فرهنگ امروز / یحیی شعبانی: آثار دانته، یا حداقل کمدی الهی وی، هنگامی بهعنوان یک کلیت قابل درک است که چونان یک اثر فلسفی مورد مطالعه قرار گیرد؛ گرچه این آثار بهعنوان شعر سرشارند از تصویرها، تمثیلها، زیباییهای زبانی و خلاصه هرآنچه که میتوان آن را بهعنوان تخیلات زیباشناسانه در نظر آورد، اما اگر آنها را ذیل نگاه فیلسوفانه نگنجانیم ایبسا که برخی از دلالتها و ویژگیهای مهم آن را درنیابیم و در دستیابی به ژرفای آثار دانته دربمانیم. در میان مفسرین دانته کم نیستند کسانی که آثار دانته را در واقع گسترشی از فلسفهی او میدانند و بر آنند که اگر این امر به طاق نسیان سپرده شود اصل وحدتبخش کارهای وی دیده نخواهد شد؛ ژرف ساخت تعیینکنندهی این آثار پیش از آنکه به حوزهی ادبی متعلق باشد در سرزمین فلسفه برساخته میشود؛ به زبان سادهتر وقتی دانته را میفهمیم که در جریان تاریخ اندیشه، بهویژه اندیشهی فلسفی قرونوسطی، نیز قرار بگیریم. عجیب نیست که برخی آثار دانته را بیان شاعرانهی فلسفهی مرسوم و متداول زمانهی خودش برمیشمرند و ازاینحیث شاید بیجا نباشد که بگوییم دانته آینهی تمامنمای اندیشهی فلسفی قرونوسطی یا حداقل بخشهای مهمی از آن است.
نکتهی اساسی در بررسی دانته در دیدرس قرار دادن این نکته است که وی اندیشمند یا فیلسوفی اصیل یا آفریننده نبود، اهمیت دانته نه در آفرینش بلکه در بیان اندیشه و فلسفه است. بیجا نگفتهایم اگر بگوییم که دانته گردآورندهی بخشهای عظیمی از فلسفههای موجود در زمانهی خود بوده است و بیراه نگفتهایم اگر بگوییم که دانته دست به ترکیب این عناصر پیشیافته در یک نظام بیانی شاعرانه میزند. حتی اگر دانته را شاعری صرف بدانیم بااینحال، حضور لایهای فلسفی در آثار وی قابل کتمان نیست و بهعنوان یک پژوهش میتوان بررسی این لایه را مدنظر قرار داد و خلاصه اینکه رهیافت فلسفی به آثار دانته بدون فراموش کردن درخشش ادبی وی نه تنها بیوجه نیست بلکه ضروری است.
بررسی شرایط تاریخی پیدایش کمدی الهی در فهم آن اهمیت فراوانی دارد، خاصه که این زمان قرن سیزدهم میلادی باشد، قرنی سرشار از تحولات تاریخی درخور توجه، قرنی که به نوعی نطفهی بسیاری از تغییرات آتی اروپا در آن بسته شد؛ اهمیت این قرن زمانی روشنتر خواهد شد که از نزدیک جریانات فکری آن را رصد کنیم و دریابیم که اگرچه این قرن اوج فلسفهی مدرسی در اروپا است، اما آغاز پایان آن نیز هست. «این قرن را میتوان قرن فلسفه یا به عبارتی دقیقتر کلام فلسفی نامید. با ترجمهی متون فلسفی و علمی از زبان عربی و ترجمهی آثار برخی از بزرگان یونان به خصوص ارسطو و چند متن نوافلاطونی متأخر، از زبان یونانی منابع فکری بسیاری در اختیار متفکران غربی قرار گرفت و آنها نیز بهخوبی از این منابع استفاده کردند و نظامهای فلسفی-کلامی سازمانیافتهای را پایه گذاردند.»[۱] برای بررسی ما این نکته نیز درخور توجه است که برخی تاریخنگاران این امر اخیر را بیارتباط به نگارش کمدی الهی دانته نمیدانند. در اینجا اشارهای به برخی شرایط این قرن، خاصه در فلورانس ایتالیا، مفید خواهد بود.
دانته آلیگیری[۲] در سال ۱۲۶۵ در شهر فلورانس ایتالیا به دنیا آمد؛ فلورانس یکی از جمهوریهای متعدد ایتالیا و دارای استقلال بود و از نظر اقتصادی آباد و مرفه مینمود اما مانند بسیاری از اینگونه شهرها اسیر اختلافات داخلی فراوان بود؛ گوئلفیها (هواخواهان پاپ و آزادی ایتالیا از نفوذ آلمان که دانته نیز به آنان تعلق داشت) و گیبلینیها (طرفداران امپراتوری مقدس روم و ژرمن) این شهر را میدان زورآزمایی سیاسی خود یافتند (شاید توضیح این نکته بیجا نباشد که اینگونه زورآزماییها هنگامی معنادار میشود که آن را بر زمینهی تاریخی آن ببینیم). در این زمان که متعلق به قرونوسطای متأخر است و جنگهای صلیبی رو به پایان خود دارد، ایتالیا در تلاش بود تا از ذیل نفوذ ژرمنها بدر آید. تقابل پاپ و پادشاهان در اروپا بااینکه به یکدست نشدن قدرت کمک فراوانی نمود و در نهایت در خدمت باروری فرهنگی سیاسی اروپا قرار گرفت، اما در مقاطعی به پراکندگی آن نیز سرعت داد، این پراکندگی در ایتالیای قرن سیزدهم بیشتر از جاهای دیگر بود. حکومتهای خودمختار کوچک فراوانی وجود داشت که از لحاظ فرهنگی پیشرفته بودند (مانند یونان عصر کلاسیک)؛ در این حوزهها اختلافات داخلی فراوان و دسیسههای سیاسی بیشماری وجود داشت که در کمدی الهی دانته نمود بسیاری دارد.
از نکات بسیار قابل توجه زندگی دانته عشق افسانهای (و بعضاً الهی) وی در دوران کودکی به دختری زیباروی به نام بئاتریس بود که تأثیر زیروروکنندهای بر او گذاشت. ستایش دانته از بئاتریس در آثارش، مخصوصاً در «زندگانی نو»[۳] و نقشی که بئاتریس بهعنوان سمبل فیض و راهنمایی الهی (عشق[۴]) در بخش بهشت کمدی الهی دارد کمنظیر است؛ دانته در ستایشهای خود از بئاتریس گاه وی را تا حد الوهیت ارتقا میدهد؛ و بدینگونه دانته «پا به قلمرو عشق نهاد»،[۵] اما معشوقه در بیستوچهارسالگی به طور نابهنگام مرد ولی نقشی که بر جان دانته گذاشت حیرتانگیز است؛ بئاتریس نماد و مظهر حق و نمایندهی لطف الهی در کمدی الهی است و در عالیترین طبقهی بهشت جای دارد (به این مطلب باز خواهیم گشت).
دانته در سیسالگی وارد فعالیتهای سیاسی شد و چندی سفیر فلورانس در دیگر بلاد بود، اما نطقهای آتشینش علیه پاپ بونیفاتسیوی هشتم منشأ تمام بدبختیهای بعدی وی شد. پس از فعل و انفعالات سیاسی در فلورانس که منجر به تصفیهی دامنهداری شد، عدهی زیادی قربانی شدند و تعداد زیادی تبعید؛ معروفترین تبعیدی این حوادث دانته بود که تا آخر عمر آواره شد و خانوادهی خود را ندید (بهجز دو تن از فرزندانش در اواخر عمر!). دانته ۲۰ سال را در تبعید گذرانید؛ خود دانته در این باره میگوید: «نمیدانی نان دیگری چه تلخ است، نمیدانی چه سخت است که آدم از پلکان دیگری بالا رود و پایین آید!»[۶] دانته در ۵۲ سالگی درگذشت، این است آخرین کلام او: "کاش در خانهی خودم مرده بودم".
کمدی الهی بیتردید بزرگترین اثر ادبی ایتالیا و بزرگترین محصول ادبی قرونوسطی است، دامنهی شهرت آن هیچگاه رو به نقصان نگذاشته است. دانته با این اثر، زبان ایتالیایی را پیریزی کرده است؛ پیش از دانته مردم هر ایالت به لهجهای خاص سخن میگفتند که اختلافات فراوانی با هم داشت. گرچه زبان لاتین زبان علمی این دوره است، اما مردم عادی ایتالیا از آن استفاده نمیکردند، گویی خود مردم ایتالیا در انتظار چنین زبانی بودند و جالب اینکه احتمال میرفت زبان پروونسال جنوب فرانسه چنین نقشی را ایفا کند و به زبان رسمی تبدیل شود، اما پس از آنکه دانته کمدی الهی را به زبان توسکانی سرود این زبان بیهیچ تردیدی زبان رسمی ایتالیا شد.
دانته خود نام کمدی بر اثرش نهاد، اما پس از وی در حدود سه قرن بعد صفت الهی بدان افزوده شد؛ شاید بدین دلیل که این اثر با عالم آسمانی ارتباط دارد و دارای زیبایی الهی است. عنوان کمدی بدین منظور به این اثر نهاده شد که آن را از تراژدی که مختص خواص است و ترانه که سبکی عامیانه دارد متمایز کند، کمدی برای دانته (و قرونوسطی) یعنی اثری با سبک متوسط یا چیزی بین تراژدی و ترانه، نه شور و نه بینمک!
نکتهای که به اشاره از آن میگذریم سبک استادانهی دانته در داستانپردازی و تصویرسازی است که هنوز رشکبرانگیز است. تأثیر مستقیم دانته بر بوکاچیوی[۷] معروف که همعصر و از نخستین شارحان وی بود امری است که شهرت جهانی دارد و پژوهشهای بیشماری را به خود اختصاص داده است.
نکتهی تأملبرانگیز دیگر، اروپامداری دانته است، علیرغم آنکه بدون تردید وی متأثر از اندیشههای شرقی-اسلامی بوده است. بهطورکلی اندیشهی سفر به دنیای دیگر بههیچوجه آفریدهی دانته نیست؛ مثلاً در حماسهی اُدیسهی هومر، گذر اولیس به دنیای ارواح نیز اتفاق میافتد. در کتاب مقدس نیز اشارهای به سفر پولس قدیس به بهشت و دوزخ میشود،[۸] مسیح نیز پس از رستاخیز به دوزخ میرود[۹] و ارواح عدهای از بزرگان اسرائیل را از آنجا خارج میکند.[۱۰] از همهی اینها گذشته، شباهت حیرانکننده و معنادار کمدی الهی به ارداویرافنامه است بهطوریکه علاوه بر ایده، ساختار و عناصر، حتی بعضاً ریزهکاریهای این دو اثر شباهت چشمگیری با هم دارد و علیرغم آنکه سندی مبنی بر اطلاع دانته از این اثر در دست نیست، اما بعید است که دانته از این اثر که ۱۰۰۰ سال از آن فاصلهی زمانی دارد اطلاعی نداشته باشد. [۱۱] رسالهی الغفران ابوالعلاء معری و کتاب سیر العباد الی المعاد حکیم سنایی غزنوی نیز بیشباهت به کمدی الهی نیست، خاصه از جهت تمثیلات.[۱۲] آنچه این کتاب را به اثری جذاب هم برای مسیحیان و هم برای غیرمسیحیان اروپایی تبدیل میکند درآمیختگی میتولوژی یونانی و رومی با عناصر کتاب مقدس و فلسفهی تاریخ مسیحی-پولسی است. [۱۳]
[۱] دکتر محمد ایلخانی، تاریخ فلسفه در قرونوسطی و رنسانس، سمت، ۱۳۸۲، ص ۳۳۴
[۲] -Dante Alighieri
[۳] -Vita nouva
[۴] بیشک تأثیرپذیری دانته از بوئتیوس و در تسلای فلسفه در این امر نمایان است، این کتاب یکی از نخستین کتابهای فلسفی است که دانته به مطالعهی آن پرداخت. در ادامه به این مطلب باز خواهیم گشت.
[۵] -Vita nouva
[۶] مقدمهی کمدی الهی
[۷] پدر داستان کوتاه نویسی مدرن که کتاب دکامرون وی سرآغاز داستان کوتاه مدرن شناخته میشود
[۸] کتاب اعمال رسولان-باب نهم
[۹] دانته، کمدی الهی، دوزخ، ترجمه شجاعالدین شفا، ص ۱۲۶، پاورقی شماره ۱
[۱۰] رساله اول پطرس رسول-باب ۳
[۱۱] در این مورد بنگرید به: مهرداد بهار، پژوهشی در اساطیر ایران، ۱۳۸۴، چاپ پنجم، ص ۲۹۹ به بعد
[۱۲] در این مورد بنگرید به مقدمهی دوزخ، صص ۶۳-۶۸
[۱۳] در این مورد بنگرید به مقدمهی دوزخ، صص ۴۷-۵۷
ادامه دارد ...
نظر شما