فرهنگ امروز/ گرهارد لنسکی، ترجمه محمد غفوری:
اشاره: لنسکی جامعهشناس بزرگ آمریکایی (۲۰۱۵-۱۹۲۴) است که از وی کتاب جامعههای انسانی به فارسی ترجمه شده است.
اثر حاضر که نخستین جلد از مجموعهای چهارجلدی دربارۀ ظهور نظام جهانی مدرن است به بررسی سرآغاز این روند از سال ۱۴۵۰ تا ۱۶۴۰ میلادی میپردازد. تز بنیادین والرشتاین آن است که در طی ۵۰۰ سال گذشته، نظام اجتماعی مهم و جدیدی بهتدریج شکل گرفته است، در نتیجۀ این امر، نوعی تقسیم کار در سطح جهان پدید آمده و به همراه آن نظامی از قشربندی در گسترۀ جهان شکل گرفته است. به عقیدۀ والرشتاین، نتیجۀ منطقی این امر آن است که اخذ رویکردی موردی در مطالعۀ تحول اجتماعی-اقتصادی و تلاش برای تبیین علت موفقیت (و یا شکست) یک کشور در صنعتیسازی و مدرنسازی معنایی ندارد. در این میان، روش تطبیقی متعارف، با مقایسههای آماریاش در میان شاخصهای گوناگون وضعیت چندان بهتری ندارد؛ در عوض، اقتصاد جهانی را باید همچون نظامی روزبهروز منسجمشوندهتر در نظر گرفت و رفتار اجزای آن را از چشماندازی نظاممحور تفسیر کرد.
اثر حاضر شرح نظری مختصری به دست میدهد، اما تا حد بسیار زیادی به رویدادهای عصر سفرهای اکتشافی و اصلاح دینی و ضداصلاح میپردازد و سخت متکی به گنجینۀ عظیم اطلاعاتی است که مورخان مدرن گردآوری کردهاند. والرشتاین همانند مورخانی که از آثارشان بهره میگیرد، بسیار بیش از آنکه به تأثیر اصلاح دینی (که آن را پدیداری ثانوی میداند) توجه کند، مجذوب تأثیر اکتشافات و دیگر تحولات سیاسی و اقتصادی این دوره است (چیزی شبیه چشمانداز تاونی و مارکس).
والرشتاین میگوید که در طی دورۀ مورد نظر، سرمایهداری برخی از بزرگترین پیشرفتهایش را در حوزۀ کشاورزی رقم زد؛ برای نمونه، لهستان تبدیل به یکی از مهمترین تولیدکنندگان غله برای اروپای غربی شد. تحولاتی ازایندست، بنیاد نوعی تقسیم کار روزبهروز مهمشونده را در سطح ملی گذاشت و به همراه آن برخی از کشورها تدریجاً به مرکز صنعت و تجارت و برخی دیگر به مناطق تولید مواد خام بدل شدند. وی گروه نخست را دولتهای مرکزی و گروه دوم را مناطق پیرامونی مینامد. این تفاوت فزاینده نه تنها دامن انواع کالاهای تولیدشده را گرفت، بلکه نیز گریبانگیر سیاست (دولتهای قوی در برابر دولتهای ضعیف)، مذهب (پروتستان در برابر کاتولیک) و نظامهای تقسیم کار (کار ماهرانه و آزاد در برابر کار ناماهرانه و ناآزاد) شد.
مهمترین جنبۀ این بحث آن است که نتیجۀ منطقی پیشرفتهای دولتهای مرکزی پسروی مناطق پیرامونی بوده است، زیرا اقتصاد جهانی نوظهور ویژگیهای یک نظام را داشته است. ازاینقرار، درحالیکه صنعت و تجارت کموبیش در اوایل سدۀ پانزدهم در سراسر اروپا پخش شده بود، در اواسط سدۀ هفدهم در دولتهای مرکزی شمال غرب اروپا فوقالعاده متمرکز شده بود؛ فیالمثل، شهرهای بزرگ و کوچک در شرق اروپا در سدۀ هفدهم اغلب از حیث صنعتی و تجاری نسبت به قرن پانزدهم کوچکتر و کمتر پیشرفته بودند.
پژوهش والرشتاین ما را به مقایسهای با کار وبر دربارۀ خاستگاههای روح سرمایهداری فرامیخواند و در بیشتر بخشهای این مقایسه، وبر جایگاهی بسیار فروتر دارد. اثر والرشتاین مبتنی بر دادههای تاریخی و در چارچوب زمانی کاملاً تعریفشدهای تنظیم شده، درحالیکه اثر وبر چنین نیست. افزون بر این، والرشتاین از پژوهشهای تاریخی مدرنی بهرهمند است که در اختیار وبر نبودند. میشود امید داشت جامعهشناسان که مدتهاست بیش از حد بر کار وبر تکیه کردهاند، فرصتی را به خواندن کار والرشتاین اختصاص دهند و پس از آن شاید به مدد وی به خواندن آثار مورخانی نظیر فرنان برودل (که وی بسیار متکی به اوست) روی آورند؛ تنها چنین کاری است که میتواند تحلیل جامعهشناختیِ تغییر اجتماعی را تقویت کند.
همچنین میتوان امید داشت که این کتاب و مشاجراتی که به دنبال خواهد آورد، علاقۀ جامعهشناختی عظیمتری را به پدیدههای کلانزمانی و کلانسطحی برانگیزد. میتوان پنداشت که آن محققانی که مطالعۀ نظامهای اجتماعی را تبدیل به دغدغۀ اصلی خود میکنند بهگونهای ژرف دلمشغول مطالعۀ برآمدن نظام جهانی مدرن گردند؛ یعنی مهمترین و انقلابیترین تحول در نظامهای اجتماعی در ۸ هزار سال اخیر که هنوز آشکارا موضوع مطالعه قرار نگرفته است.
خوش دارم که در میان دستاوردهای پرشمار والرشتاین در این کتاب تأثیرگذار، بهویژه بر شیوهای انگشت گذارم که مؤلف از رهگذر آن رویکردهای تکاملی و تاریخی را درهم میآمیزد و سنتزی از آن فراهم میآورد. بسیاری از مورخان و جامعهشناسان گرایشمند به تاریخ گفتهاند که این دو رویکرد اساساً با هم متضادند (برای نمونه نک به تغییر اجتماعی و تاریخ از رابرت نیسبت)؛ بااینحال، والرشتاین نشان میدهد که این دو در سطح آنچه که مارشال شالینز تکامل عمومی نامیده، به معنای واقعی از هم تمایزناپذیر میشوند.
بااینکه این کتاب اثری است تأثیرگذار، ولی عاری از نقص نیست؛ برای نمونه، از نظر من والرشتاین هنگام بررسی پایۀ فناورانۀ تحولاتی که در موردشان بحث میکند بسیار نابسنده عمل میکند؛ این بدان معنا نیست که وی اهمیت فناوری را منکر میشود (برعکس، هر جا که از آن یاد میکند اهمیت بسیاری برای آن قائل میشود)، بلکه وی بهندرت به آن اشاره میکند و هرگز تحلیل وسیعی از آن به عمل نمیآورد. از این جنبه به نظر میرسد که وی همانند بیشتر اومانیستها و دانشمندان اجتماعی، قربانی نظام آموزشی «دوفرهنگهای» است که سی. پی اسنو آن را نقد کرده است. امیدوارم که در مجلدات بعدی والرشتاین تلاش بیشتری برای اقتدا به برودل بهخرج دهد، کسی که آشکارا میستایدش.
از نظر من، ایراد جدی دیگر کتاب تمایل والرشتاین به تبیین بیش از حد است. این ایراد هنگامی جدی میشود که وی میکوشد تا تبیین کند که چرا یک منطقۀ خاص تبدیل به دولت مرکزی شد و نه منطقهای پیرامونی و بالعکس. این مشکل خصوصاً در موارد حاشیهای دردسرساز میشود؛ امیدوارم که والرشتاین این مشکل در تناسب میان دادهها را جدیتر گیرد؛ و باید اذعان کنم که تبیین برخی از تحولات معین درجهدوم در سطح خاصی از تکامل بهسادگی در درون چارچوب نظریۀ تکامل وی نمیگنجد.
با همۀ این کاستیها، اثر فوق مهم است زیرا به شیوهای مسئولانه و بخردانه به یکی از مهمترین تحولات تاریخ حیات اجتماعی انسان میپردازد، تحولی که تأثیری ژرف بر حیات انسان گذشته و بهاحتمال زیاد در آینده نیز اثری عمیق خواهد گذاشت.
مشخصات کتاب ترجمه شده: نظام جهانی مدرن، ایمانوئل والرشتاین، مترجم: سناءالدین سراجی جهرمی، ناشر: پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات، تعداد صفحه: ۸۷۶ صفحه، قیمت: ۴۵ هزار تومان
نظر شما