثیر نبوده است.»
چاپ نخست «ما و پاریس» در 400 صفحه با شمارگان یکهزار نسخه و بهای 20 هزار تومان از سوی انتشارات آبادبوم منتشر شده و در دسترس تاریخپژوهان و علاقهمندان به سفرنامهها قرار گرفته است.
نظر شما