شناسهٔ خبر: 56248 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

محمد تهامی‌نژاد : فیلم‌ها تصویرگر واقعیت نیستند؛ تفسیر واقعیت‌اند

محمد تهامی‌نژاد گفت:‌ فیلم‌ها بیش از آن که اطلاعاتی درباره موضوع و حوادث فراهم کنند، اسناد معتبری درباره سازندگان آن فیلم‌ها و روحیه زمانه خود هستند.

فیلم‌ها تصویرگر واقعیت نیستند؛ تفسیر واقعیت‌اند

فرهنگ امروز/ فاطمه میرغیاثی: کتاب «سینما و تاریخ» اثر مارک فرو شامل مجموعه مقالاتی است که این تاریخ‌نگار فرانسوی درباره سینما و تاریخ نوشته است. از نظر مارک فرو به سینما نیز می‌توان مانند اسناد تارخی نگاه کرد. همچنین او در این مجموعه مقالات به این موضوع پرداخته که تاریخ و سینما در کدام قسمت‌ها بایکدیگر تلاقی و برخورد می‌کنند. فرو با دیدگاه‌های نظری به تحلیلی واقعی می‌پردازد. او نشان می‌دهد که با استفاده از فیلم‌ها به عنوان اسناد تاریخی می‌توان به گرایش‌های ایدئولوژیک مردم در آن برهه‌ای که فیلم ساخته شد پی برد. محمد تهامی‌نژاد پژوهشگر تاریخ، ‌منتقد،‌ مستندساز و مترجم معاصر و از مستندسازان کشورمان است که کتاب «سینما و تاریخ» اثر فرو را ترجمه کرده است، به همین دلیل گفت‌وگویی با او در این زمینه انجام دادیم که در زیر می‌خوانیم.

 


مارک فرو

 
ابتدا  درباره فضای کتاب «سینما و تاریخ» و نویسنده آن، مارک فرو از نگاه خودتات به عنوان یک فیلمساز و مترجم اثر کمی توضیح دهید؟
 کتاب سینما و تاریخ، شامل مجموعه‌ تک‌نگاری فیلم و مقالاتی درباره رابطه متقابل و معنادار سینما و تاریخ کشورهای مورد مطالعه این تاریخ‌نگار اجتماعی است که به شیوه‌ای دلچسب، نظری و حتی آموزشی بیان می‌شود. به‌ویژه تاریخ را به صورت روایت فیلمیک، قصه‌وار و از طریق نظریه فیلم به عنوان سند تاریخی تعریف می‌کند.

روش‌شناسی او در پژوهش، محصول تجربه یک استاد تاریخ اجتماعی و عضو نحله تاریخ‌نگاری نوین فرانسه و فیلم‌شناس است. یکی از مضامین اصلی در این کتاب، نقش فیلم در تحلیل متفاوت جامعه است. خواننده به دلیل این که در سراسر کتاب با بحث‌های متقابل خودِ مارک فرو مواجه می‌شود، به نظرم با فضای تازه‌ای روبه رو خواهد شد. در عین حال سینما و تاریخ از جنبه نظری، با عنایت به تاریخ‌نگاری اجتماعی از سویی و بازتاباندن این روش کل‌گرایانه در تحلیل فیلم نوشته شده است. اهمیت مارک فرو در نقشی است که او به فیلم به عنوان سندی معتبر بخشید و موفق شد تا بر مقاومت تاریخ‌نگاران رسمی که فیلم داستانی را سندی دارای اعتبار نمی‌شناختند فائق آید. به نظر مارک فرو، فیلم‌ها بیش از آن که اطلاعاتی درباره موضوع و حوادث فراهم کنند، اسناد معتبری درباره سازندگان آن فیلم‌ها و روحیه زمانه خود هستند. مارک فرو متولد سال ۱۹۲۴ است. استاد مدرسه عالی مطالعات علوم اجتماعی در پاریس بود و الان در ۹۳ سالگی در کنار همسر و فرزندانش زندگی می‌کند و به آشپزی و تنیس علاقه دارد و مقالاتی برای فیگارو و لوموند می‌نویسد.
 


مارک فرو در کتاب «سینما و تاریخ» چگونه بیان می‌کند که یک فیلم جامعه را تحلیل می‌کند؟ و از سینما چگونه می‌توان برای مطالعه تاریخ استفاده کرد و اسنادی از آن به دست آورد؟ 
 مارک فرو در این کتاب، روش‌شناسی خود برای تحلیل فیلم را توضیح می‌دهد. اول اینکه فیلم‌ها تصویرگر واقعیت نیستند بلکه تفسیر واقعیت‌اند. هر چند اگر بخواهیم موزه‌ای تصویری از گذشته فراهم بیاوریم، فیلم‌ها بهترین مدد برای این کار ما هستند. اما فیلم‌ها به صورت عمدی یا غیر عمد، دارای مقاصد آواگرانه آشکار یا پنهان نیز هستند. بنابراین بیشتر از آن که به حوادث تاریخی مربوط باشند، حقایقی درباره تولیدکنندگان چنین آثاری نیز ارائه می‌دهند. چون فیلم‌ها تحلیلی متقابل از جامعه هستند، جنبه‌های پنهان جامعه را برملا می‌سازند. بنابراین فیلم بیشتر از آن که نشان بدهد، برملا می‌کند.

در روش‌شناسی تحلیل فیلم مارک فرو چند نکته کلیدی و اصلی وجود دارد که از شیوه‌شناسی تحلیل تاریخی مکتب آنال (تاریخ‌نگاری معاصر فرانسه) ریشه می‌گیرد. آن‌ها از طریق جست‌وجوی انبوهی از داده‌های تاریخی و رجوع به جزئیات به سراغ رازهای سر به مهر تاریخ می‌روند. تاریخ‌نگار سینما باید در جست‌وجوی هر آن چیزی باشد که خارج از قصد و نیت مؤلف فیلم  قرار دارد. یعنی به مطالعه جنبه‌های آشکار و پنهان، به عبارت دیگر رابطه بین فیلم و خارج از فیلم بپردازد (مثل نقش گوبلز در تولید فیلم یهودی شیرین)، روی زمینه‌های تولید متمرکز شود و هر اطلاعاتی درباره تولید، پخش، نوشته‌ها، سناریوها و نقدهای مطبوعات هست را مطالعه کند. مارک فرو به عنوان یک جامعه‌شناس مکتب آنال،  فیلم را به مثابه پدیده‌ای اجتماعی در بستر تاریخی و اجتماعی‌اش بررسی می‌کند و می‌گوید فیلم می‌تواند علاوه بر این که از جنبه بیرونی و ظاهری لحظه‌های تاریخی را ثبت و برملا سازد؛ بیش از گزارش‌های رسمی، حاکی از گرایش‌های ایدئولوژیک یا اعتقادات اجتماعی در هر دوره باشد.

فیلم‌هایی که مورد بررسی مارک فرو قرار می‌گیرند، نشان می‌دهند که سینما (مثلا در فیلم چاپایف) در سطح زیرین و پنهان خود و از طریق ساختار فیلمیک و روایت‌ها، به تحلیل جامعه و شرایط اجتماعی تاریخی تولید فیلم می‌پردازد. حتی یک فیلم به عنوان سند، با تغییرات اجتماعی، مورد نقدهای متضاد قرار گرفته است. از این نظر تحلیل  فیلم توهم بزرگ ژان رنوار و دستکاری‌هایی که قبل و بعد از جنگ جهانی دوم (از جمله موسیقی) در واکنش  به خوانش‌های متفاوت مخاطبان و منتقدان نسبت به آن پدید آمد، درخور توجه تاریخی و اجتماعی است. به گفته مارک فرو نشانگر جامعه فرانسوی قبل و پس از جنگ جهانی است و یا آن‌طور که در مورد فیلم مرد سوم اثر کارول رید می‌گوید یک فیلم می‌تواند انگِ ایدئولوژی‌های متعارض دست‌اندرکارانش را بر پیشانی داشته باشد. مارک فرو در بخش چهاردهم کتاب سینما و آگاهی تاریخی در ایالات متحده، فیلم‌هایی را مثال می‌زند که کیفر خواست‌هایی علیه این یا آن نظریه سیاسی داخل جامعه آمریکا هستند؛ این که چگونه جنگ‌های داخلی در فیلم‌های آمریکایی به عنوان رویدادی بنیادین درآمد تا  هر آنچه مقدم بر آن بود به ویژه انقلاب آمریکا را محو کند و بیان می‌شود که  چرا برباد رفته یک فیلم آشتی ملی است.
 


صحنه‌ای از فیلم مادر اثر پودوفکین


مارک فرو در این کتاب به بررسی آثار کدام فیلمسازان می‌پردازد؟ او تاریخ و تاریخ سینمای چه کشورهایی را مطالعه می‌کند؟

تاریخ کشورهای فرانسه، آلمان، انگلستان، آمریکا و شوروی را وارسی و شرایط سیاسی و اجتماعی آن‌ها را به مدد فیلم‌های شاخص و حتی جریان‌های سینمایی در هر دوره مورد مطالعه  قرار می‌دهد. برای مثال مقاله سینما و آگاهی تاریخی در آمریکا، با نگرش‌های مقدم بر سینما، یعنی ایدئولوژی آمریکای پروتستان در برابر آمریکای اسپانیایی شروع می‌شود و سنت ضد اسپانیایی خودش را در یک مجموعه فیلم نشان می‌دهد، بعد به ما می‌گوید که چطور نظریه جنگ‌های داخلی جای نظریه قبلی را می‌گیرد و پس از جنگ جهانی اول نظریه بوته ذوب کننده جامعه آمریکایی، بر نظریه پیشین غالب می‌شود. بعد نوبت فیلم‌های بحران اواخر دهه ۱۹۳۰ فرا می‌رسد. در پی آن جنبش سیاهان پاسخی به بوته ذوب کننده و دموکراسی آمریکایی است. پرسشگری جامعه آمریکایی درباره جنگ ویتنام لایه دیگری از فیلم‌هاست.
 


صحنه‌ای از فیلم رزمناو پوتمکین ساخته آیزنشتاین
 

در کتاب «تاریخ و سینما» عنوان مقدمه‌ای که نویسنده بر این کتاب نوشته است فیلم به مثابه منبع و عامل تاریخ است. منظور مارک فرو از فیلم به عنوان یک عامل تاریخی چیست؟
  عنوان فصل اول کتاب فیلم به مثابه منبع و عامل تاریخ است که در آن نویسنده، مضمون سراسری و تز خود را توضیح می‌دهد. وقتی می‌گوید فیلم عامل تاریخ است یعنی به عنوان یک عامل، می‌تواند تغییراتی را در شرایط اجتماعی به وجود آورد و بر حوادث تاریخی تأثیر بگذارد. سینما دست به مداخله می‌زند. یعنی به تلقین عقاید می‌پردازد. مارک فرو در سراسر کتاب سینما و تاریخ به دنبال کشف چنین تأثیرهایی از طریق سینماست. سینما از نظر مارک فرو یک کنشگر خیلی فعال اجتماعی می‌تواند باشد. در حالی که هر ملتی سینما را به مثابه تابعی از فرهنگ خودش درک می‌کند. در چندین مورد نشان می‌دهد که  نمایش یک فیلم چگونه احساسات مخاطبان را تحریک کرده، دست به اقدام زده‌اند.

فرو معتقد است که سینما در دوره‌های مختلف تأثیرهای متفاوتی داشته و از آن تفسیرهای مختلف شده است. سینمای فرانسه به ویژه توهم بزرگ ژان رنوار از این جنبه بررسی شده است. حتی شما این تاثیر را در سینمای ایران نیز می‌توانید بررسی کنید. به عنوان مثال در روز ۱۳ آبان ۱۳۵۷ فیلمی از تلویزیون  نمایش داده ‌شد که مقابل دانشگاه گرفته شده بود. فردایش شهر تهران بهم ریخت که حتی شاهد آتش‌سوزی‌هایی در تهران بودیم. این فیلم  از جنبه درونی، هم منبع و سندی برای شناخت بخشی از شهر و نحوۀ حضور در خیابان، رفتار و آرایش نیروهای اجتماعی است هم با قرار گرفتن آن در متن حوادث تاریخی، تأثیرش را نشان می‌دهد. درواقع تاریخ‌نگار از طریق بررسی همه جانبه و کل گرایانه، خودش را از تک رویکردها به تاریخ کنار می‌کشد.
 


فیلم مرد سوم اثر کارول رید


در نظر مارک فرو چگونه یک فیلم بر تاریخ  تاثیر می‌گذارد؟ او چگونه این اثرگذاری فیلم بر تاریخ را مطرح می‌کند؟
مارک فرو می‌گوید بین سینما و تاریخ رابطه‌ای متقابل وجود دارد. سینما دست به مداخله می‌زند. برای مقاصد خاصی مورد استفاده قرار می‌گیرد. در خدمت اهدافی قرار می‌گیرد یا مقاومت می‌کند. در هرصورت نقشی را می‌پذیرد. فیلم‌هایی مثل اعتصاب، رزمناو پوتمکین، مرد سوم  یا توهم بزرگ، به ساختن تصاویری تأثیر گذار از تاریخ مبادرت می‌ورزند، به عبارت دیگر خوانش‌هایی از تاریخ فراهم می‌آورند. از آنجایی که تماشاگر با فیلم همذات پنداری می‌کند، فیلم می‌تواند بر روحیه و نوع نگاه مخاطب تأثیر تاریخی بر جای بگذارد. بیشتر از هر جای دیگر در شوروی، فیلم  در مشروعیت‌بخشی به قدرت و عدم تفاهم درباره آن، نقش ایفا کرد (موضوع فصل پنجم) سینما با برخورداری از هنر بلاغت (ریتوریک) و قانع‌کنندگی، تماشاگرش را تحت تاثیر قرار می‌دهد. مارک فرو می‌گوید فیلمسازان به مدد خاطره جمعی و سنت‌های شفاهی می‌توانند تاریخی را به جامعه بازگردانند که توسط رشته تاریخ (با H بزرگ) از آن محروم شده است. 

 


صحنه‌ای از فیلم صحرای سرخ ساخته آنتیونی مایکل‌آنجلو


فرو در قسمتی از کتاب مطرح می‌کند که فیلم‌های سینمایی یا داستانی نسبت به مستند یک مزیت عملی دارند. منظور این نویسنده از مزیت عملی چیست؟
تصورم این است که  مارک فرو از این نظر فیلم داستانی را دارای مزیت عملی نسبت به فیلم مستند می‌داند که  فیلمسازان از طریق روی آوردن به امر خیالی‌، عرصه‌های پنهان اجتماعی و روحیه خودشان را برملا می‌کنند. توجه تماشاگر از طریق روایت، به جنبه‌های پنهان اجتماعی معطوف می‌شود. در حالی که فیلم مستند مورد نظر ایشان قدرت نفوذ به لایه‌های پنهان را نداشته است.

در بخشی از کتاب فرو مطرح کرد که وندن ثابت می‌کند بیشتر حقایق تاریخی محصول تخیل آیزنشتاین است. نظر شما در این رابطه چیست؟
همان که پیش از این گفتم. این نظریه می‌خواهد ثابت کند که هر تاریخی، تاریخ معاصر است. البته مارک فرو متخصص تاریخ شوروی است. حتی حسین طاهری دوست شاگرد مارک فرو می‌گوید: مارک فرو در دانشگاه، تاریخ سینمای شوروی درس می‌داد. مارک فرو در آغاز فصل مربوط به خیال و واقعیت در سینما می‌گوید در این فیلم‌ها به خوبی می‌توان واقعیت‌های تاریخی زمان تولید فیلم را یافت. ضمن این که کار بازتولید تاریخ در فیلم‌هایی مثل آندره‌ روبلف اثر آندره‌ تارکوفسکی مثال زدنی است. درباره رزمناو پوتمکین می‌افزاید که افسانه و اسناد رسمی، پایان کار ملاحان انقلابی را زدودند. مارک فرو می‌خواهد بگوید که تاریخ رسمی حتی نگهداری خاطره‌های جمعی را هم به خاطر امر سیاسی انجام می‌دهد وگرنه آن را محو می‌کند و البته آیزنشتاین در آن شرایط، بخشی از خاطره جمعی را نجات بخشید. اما ذکر یک نکته ضروری است که مارک فرو با تکیه بر روش‌شناسی خودش در تحلیل تاریخ‌، می‌کوشد تا از فیلم به عنوان یکی از اسناد در پژوهش‌هایش استفاده کند و به روح تاریخ از پس مجموعه‌ای از اسناد فیلمیک و غیر فیلمیک نزدیک شود.
 


صحنه‌ای از فیلم دیکتاتور بزرگ اثر چاپلین


در عنوان فصل شانزدهم این کتاب مطرح شده است که آیا نگارشی فیلمیک از تاریخ وجود دارد؟ سوال ما هم همین است. نظر شما چیست؟ آیا این نوع نگارش از تاریخ وجود دارد؟
از نظر مارک فرو نگارش فیلمیک از تاریخ وجود دارد. همان‌طور که تاریخ، نگاه امروز تاریخ‌نگار به گذشته است، فیلم درباره تاریخ و فیلم تاریخی هم وابسته به نوع نگاه فیلمساز به تاریخ است. همان‌طور که بسیاری از فیلم‌های تاریخی کشور ما هم نگارش‌هایی فیلمیک از تاریخ هستند. فرو نقل قولی از یک تاریخ‌نگار فرانسوی می‌آورد که گفته است: «هرآنچه را که شکسپیر درباره ژاندارک می‌گوید ساختگی است.» فیلمساز آن دسته از اسناد و روایت و حقایق تاریخی را انتخاب می‌کند که برای نظریه‌اش خوراک فراهم کند. بنابر این فیلم نگارشی فیلمیک از نگره و نگاه فیلمساز به تاریخ از آب در می‌آید. به عبارت دیگر هر تاریخی، تاریخ معاصر است.
 
  
گفتنی است که انتشارات علمی و فرهنگی کتاب «سینما و تاریخ» نوشته مارک فرو با ترجمه محمد تهامی نژاد را در ۱۰۰۰ نسخه و ۱۹۷ صفحه با قیمت ۱۶۰۰۰ تومان منتشر کرده است.

منبع: ایبنا

نظر شما