به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛ علیاصغر محمدخانی، معاون فرهنگی شهر کتاب، با اشاره به مطالعات ایرانی در چک گفت: یکی از ویژگیهای تحقیقات شرقشناسان چک در قرنهای نوزده و بیست پرداختن به تاریخ ادبیات فارسی است. در سه شهر پراگ، برنو و براتیسلاوا مراکز ایرانشناسی و شرقشناسی از صد سال پیش فعال بود و تحقیقات این مراکز پس از جنگ جهانی دوم صورت جدی به خود گرفت.
ادبیات معاصر ایران در چک شناخته شده نیست
محمدخانی به نامهایی چون ریپکا، بورکی، تاوئر، بچکا، رودلف و ماتسوخ پرداخت و گفت: اینها درباره هزارویک شب، جامی، شاهنامه، خیام، نظامی، عطار، باباافضل، رودکی و صادق هدایت پژوهش کردهاند. البته ادبیات معاصر ایران در چک چندان شناخته شده نیست؛ برخلاف ادبیات معاصر چک که برای ایرانیها آشنا است. نامهایی چون هاشک، چاپک، کافکا، اوبراخت، کوندرا، هرابال و کلیما در ایران شناختهشده هستند.
وی به تلاشهای مرکز فرهنگی شهر کتاب برای ایجاد پل ادبی بین ایران و چک با هدف معرفی دو سویه ادبیات دو کشور اشاره و تصریح کرد: زبان و ادبیات فارسی چندین دهه است در دانشگاه چارلز پراگ تدریس میشود و قرار است بهزودی کرسی زبان و ادبیات چک نیز در ایران تأسیس شود.
زوزانا مارکوا
مردم چک به تاریخ ایران علاقه زیادی دارند
زوزانا مارکوا، کنسول سفارت چک در تهران، با ابراز امیدواری در ایجاد و تقویت پل ادبی بین ایران و کشورش تصریح کرد: ایران در چک کشور شناخته شدهای است و مردم ما به تاریخ ایران علاقه زیادی دارند. مردم چک بسیار ادبدوست هستند. در چک ایرانیهای زیادی هم زندگی میکنند که به ادبیات و فرهنگ چک خیلی علاقه دارند. اینها آثاری را نیز به فارسی ترجمه کردهاند. ما از حضور این افراد در کشورمان خوشحالیم.
مارکوا به شناخت ایرانیان از برخی نویسندگان چک هم اشاره کرد و یادآور شد: ما از این به بعد سعی خواهیم کرد نویسندگان زنده کشورمان، خصوصا نویسندگان زن چک را به علاقهمندان ادبیات در ایران معرفی کنیم. به زودی یکی از زنان نویسنده چک به تهران خواهد آمد و شما حتما با وی در شهر کتاب دیدار خواهید کرد.
اسکندر قدیمیترین اثر غیردینی در زبان چکی است
در ادامه زهرا ابوالحسنی به تأثیر متون مقدس در زایش ادبیات چک پرداخت و گفت: از نظر زبانی ادبیات بیشتر کشورها، وامدار متون مقدس است. درباره چک هم این گفته صادق است. از نظر زبانی ادبیات از متون مقدس وام میگیرد. درباره چک میشود گفت تلاش برای حفظ هویت قومی مردم چک اولین مضمون ادبی این زبان است. اولین متن باقی مانده امروزی چک، از سرودهای مذهبیای است که در قرن ۱۳ نوشته شدهاند. در قرن ۱۴ به زندگینامههای قدیسان برمیخوریم. فضای ادبی کاملا وابسته به کلیسا است.
وی افزود: متنهای اسطورهای و حماسی هم تولید میشوند و همه به صورت شعر هستند. قدیمیترین اثر غیردینی در زبان چکی دربارهی اسکندر نوشته شده که از یک شعر فرانسوی وام گرفته شده است. کمکم ژانر نثر نشوونما مییابد. در این عرصه هم موضوع اول زندگینامه قدیسان است و بعد به مضامین دیگر میرسیم. استفاده اصطلاحات دینی در اوایل قرن پانزده شروع میشود. بعد تعارض مذهبی بین دو شاخه دینی کاتولیک و پروتستان باعث به وجود آمدن یک سری آثار ادبی جدید میشود. بعدتر ایدههای اجتماعی وارد آثار نوشتاری میشود و دو قرن این مرحله طول میکشد. این آثار اجتماعی اغلب پایه دینی داشتند.
ابوالحسنی یادآور شد: در سده شانزدهم جنبه تعلیمی آثار، سویه غالب است و هیچ یک برای لذت نوشته نشدهاند. این آثار انسانیت و انسان را در عصر رنسانس توصیف میکردند. در سده هفده کسانی آمدند که دستنشاندههای امپراتوری اتریش بودند؛ از ملت و گذشته چک اطلاعات خاصی نداشتند و سعی کردند آثار ادبی تولید کنند. آثار اینها از طرف مردم پذیرفته نشد. در قرن هجده زبان چک جایگاه خود را در آثار بزرگ ادبی از دست داد. اما گذشت زمان این وضعیت را تغییر داد. تعارضی بین ادبا و متفکران جامعه چک وجود داشت و سرانجام ادبیات چک احیا شد. تا ۱۸۷۰ ادبیات چک دیگر به ادبیاتی جاافتاده بدل شده بود و در همان زمان درام نیز برای اولین بار نوشته شد.
وی با بیان اینکه یکی از این دو گروه به رگههای اروپایی و به ادبیات جهانوطن توجه میکردند و گروه دیگر به جنبه بومی بیشتر دقت میکرد، افزود: همین تعارض باعث خلق ادبیات جدید شد. اول داستانهای تاریخی مورد توجه قرار گرفت. اینها داستان صرف نبودند و بیشتر تاریخنگاری به شیوه داستانی بودند. آنها را میشود صورت رمانتیک تاریخنگاری دانست. شاعرانی هم بودند که بحثهای دینی مسیحی یا مباحث دین شخصیشان را از طریق زبان ادبیات و با شعر بازنشر میکردند.
ابوالحسنی در پایان گفت: وقتی در ۱۹۱۸ کشور چکسلاواکی تأسیس شد، ادبیات چک شکوفا شد و درامهای چکی در صورت نمایشنامههای انتقادی نوشته شدند. اما پس از استقرار کمونیسیم، فقط آثار رئالیستی سوسیالیستی امکان ارائه داشتند و بنابراین ادبیات چک دوباره افول کرد. فشار دولتی و سیاسی اثر منفی بزرگی روی ادبیات چک داشت. در ۱۹۶۰ با کاهش فشار حکومتی، رمانها و نمایشنامههایی تولید شد که توجههای جهانی را جلب کرد. در ۱۹۶۸ بسیاری از نویسندهها دوباره سرکوب شدند اما شهرتشان در بیرون مرزهای این کشور بیشتر شد. سرانجام سوسیالیسم در ۱۹۸۹ فروپاشید و ادبیات آزاد شکوفا شد. آن زمان هاول، یکی از نویسندگان معروف چک به ریاستجمهوری هم رسید.
ادبیات رسمی، ادبیات خانگی ممنوع و ادبیات در تبعید
مونیکا روژیچکوا، با اشاره به تحولات ادبیات چک از ۱۹۸۹ بدین سو گفت: سه جریان ادبی بعد از ۱۹۸۹ در چک ایجاد شد: ادبیات رسمی، ادبیات خانگی ممنوع و ادبیات در تبعید. موج یا جریان رسمی، معمولا به خاطر اینکه مردم و بهتبع ناشران به آن علاقه ندارند، امروز کنار گذاشته شده است. البته استثناهایی مثل هرابال و پارال هم در جریان رسمی وجود داشت. آنها توافقی نیمه با حکومت وقت داشتند و میتوانستند آثاری آزادتر تولید کنند، اما آثارشان جنبه زیباییشناسی قدرتمندی نداشت. نویسندگان بزرگسالی بودند که چون ناشری پیدا نمیکردند، ناچار به ادبیات کودک روی آوردند. کارل سیس هم بود که به عنوان ویراستار ارشد کار میکرد و خودش نمیتوانست آثارش را منتشر کند؛ بنابراین کتابهایش بیشتر در تبعید و در مونیخ منتشر شدهاند.
روژیچکوا در ادامه به انقلاب ۱۹۸۹ و فروپاشی کمونیسم پرداخت و تصریح کرد: بعد از پنجاه سال ادبیات آزاد شد؛ اما پس از آن ما دیگر نمیتوانستیم نویسندهها را در قالب نسلهای معین یا چارچوبهای زمانی طبقهبندی کنیم. بعد از فروپاشی نویسندهها به قدری زیاد شدند که فریمهای چارچوبهای زمانی یا سبکهای نوشتار از بین رفت. گروه دوم متعلق به نسل ۱۹۳۶ تا ۱۹۴۰ هستند. معروفترین چهره این نسل هاول بود که به ریاستجمهوری چک هم رسید. گروه سوم که نسل از کارشان جلوگیری میشد، نسل ۱۹۶۰ هستند که به دلیل اشغال شدن کشور به دست شوروی، اینها آسیب زیادی دیدند. کوندرا و کلیما در این میان بودند. گروهی هم بود که به هیچ جریانی تعلق نداشتند. و سرانجام میرسیم به نسل جدید نویسندهها.
وی در تحلیل نیمه دوم دهه ۱۹۹۰ به گشودگی فضای باز کتاب اشاره کرد و افزود: رونق در این زمان به بازار کتاب آمد و کیفیت کتابهایی که نوشته میشد بهتر از گذشته شد. در همان دهه ناشران میتوانستند آثار متعددی را از هرابال تا شاعران مورد علاقه مردم به چاپ برسانند. حتی ناشران فراخوان دادند که هر کس کار چاپ نشده دارد به دفتر آنها مراجعه کند. از همین زمان عنوان فمینیست هم به عناوین برخی نویسندگان اضافه شد. اگرچه موج فمینیسم در چک به قدرت غرب اروپا نبود، کمکم این جریان در کشور ما هم پا گرفت.
نظر شما