شناسهٔ خبر: 7291 - سرویس اندیشه
نسخه قابل چاپ

گزارشی از همایش روز جهانی فلسفه در موسسه حکمت و فلسفه با موضوع «فلسفه و طبیعت»؛

رضا داوری اردکانی: به تبعیت از غرب طبیعت را مرده می‌دانیم

روز فلسفه همایش روز جهانی فلسفه با موضوع «فلسفه و شناخت طبیعت»،‌عصر روز دوشنبه،‌27 آبان ماه با حضور غلامحسین ابراهیمی دینانی، ‌آیت الله مصطفی محقق داماد، حجت الاسلام عبدالحسین خسروپناه، جمعی از اساتید و پژوهشگران حوزه فلسفه در محل موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران برگزار شد.

فرهنگ امروز/ زهرا رستگار: همایش روز جهانی فلسفه با موضوع «فلسفه و شناخت طبیعت»،‌عصر روز دوشنبه،‌27 آبان ماه با حضور غلامحسین ابراهیمی دینانی، ‌آیت الله مصطفی محقق داماد، حجت‌الاسلام عبدالحسین خسروپناه، جمعی از اساتید و پژوهشگران حوزه فلسفه در محل موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران برگزار شد.

 

ضرورت پرداختن به نسبت فلسفه و شناخت طبیعت

در ابتدای جلسه دکتر عبدالحسین خسروپناه که ریاست موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران را عهده دارند، در رابطه با «ضررورت پرداختن به نسبت فلسفه و شناخت طبیعت» برای حضار سخنرانی کردند. خسروپناه ضمن اشاره به آن‎که مقصود هستی‎شناسی و بحث از وجود به ما هو وجود است ادامه داد: اولین سوال فلسفی، چیستی طبیعت است و اینکه حقیقت طبیعت چیست؟ مقصود از طبیعت، موجود زمانی و مکانی و مادی و محسوس و مشاهده پذیر با چشم طبیعی و ابزاری است. این حقیقت به دو دسته موجود بی جان و جاندار تقسیم می‌شود.

وی اذعان کرد: طبیعت در دانش‎های مدرن، یعنی فیزیک و شیمی و زیست‎شناسی، زیر اتم‎ها تا گونه‎ها را شامل می‎شود. زیر اتم‎ها و اتم‎ها و مولکول‎ها، موجودات طبیعی بی‎جان و سلول‎ها و بافت‎ها و اندام‎ها و دستگاه‎ها و گونه‎ها، موجودات جاندار شمرده می‎شوند. هر کدام از این‎ها وظیفه‎ی ویژه‌‎ای را به عهده دارند.

خسروپناه در ادامه سخنرانی خود گفت: دانش‎های مدرن برای حیات، تعاریف مختلف فیزیولوژیکی، متابولیکی، بیوشیمیای و غیره نیز ذکر کرده‎اند. اما پرسش مهم فلسفی این است که آیا حیات، همین اعضا و اجزای مادی است یا حقیقتی ورای طبیعت دارد؟  آیا اجتماع تعدادی مولکول و تبدیل آن‎ها به سلول، حیات می‎سازد؟

دانشیار موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران در ادامه صحبت‎های خود توضیح داد: فیلسوفان الهی، نفس را منشاء حیات دانسته‌اند. افلاطون، نفس را مبدأ و منشأ حیات و حرکت جسم معرفی کرده است و ارسطو، نفس را کمال اول برای جسم طبیعی آلی(دارای اندام) دانسته است. ابن سینا نفس را نیروی در جسم معرفی می‎کند که منشأ صدور کارهای‎ می‎شود که یکنواخت و غیر ارادی نیستند. ملاصدرا، نفس را جوهر مجردی می‎داند که ذاتا از ماده مجرد و در مقام فعل به ماده تعلق دارد. پس طبیعی‎دان به حیات برای برخی از موجودات طبیعی، اعتراف و بدون اشاره به نفس مجرد، آن را تبیین می‎کند و فیلسوف الهی، نفس مجرد را مبدأ و منشاء اصلی حیات می‎داند و سلول و بافت و اندام و غیره را ابزار مادی برای تعلق حیات می‎شمارد.

استاد حوزه علمیه قم بیان کرد: از رابطه فلسفه و طبیعت در مقام نظر سخن گفتیم؛ اما فلسفه با طبیعت در مقام عمل نیز ارتباط دارد. چگونگی تعامل انسان با طبیعت که در حوزه صنعت و سلامت مطرح می‎شود؛ پیش از آن‎که بحثی اخلاقی و حقوقی باشد؛ بحثی فلسفی است. پرسش فلسفی دیگر مربوط به تعامل انسان با طبیعت از جهت سلامت است، اگر علوم پزشکی را مجموعه مسائلی بدانیم که با روش تجربی و آزمایشگاهی به کشف بیماری‎های انسان و درمان آن‎ها بپردازد؛ توجه به مبانی فلسفی حاکم بر روش‎شناسی علوم پزشکی، دنیای دیگری را به روی ما باز می‎کند. بخشی از مبانی این است که آیا موجودات جهان را باید به خیر و شر دسته‎بندی کرد و موجودات شر را برای حفظ انسان از بین برد یا اینکه همه موجودات خیرند؛ هرچند ممکن است گاهی شر نسبی گردد پس باید تعامل سازنده با آنها داشت.  فلسفه اسلامی، شر مطلق در جهان را نمی‎پذیرد و نگرش خاصی به تعامل با موجودات طبیعی دارد.

فلسفه طبیعت

پس از دکتر خسروپناه دومین فردی که برای حضار سخنرانی کرد دکتر غلامحسین ابراهیمی دینانی بود. وی در ابتدای سخنرانی خود ابیات زیر را بیان کرد: زان می‎نگرم به چشم سر در صورت/زیرا که ز معنی است اثر در صورت/عالم همه صورت است و ما هم صوریم/معنی نتوان دید مگر در صورت؛

سپس به ایراد سخنرانی خود پرداخت و گفت: موضوع بحث صد در صد فلسفی است. هیچ فردی در دنیای امروز از سیطره تکنیک بیرون نیست. سوال اصلی این است که تکنیک بد است یا خوب؟ دو دیدگاه در این زمینه وجود دارد؛ یک: تکنیک ابزار بشر است و بشر این ابزار را ساخته است که بتواند کار‎های خویش را آسوده‎تر انجام دهد. دوم: تکنیک اقتدار وجود بشر است. در حقیقت تکنیک امتداد وجود انسانی است.


این استاد فلسفه دانشگاه تهران با بیان اینکه نمی‎توان از تکنولوژی انتقاد کرد، تصریح کرد: با صرف انتقاد از تکنولوژی مشکلی حل نمی‎شود، باید به‎گونه ای با تکنولوژی کنار بیائیم. باید تکنولوژی را شناخت. با بد و بیراه و ناسزا گفتن به تکنولوژی مشکل که حل نمی‎شود.


دینانی تأکید کرد: باید تکنولوژی را شناخت، چون قرار است تکنولوژی ما را به جایی ببرد و نباید ما را در وسط راه معلق در بین زمین و آسمان رها کند. این معلق گذاشتن بشر خطرناک است.


این چهره ماندگار فلسفه با اشاره به اینکه دو جنگ جهانی نشان داد که تکنولوژی، تکنیک و اسلحه می‎تواند خطرناک باشد، ابراز کرد: دو جنگ جهانی سند محکمی برای نشان دادن مضرات تکنولوژی است. خدا نکند که جنگ جهانی سومی به وجود بیاید که قطعا به نابودی بشر منتهی می‎شود. این خطرات از تکنولوژی وجود دارد.
 

وی با بیان اینکه شما منتظر جوابی از من درباره این معضل هستید، عنوان کرد: اما کار فلسفه طرح سؤال است و باید اندیشمندان در این مورد فکر کنند و راهی را بیابند. همه اندیشمندان شرق و غرب باید بنشینند فکر کنند و راهی را بیابند.

دینانی در پایان سخنانش با بیان اینکه اخلاق بشری پیشرفت نکرده است، خاطرنشان کرد: یکی از راه‎هایی که البته ابتدایی است به نظرم می‎رسد، این است که اخلاق را باید متناسب با تکنولوژی گسترش داد که البته گسترش اخلاق خیلی سخت است. چراکه نسبت به دوره‎هایی که بشر فاقد بسیاری از تکنولوژی‎ها بود، اخلاق با زمان حال تفاوتی نکرده است. اخلاق و رفعت بشری پیشرفت نکرده است. برای پیشرفت اخلاق همگام با پیشرفت تکنولوژی چه می‎توانیم انجام دهیم. فراگیر کردن اخلاق و گسترش محبت انسانی سخت است. انسان‎ها باید یکدیگر را دوست بدارند. این راه حل نهایی است.

 

الهیات محیط زیست

دکتر سید مصطفی محقق داماد استاد حقوق دانشگاه شهید بهشتی و عضو فرهنگستان علوم جمهوری اسلامی ایران؛ سویمن سخنران نشست فلسفه و شناخت طبیعت بود.

وی در ابتدای سخنرانی خود اشاره کرد: عنوانی که امروز برای این برنامه انتخاب شده است، مفهومی وسیع دارد، یعنی هر کسی از ظن خود شد یار من. چراکه کلمه طبیعی بسیار کلمه‎ی وسیعی است. بشر امروز نگاهی کاملا اومانیستی به علوم انسانی دارد و تنها راه برون رفت از این بحران تحول مبنایی در اخلاق بشر و تحول فکری به ساختار علوم معاصر است.

استاد حقوق دانشگاه شهید بهشتی اظهار کرد: بحران زیست محیطی که بشر امروز با آن مواجه است را باید جدا از زیست‎شناسی و روش تجربی در حوزه علوم طبیعی و تکنولوژی مورد بررسی قرار داد. زیرا بی‎شک از نوع بحران فکری و اخلاقی است و زمانی که نگاه بشر به زندگی و جهانی که در آن می‎زید و محیطی که او را احاطه کرده است تغییر نیابد قابل حل نخواهد بود. راه‎حل را باید در شناخت عوامل و علل پدید آمدن این بحران پیدا کرد. نگاه اومانیستی در عصر جدید و ارتباط این مبنای فلسفی با نقش علوم و تکنولوژی جهان امروز راز اصلی این بحران است و تنها راه برون رفت از بحران، تحول مبنایی در تربیت اخلاقی بشر و تحول فکری و نیز نگاه او به ساختار علوم معاصر است.

عضو فرهنگستان علوم جمهوری اسلامی ایران در ادامه بیانات خود، اشاره کرد: ادیان الهی به خصوص ادیان ابراهیمی را متهم می‎کنند که ریشه این بحران در طرز فکری نهفته است که ادیان برای بشر فراهم ساخته است. می‎گویند ادیان الهی جهان را ساخته الهی و بشر را محور اصلی جهان و تمام آفرینش را برای او و به خاطر وی دانسته‎اند و از این نظر بشر صاحب اختیار مطلق شده و لذا با آزادی و اختیار مطلق به جان طبیعت و مظاهر آن افتاده و آن را تضییع، تفریط و تخریب نموده است. در حالیکه انصاف این است که بشر با دوری از خداوند و تعلیمات انبیاء الهی مبتلا به این بحران شده است و تنها نجات بازگشت به آغوش محیط الهی و آرامش یافتن در آن محیط است.

محقق داماد تصریح کرد: در قرآن مجید داستان آغاز خلقت بشر، گفتگوی خداوند با ملائکه، اعتراض آنان و پاسخ پروردگار به تفضیل بیان شده است. در حالیکه «فساد در ارض» نقطه اصلی نگرانی و دغدغه ملائکه بوده، خداوند متعال با توجه به ظرفیت بشر، از طریق معرفت و درک کرامت خویش انتظار داشته است که وی از هر گونه فسادی در زمین پرهیز کند نه آنکه مانند منابع غیر اسلامی زمین تبعیدگاه بشر است و او در اینجا رها شده و می‎تواند هر چه بخواهد در زمین انجام دهد.

وی در پایان سخنرانی خود گفت: پروردگار متعال در قرآن مجید بشر را امانتدار خداوند معرفی کرده و انتظار دارد که بدون هیچ‎گونه خیانت زمینی که در شرایط صلاح کامل تحویل گرفته با عمران و آبادی فزونتر عودت دهد، نه آنکه در سایه کبر و غرور ناشی از قدرت به تباه سازی زمین و هلاک حرث و نسل دست یازد، خداوند هرگز فساد و مفسدین را دوست ندارد. نگاهی اومانیستی وجود دارد و هنگامی که انسان در مثلث خدا انسان طبیعت با هم نوع خود سازش ندارد، قطعا با طبیعت هم خشن است. روح آرامش یک روح یکسان است اگر با طبیعت صلح داشته باشیم قطعا با بشریت هم صلح خواهیم داشت. پس هنگامی که روی زمین آرام باشیم هم با دیگران خشن نیستیم و هم با طبیعت آرام خواهیم بود.

 

نقش اخلاق در انواع شناخت طبیعت

سخنران چهارم دکتر حسن میانداری عضو هیأت علمی موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران بود که به نقش اخلاق در انواع شناخت طبیعت پرداخت.  دکتر میانداری ضمن اشاره به آن که شش باور در زمینه شناخت طبیعت دارد، اذعان کرد: شناخت طبیعت «انواع» دارد مانند شناخت‎های عرفی، علمی، فلسفی، دینی و عرفانی. شناخت نه تنها در تمام آن‎ها «ذات» واحدی ندارد، بلکه در هر یک هم «ذات» واحدی ندارد. «طبیعت» در هر یک از این شناخت‎ها با هم بیگانه نیستند بلکه داد و ستد معرفتی دارند.

عضو هیأت علمی موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران، اشاره کرد: می‎توان بر اساس تأثیر علی اخلاق به معنی فضایل-رذایل اخلاقی، بر شناخت طبیعت، انواع شناخت طبیعت را به دوسته تقسیم کرد. دسته اول آن‎ها هستند که فضایل-رذایل اخلاقی بر شناخت طبیعت اثر علی دارند، به این نحو که رذایل می‎توانند تا حدی مانع شناخت شوند و فضایل می‎‎توانند به آن کمک کنند. دسته دوم آن‎ها هستند که فضایل-رذایل اخلاقی اثر مذکور در دسته اول را ندارند، یا اگر داشته باشند می‎‎توان چاره‎ای مستقل از فضایل-رذایل اخلاقی برای شناخت اندیشید یا حتی ممکن است رذایل به شناخت کمک کنند و فضایل مانع شوند.

وی در پایان ادامه داد: شناخت‎های عرفی، علمی و تا حدی فلسفی در دسته اول و شناخت‎های دینی، عرفانی و تا حدی فلسفی در دسته دوم قرار دارند.

 

پس از پایان بخش اول برنامه همایش روز جهانی فلسفه، که به انواع شناخت طبیعت پرداخته بود در بخش دوم همایش به فلسفه و سلامت پرداخته شده بود که خلاصه سخنرانی های برگزار شده در این بخش به شرح زیر است.

 

هستی شناسی پزشکی: سلامت و بیماری

دکتر احمد رضا همتی مقدم،  عضو پژوهشکده فلسفه تحلیلی اولین سخنران بخش دوم همایش روز جهانی فلسفه بود. وی در ابتدای سخنرانی خود بیان کرد: مهم‎ترین موضوع فلسفه پزشکی بحث سلامت و بیماری است که در مباحث هستی‎شناسی یا متافیزیکی پزشکی به آن پرداخته می‎شود. در گذشته پزشکان رئالیست و معتقد به طبایع چهارگانه بودند، آن‎ها معتقد بودند که هر بیماری ساز و کار نهفته‎ای دارد. به مرور با انقلاب علمی قرن نوزدهم، رئالیست‎های پزشکی کوشیدند موضع رئالیستی خود را با پژوهش‎های آزمایشگاهی و آناتومی همراه کنند. در موضع معرفت‎شناختی است که در حال حاضر دیدگاه تجربه‎گرایی در پزشکی بر عقل‎گرایی غلبه کرده؛ اما با ظهور فلسفه پزشکی، سخن از ماهیت سلامت، بیماری و ناخوشی بحث اصلی این حوزه شده است.

احمد رضا همتی در ادامه اشاره کرد: دو دیدگاه در نظریه مربوط به سلامت مورد توجه است: هنجارناگرایان(non normativists) هستند که مدافعان نگاه تکاملی به سلامت و حامیان نگاه آماری به سلامت در این دسته هستند. آنان معتقدند بیماری را می‎‎توان بدون ارجاع به ارزش‎ها و با توجه به ارزیابی تجربی کارکرد‎های بدن تعریف کرد. دسته دوم هنجارگرایان(normativists)  هستند، که معتقدند سلامت و بیماری مفاهیمی ذاتا مسبوق به ارزش‌اند و تصمیم درباره حالات بدن یا روان، مستلزم آن است که چه چیزی مطلوب یا نامطلوب، مفید یا بی‎فایده، خوب یا بد است.

عضو پژوهشکده فلسفه تحلیلی در پایان اذعان کرد: برخی می‎گویند پذیرش دیدگاه هنجارگرایان عینیت مفاهیم بیماری و سلامت را مورد سوال قرار می‎دهد؛ اما اگر کسی موافق این امر باشد که ارزش‎ها قابل استدلال عینی و عقلانی هستند، آن‎گاه عینیت مفاهیم سلامت و بیماری مورد سوال قرار نمی‎گیرد. به طور کلی اگر پزشکی و پیراپزشکی از تعاریف سلامت و بیماری بدون ابهام استفاده نکنند این خطر جدی وجود دارد که درباره اهداف و غایات و انتظارات در پزشکی، مردد باشند.

 

تعریف سلامت و ارتباط آن با جهان بینی

دکتر مصطفی قانعی استاد علوم پزشکی بقیه الله(عج) دومین سخنران بخش دوم برنامه روز جهانی فلسفه بودند که با اشاره به آن‎که در علم پزشکی هدف اصلی را تأمین سلامت برای آحاد جامعه می‎دانند، ادامه داد: برای سلامت تعریف سازمان بهداشت جهانی (WHO) مورد قبول مجامع عمومی می‎باشد. اگر فلسفه به چیستی و چرایی یک موضوع می‎پردازد باید پذیرفت که فلسفه در طب به «سلامت» پرداخته است، چراکه بر این اساس و با توجه به تعریف سلامت  از دیدگاه سازمان بهداشت جهانی؛ سلامت جسم و روح و اجتماع مطرح است.

استاد علوم پزشکی بقیه الله(عج) بیان کرد: در دهه‎های اخیر با فهمی که از عوامل اجتماعی موثر بر سلامت حاصل شد و تأثیرات زیست محیطی بر سلامت انسان تعریف جدیدی از سلامت در جریان است که این تعریف بر اساس نگاه عمیق‎تر به پیوستگی اجزاء هستی به یکدیگر و به عبارتی جهان بینی جدید در حال تغییر است. لذا نگاه‎های که قبل از ورود به علم جهان‎بینی مبتنی بر آموزه‎های الهی را به انسان ارائه دهد باعث می‎شود انسان نگاه‎های نو را با آزمون و خطا بدست نیاورد و به سرعت دستیابی به حقایق علم افزوده شود.

 

مبانی پیداش و تکامل پزشکی

دکتر سید محمود طباطبایی استاد دانشگاه علوم پزشکی تهران سومین سخنران بخش دوم همایش بود که در ابتدا اظهار کرد: تعریف دقیقی از آغاز و پایان حیات که قابل قبول دیدگاه‎های مختلف باشد، وجود ندارد. تعریف جامع و مانعی از سلامت و بیماری وجود ندارد. آیا برای دست‎یابی به تعاریف فوق باید از فلسفه کمک گرفت؟ آیا فلسفه به حل مشکل کمک می‎کند یا با پاسخ‎های مبهم مشکلات بیشتری را به وجود می‎آورد؟

استاد دانشگاه علوم پزشکی تهران گفت: با توجه به بررسی‎های تاریخی پیدایش پزشکی با ظهور آدمی‎زاد در روی کره خاکی تقریبا هم‎زمان بوده و سیر تکاملی خود را نیز طی می‎کند. از جمله عوامل دخیل در تحول علم پزشکی، می‎توان به محوریت نتیجه، وظیفه، فضیلت، بیمار، بیماری، درمان و چند عامل اساسی دیگر اشاره کرد.

 

داوری اردکانی: طبیعت به رحمت خدا می‎رود

سخنرانی اختتامیه برنامه روز جهانی فلسفه با دکتر رضا داوری اردکانی ‌رئیس فرهنگستان علوم جمهوری اسلامی ایران بود. ایشان در ابتدا ضمن تشکر از دکتر خسرو پناه، سخنرانی خود را این‎گونه آغاز کرد:‌ فلسفه و طبیعت بحثی متفاوت است، در این رابطه یونانی‎ها طبیعت را مبدا نشاط می‎دانستند. برای آن‎ها طبیعت زنده بود و در آن تملق و تصرف نمی‎کنند. در فلسفه ما نیز طبیعت مبدا اول حرکت و سکون است اما در دوره جدید طبیعت به رحمت خدا می‎رود و می‎میرد؛‌ حال بحثی که در این میان مطرح می‎شود آن است که ارتباط من با این طبیعت چیست، آیا این طبیعت مرده ملک من می‎شود و در آن تصرف می‎کنم.

‌رئیس فرهنگستان علوم جمهوری اسلامی ایران اذعان کرد: بنابراین با این رویکرد علم تصرف کننده و مسخر‎کننده بر مبنای فلسفه سقراط، افلاطون، ابن‎سینا و ملاصدرا میسر نبود و آن فلسفه تناسبی با علم تصرف کننده نداشت.
فلسفه‎ای که در دوره جدید به وجود آمد طبیعت مرده را در مقابل بشر و بشر را در مقابل آن قرار داد که این بنا را افلاطون گذاشت او در پیش‌آمد عالم جدید بی‎اثر نبوده و عالم جدید با رجوع به فلسفه افلاطون و ارسطو بنا شده است اما با این حال آن فلسفه با فلسفه جدید تفاوت دارد.

اردکانی توضیح داد: مقامی که اخلاق در جامعه یونانی داشت در جامعه جدید ندارد؛‌ لذا می‎بینیم که مدینه ارسطویی مدینه اخلاق است البته سیاست جدید اخلاق را نفی نمی‎کند. اما قانون خود را دارد و از اصول خود پیروی می‎کند. حتی می‎گوید اخلاق چیز خوبی است. ممکن است در زندگی خصوصی اخلاقی باشیم اما مصیبت این است که در عالم جدید شخص در خانه اخلاقی است اما بیرون از خانه نوع دیگری است و روابط متجددی دارد و همه‎چیز به نظرش مباح می‎رسد. ما طبیعت را منبع نیرو می‎دانیم که باید آن را استخراج کنیم. لذا با عالم ارتباط برقرار می‎کنیم و عالم تکنولوژی از این طریق به وجود می‎آید. در جهان توسعه یافته بشر طبیعت را مهار و استخدام می‎کند اما در آنجا هماهنگی وجود دارد. مثلا وقتی شما وارد شهر آسمان خراش‎ها می‎شوید احساس اضطراب نمی‎کنید و ماشین‎ها زوج و فرد نیستند. چگونه می‎شود که در تهران تنها یک روز هوای سالم داشته باشیم؟ این مسائل باید حل شود. چراکه این موارد مسئله سیاست هستند و مسئله سیاست مسئله علم انسانی نیست.

رضا داوری تاکید کرد: ما به تبع از غرب طبیعت را مرده می‎دانیم و در استخدام طبیعت مقلد و ناتوان هستیم، ‌ضمن آنکه در این راستا باید به این نکته توجه کنیم که هماهنگی در کار تکنولوژی ما وجود ندارد چون سازنده تکنولوژی نیستیم هنگامی هم که ناهماهنگی وجود داشته باشد آثار مطلوب به دست نمی‎آید. اقتصاد، صنعت و تکنولوژی ما بی‎سامان است چون ما قطعاتی را از جای دیگر گرفته‎ایم که در آنجا نظم ارگانیک وجود داشته و حال نمی‎دانیم باید این قطعات را کجا قرار دهیم و با این تلقی همه چیز ناهماهنگ است هیچ کس هم مقصر نیست نه حکومت، نه دانشمند نه صنعت. ما چیزهای پراکنده‎ای را از غرب گرفته‎ایم که اینها با هم ارتباط ندارند پس نتیجه نمی‎گیریم.

‌رئیس فرهنگستان علوم جمهوری اسلامی ایران در ادمه بیانات خود گفت: ما باید تکلیف خود را با این عالم مشخص کنیم؛‌ آیا ما تمام تکنولوژی را می‎خواهیم؟ اگر این‎گونه است قاعده‎ای دارد که باید آن را رعایت کنیم نمی‎شود ما تکنولوژی را با فکر خودمان بخواهیم عالم جدید قانونی دارد که از آن پیروی می‎کند درست است که دچار ضعف شده است اما کسی خیال نکند که این عالم فردا می‎میرد حال اگر این تجدد بمیرد چه می‎شود ما باید فکر کنیم که اگر این اتفاق بیفتد سپس چه چیزی جانشین آن می‎شود.

داوری اردکانی در پایان خاطرنشان کرد: ما می‎توانیم بگوییم از موضع خود درباره جهان و آینده آن فکر می‎کنیم که این فکر کردن هم موهبت خداست اما آینده خوب نیاز به برنامه‎ریزی دارد؛‌ البته آنچه در غرب تحقق پیدا کرده چندان هم مطلوب نیست و من هنوز منتقد غرب هستم. نمی‎توانیم با این فرایض در طبیعت تجدید نظر کنیم. تلقی ما از طبیعت به عنوان چیزی مرده وجود دارد و این تلقی اقتضاء یک شیوه زندگی مخصوص خود را دارد. اگر می‎خواهید محیط زیست از سلامت نسبی برخوردار شود باید هماهنگی به وجود بیاید که کار مشکلی است و با بخشنامه نمی‎توان آن را ایجاد کرد.

رونمایی مجموعه فلسفه سیاسی اسلامی

در پایان برنامه با حضور دکتر داوری از کتاب فلسفه سیاسی اسلامی دکتر خسروپناه رونمایی شد. دکتر علیخانی در معرفی کتاب توضیح دادند: این کتاب طرحی که در موسسه حکمت انجام شده است یکی از شاخه ها فلسفه سیاست است که هدف اصلی آن عمق بخشی  به سیاست است و پایه و اساس و بنیان درست کردن برای سیات است. کارایی و کارآمدی علم سیاست را افزایش می‎دهد. فلسفه باید تصمیم بگیرد وارد سایر علوم شود و تأثیرگذار هم باشد. سوال این است که آیا امروز در عرصه فلسفه این توان و قابلیت را داریم که بپردازیم به فلسفه‎ها، به طور قوی و موثر، و نظریه‎ای ارائه دهیم. آیا متخصصی داریم که در حوزه آی‎تی یا سلامت، یا نانو و...، متخصص باشد و فلسفه را هم خوب بداند. فلسفه سیاسی اسلامی از متن تمدن اسلامی ایجاد شده است و امید داریم که در این مسیر به آن دست یابیم.

علیخانی ادامه داد: طرح فلسفه سیاسی در این مسیر در جهت تاثیر‎گذاری فلسفه در سیاست، در جهت کاربردی کردن فلسفه، در عرصه‎های عملی و در جهت پیوند بین بنیان‎های نظری و عملی حوزه سیاست شده است و این‎ها اهدافی بوده که پیگیری کردیم و در جهت میراث تمدنی ایرانی و اسلامی سه رویکرد داشتیم. این طرح متمرکز بر رویکرد اسلامی سیاسی یا سیاسی اسلامی است. رویکرد اول: در گذشته چه دغدغه‎هایی داشتیم و با چه مسئله‎هایی روبرو بودیم و رویکرد دوم در پاسخ به این دغدغه‎ها چه اندیشه‎ها و پاسخ‎هایی را ارائه کردیم. رویکرد سوم: تا چه حد این دارایی‎های علمی و داشته‎ها می‎تواند امروز به حل مسائل ما کمک کند و چگونه باید آن‎ها را به کار ببریم. این طرح مفهوم محور بوده است که همه از متون استخراج شده است. هر مفهوم به صورت یک طرح کوچک مستقل مطرح شده است. ۷۵ فیلسوف و متفکر هم برای این طرح انتخاب شده است.

نظرات مخاطبان 2 3

  • ۱۳۹۲-۰۸-۲۸ ۲۱:۳۰سعید 1 12

    بسیار عالی بود .. به خصوص قسمت مطالب سخنرانی دکتر دینانی مطابق با واقعیت حال روزگار ماست .. در واقع مشکل عدم پیشرفت اخلاق با سیر توسعه ای تکنولوژی .. با سپاس از خانم رستگار
                                
  • ۱۳۹۲-۰۹-۰۱ ۱۵:۰۴شیرزاد آقداشی 0 9

    با سلام با نظرات آقای دکتر دینانی موافق نیستم به نظر من برای این که ببینیم اخلاق بشری درطول زمان چقد رپیشرفت کرده کافی است نگاهی به تاریخ همین یکی دو قرن گذشته کشورخودمان داشته باشیم و ببینیم مثلا زندگی انسانها درگذشته چه ارزشی داشته و اکنون چه ارزشی دارد. با نگاهی به کتاب ایران و قضیه ایران نوشته جورج ن کرزن پی به وضعیت اسف بار اخلاقی اجتماعی دوران قاجار میبریم . درست است که ما جنگ اول و دوم جهانی را داریم ولی انسان امروز با کسپ تجربه از آن وقایع سعی در دور شدن از اینگونه فجایع را دارد. فراموش نکنیم همین تاریخ معاصر خودمان را که حاکمان مان از سرهای بریده کوه می ساختند و چشم های خالی از هدقه را با روغن داغ پر می کردند.خوشحالم که در این زمان زندگی می کنم .
                                
  • ۱۳۹۲-۰۹-۰۲ ۱۹:۲۹دانشجو 0 5

    خیلی ممنونم از سایت خوبتون، و خیلی خوشحالم که می بینم نظرات موافق یا مخالف رو بخش می کنید. با تشکر.
                                

نظر شما