به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛ ، در چند ماه گذشته که در بیشتر کشورهای جهان مردم به خاطر شیوع ویروس کرونا خانهنشین شده و قوانین قرنطینه خانگی را رعایت میکنند، علاقه به مطالعه رمانها و داستانهای قدیمی افزایش یافته است. بسیاری نیز رمانهایی را ترجیح میدهند که با موضوع بیماریهای همهگیر نوشته شدهاند. از معروفترین داستانها و رمانهای نوشته شده در این حوزه میتوان به رمان طاعون نوشته آلبر کامو و یادداشتهای سال طاعون نوشته دانیل دافو اشاره کرد. در بین رمانهای نوشته شده درباره بیماریهای همهگیر طاعون آلبر کامو شاید معروفترین اثر است.
وقایع این رمان در شهری از الجزایر به نام اُران یا وهران رخ میدهد و از زبان راوی که بعدها خود را دکتر ریو معرفی میکند نقل میشود. کتاب با توضیحی از مردم و شهر آغاز میشود و سپس به زیاد شدن تعداد موشها در شهر و مرگ آنها اشاره میکند. آقای میشل، سرایدار منزل دکتر ریو بر اثر بیماریای با بروز تاولها و خیارکها میمیرد و مرگ چند نفر دیگر با همین علائم باعث میشود دکتر ریو علت مرگ را بیماری احتمالاً مسری بداند و کمی بعد دکتر کاستل این بیماری را طاعون تشخیص میدهد. با سستی مسئولین برای واکنش، بعد از مدتی در شهر طاعون و وضع قرنطینه اعلام میشود.
با اعلام وضع قرنطینه، اعضای خانوادههای زیادی از هم جدا ماندند. عدهای اقدام به فرارهای متوالی کردند و عدهای تا جایی که میتوانستند با بیماری مبارزه کردند. ژان تارو یکی از مسافرانی بود که همراه با دکتر ریو اقدام به تشکیل سازمان بهداشتی داوطلبی برای مقابله با بیماری میکند.
مارسل توراکس ستوننویس روزنامه گاردین در یادداشتی مینویسد اولین درسی که با خواندن رمانهای اینچنین یا داستانهای ادبیات طاعون (اگر بتوانیم آن را یک ژانر به حساب آوریم) میگیریم همان چیزهایی است که در آلبر کامو در رمانش چاپ سال 1947 آورده است. جدایی و انزوا، قرنطینه، ترس، خرافات، احتکار و وحشت است. در تمام داستانهای طاعون این رفتارها از انسانها مشاهده شده است و در تمام قرون گذشته تکرار شده است.
دانیل دافو نویسنده رابینسون کروزو در رمان یادداشتهای سال طاعون درباره حوادث واقعی سال 1720 شهر مارسی فرانسه مینویسد که بسیاری از مردم به خاطر ابتلا به بیماری طاعون خیارکی از بین رفتند. در این رمان دافو سعی میکند تمام جزئیات وقایع را به تصویر بکشد. در جایی از داستان میخوانیم ناگهان زنی جیغ میکشد و گریه میکند و مدام فریاد میزند: مرگ، مرگ، مرگ.
دافو به طور حتم این فریادها را خودش نشنیده است ولی بارها در رمان نویسندگان قبل از خود خوانده است. به عبارتی ادبیات طاعون در طول سالهای گذشته شبیه هم بوده است. خبرنگار گاردین مینویسد: لحظههای داستانی شبیه فریادهای این زن در اکثر نوشتههای درباره بیماریهای همهگیر دیده میشود ولی چه درسی میتوان از این داستانها گرفت.
در رمان طاعون آلبر کامو دکتر ریو که چند روز قبل از مرگ همسر بیمارش با خبر میشود، به مراسم شادی نگاه میکند و با خود میگوید باسیل طاعون میتواند سالها در شهر زنده بماند و بار دیگر به شهر هجوم آورد. پس از پایان طاعون، مردم به کارهای روزمره باز میگردند. توراکس مینویسد: تمام اتفاقات و تصاویر آورده شده در رمانهای کلاسیک را با کم و زیادش امروز قابل مشاهده هستند. شاید نکتهای که در طول قرنها مغفول مانده این است که چرا از اتفاقات مشابه درس نمیگیریم و خودمان را آماده حوادث آینده نمیکنیم. به اعتقاد خبرنگار گاردین آینده و حوادث اینچنین بسیار قابل پیشبینی است و باید کاملاً برای آن آماده بود.
نظر شما