به گزارش فرهنگ امروز به نقل از شرق ؛ «شاعران و متفکران اسلامی» کتابی است از آرتور کریستنسن که به ترجمه سعید سهیلی در نشر پرسش به چاپ رسیده است. این کتاب از زبان دانمارکی ترجمه شده است و همراه با ضمیمهای است با عنوان «شعر درباری و دربارهای شعر» که بخش دوم کتاب را شامل میشود. کریستنسن در بخش اول این کتاب به آثار شش شاعر و متفکر جهان اسلام پرداخته است که بهجز یکی از آنها، مابقی شاعران و متفکران ایرانی هستند و از این نظر میتوان گفت بخش عمده پژوهش کریستنسن در این کتاب، شعر کلاسیک فارسی را شامل میشود و از بین شاعران و متفکرانی که در این کتاب به آنها پرداخته شده تنها ابوالعلای معری متعلق به جهان عرب است. کریستنسن در «شاعران و متفکران اسلامی» آثار و اندیشه ابوالعلای معری، ابوعلیسینا، ناصرخسرو قبادیانی، فریدالدین عطار، عمر خیام و سعدی را مورد بررسی قرار داده است و در بخش دیگر کتاب به مدیحه و شاعران مدیحهسرا پرداخته است. مترجم در پیشگفتار خود بر ترجمه فارسی بخش اول این کتاب درباره تفاوت نقد و تفسیر کریستنسن بر آثار این شاعران و متفکرانی که نامشان آمد با آنچه پژوهشگران دیگر درباره آنها نوشتهاند، به دیدگاههای متفاوت کریستنسن و ابعاد گستردهتر نقد و تفسیر او در قیاس با دیگر آثاری که درباره این شاعران و متفکران نوشته شده اشاره کرده و نوشته است: «زندگینامه و آثار شش نویسنده مورد مطالعه در این کتاب پیش از این نیز به وسیله دیگر پژوهشگران ایرانی، و غیرایرانی مورد بررسی قرار گرفته، اما نقد و تفسیر کریستنسن دربردارنده ابعادی گستردهتر و دیدگاههایی متفاوت است با آنچه پیش از این نوشته و انتشار یافته.» در مقدمه مترجم همچنین درباره زبان کریستنسن و شیوهای که برای ترجمه فارسی این کتاب انتخاب شده است، میخوانیم: «زبان نویسنده، زبانی ادبی و آکادمیک است، که البته در مقایسه با زبان امروز دانمارکی تفاوتهای عُمدهای دارد، و در برخی موارد واژگان آلمانی و فرانسوی نیز در آن به کار رفته است، لذا در ترجمه این کتاب کوشش کردهایم تا زبان متن را به شکل زبان ادبی ترجمه کنیم.» کتاب کریستنسن به دلیل موضوع مورد بررسی او، جابجا ارجاعاتی دارد به شعرهای فارسی و ابیاتی از شاعرانی که کریستنسن در کتابش به آنها پرداخته است. طبیعتا در متن اصلی ترجمه دانمارکی این اشعار آمده اما مترجم، همان متن فارسی ابیات را در ترجمه آورده و دراینباره نوشته است: «باز ترجمه این ابیات به زبان فارسی سبب میشد که بارِ مفهومی و زیباشناختی شعر را از میان ببرد، بنابراین اشعار مذکور را از متن دیوان این شاعران نقل کردیم.» البته مترجم به این موضوع نیز اشاره میکند که «در مورد ابوالعلای معری و ابوعلی سینا چنین کاری کمتر امکانپذیر بود، زیرا که ترجمه تمامی اشعار ابوالعلا را در اختیار نداشته و اشعار واقعی و غیرانتسابی به ابوعلی سینا نیز وجود نداشت.»
بخش دوم کتاب اما همانطور که گفته شد ضمیمهای است درباره مدیحهسرایی. این بخش درواقع رسالهای کوتاه از کریستنسن است با عنوان «شعر درباری و دربارهای شعر». مدیحهسرایی در دربارهای ایران، قصاید مدیحه شعر درباری و اشعار خاقانی عنوانهای این بخش از کتاب است. سعید سهیلی برای این بخش دوم پیشگفتار مستقلی نوشته است. در این پیشگفتار درباره این رساله کریستنسن میخوانیم: «این کتاب ترجمهای از یک رساله کوتاه آرتور کریستنسن، ایرانشناس و ادیب برجسته دانمارکی است. او در این رساله با استناد به متون تاریخ ادبی، بهویژه تذکرههای شعر، عقاید و آرای متقدمان درخصوص نقد شعر مدیحه، و نیز رویه انتقادی ابنخلدون را بهعنوان منتقد عرب، و نظامی عروضی را مورد مطالعه انتقادی قرار داده است، و پس از عنوانکردن نظرات خود در مورد چند شاعر مدیحهسرا، از جمله انوری، خاقانی، و امیر معزی، به بحث درباره ویژگیهای شعر هر یک از آنان و کیفیت دربارهای شاهان و شاهزادگان سلجوقی و خوارزمشاهی پرداخته است.»
کریستنسن چنانکه در پیشگفتار بخش اول کتاب اشاره کرده، معتقد است که شعر کلاسیک ایران با تفکر پیوند خورده است. او دراینباره مینویسد: «رابطه میان شعر و تفکر یک خصیصه شرقی است، که نزد ایرانیان بهگونهای خاص جلوهگر شده است.» او در بخشی از این درآمد درباره ضرورت رجوع به آثار شاعران و متفکران ایران نوشته است: «با عطف توجه به خرد و معرفتِ مشرقزمین، بهویژه ایران چنین استنباط میشود که میباید برای دریافت اینگونه ارزشهای معنوی، به آثار متفکران و شاعران ایران مراجعه نمود. آثاری مانند منظومه حماسی و افتخارانگیز فردوسی، یا بلبل سخنور شعر جذاب حافظ. مشرقزمین در حوزههای انتزاعی تفکر خود بهدنبال کشفِ حقیقت و خردمندی است، و چیزی را که باید بدون تعصب بیان کرد، اینکه: روشنگریِ فرهنگ مُدرن اروپایی تا این اندازه توفیق نداشته است، بهویژه در شرایطِ غمانگیزِ سیاسی که هماکنون بر جهان حاکم است، با انقلابهای خونین و ویرانگر خود، که تصور نمیرود هرگز پایانی داشته باشد، بینش متفکران را نیز آلوده و تباه کرده است. هرزگی آشکار انسانی و صلح انکارشده، در برابر یکدیگر ایستادهاند. انسانهای شریف عموما دچار افراطیگری و درگیر بحرانهای سختی هستند که در نهایت، در برابر تبلیغات درباره عقاید رایج فلسفی، شیوه بیطرفی را برمیگزینند. از نظر ارزیابی ادبی بینش شاعرانی مانند ناصرخسرو، عمر خیام، فریدالدین عطار، مولانا جلالالدین مولوی و سعدی قابل اهمیت است، چنانکه باید در مرحله نخست این پژوهش قرار گیرد...».
نظر شما