فرهنگ امروز/ مهدی ملکمحمدی:«ایرانیان: دورهي باستان تا دورهي معاصر» عنوان آخرین اثر دکتر محمدعلی همایون کاتوزیان است که اخیراً توسط دکتر حسین شهیدی به فارسی ترجمه شده است. از کاتوزیان تا کنون کتب متعددی دربارهي تاریخ ایران منتشر و به فارسی ترجمه شده است. «استبداد، دمکراسی و نهضت ملی»، «تضاد دولت و ملت: نظریهي تاریخ و سیاست در ایران»، «اقتصاد سیاسی ایران: از مشروطیت تا پایان سلسلهي پهلوی»، «ایران، جامعهي کوتاهمدت و سه مقالهي دیگر» و «دولت و جامعه در ایران: انقراض قاجار و استقرار پهلوی» از جمله مهمترین این کتابها هستند.
شاید مهمترین تفاوت این کتاب با دیگر کتب تاریخی همایون کاتوزیان بسط نظریهي وی در مورد تاریخ ایران به دورههای باستان و میانه باشد؛ کاری که در کتابهای دیگر وی کمتر مجال بیان آن فراهم شده بود. البته مطالعهي حتی یک اثر کاتوزیان میتواند خط سیر اندیشهي او را برای خواننده بازنماید. او تقریباً در همهي کتابهای خود سعی میکند تا نشان دهد در ایران میان دولت و ملت تضاد وجود داشته است، جامعهي ایران یک جامعهي فئودالی نیست، مشروعیت شاه در ایران بیش از آنکه ناشی از خانوادهي سلطنتی باشد، «از فره ایزدی گرفته میشد که خدا به او داده بود.» (ص 10)
همچنين در آثار او اين گونه بيان ميشود كه جامعهي ایران جامعهای کلنگی است، حکومتهای خودکامه (استبداد ایرانی) در ایران همیشه در رأس بودهاند و انقلاب مشروطه برای برپایی قانون بود. سرانجام در کانون اندیشهي وی، بر اين نكته تأکید ميشود که «جامعهي ایران جامعهای کوتاهمدت است.» اگر بخواهیم به آثار کاتوزیان نگاهی دوباره بیندازیم، شاید بتوان گفت بیش از همه، دو اثر «تضاد دولت و ملت» و «اقتصاد سیاسی ایران» توانسته است بازتابدهندهي افکار او باشد.
بررسی اندیشهي ایران و به طور ویژه ایران معاصر، برای کاتوزیان جدا از اینکه یک علاقه است، یک دغدغه نیز هست. آثار او از این جهت که به زبان انگلیسی نگاشته میشود و نگرشی غیرغربی و به عبارتی غیرشرقشناسانه دربارهي تاریخ ایران را به آنان نشان میدهد، درخور اهمیت است. بدین وسیله ایران با عینکی غیرغربی در آن دیار معرفی میشود. این به طور ویژه در مورد حرکت از جامعهي فئودالی به جامعهي سرمایهداری قابل توجه است. بخش عمدهای از نظریات کاتوزیان به این مسئلهي محوری میپردازد که ایران در طول تاریخ خود، هیچ گاه جامعهای فئودالی نبوده است. در واقع هیچ یک از مشخصههای جامعهي فئودالی در تاریخ معاصر ایران یافت نمیشود. البته نکتهي قابل تأمل این است که به همان اندازه که در غرب لازم است تا تفاوتهای جامعه ایران و غرب بیان شود، امروز برای محققین ایرانی امری بدیهی است که جامعهي ایرانی هرگز فئودالی نبوده است. در واقع کمتر محققی در ایران امروز به دنبال اثبات این است که ایران دورهي فئودالیته را طی نموده است. این مسئله بیشتر در زمان حضور گروههای چپ در عرصهي پژوهش، برای تطبیق تئوری مراحل چندگانهي رسیدن به کمونیسم، مورد توجه قرار میگرفت. با سقوط حکومت شوروی این نوع نگرش تا حد زیادی از عرصهي پژوهشی کشور کنار رفت.
کاتوزیان در صفحات ابتدایی کتاب اخیر خود، یک بار دیگر نظریهي خود را این گونه بیان میکند: «تاریخ ایران معمولاً شاهد یکی از این چهار حالت بود: حکومت مطلق و استبدادی، حکومت استبدادی ضعیف، انقلاب، و آشوب که معمولاً حکومت مطلق و استبدادی را به دنبال میآورد.» (ص 10) به نظریهي جامعهي کوتاهمدت کاتوزیان نیز تا کنون انتقادات بسیاری وارد شده است. کاتوزیان در مقدمهي کتاب «اقتصاد سیاسی» خود «در نشر دوم فارسی»، به برخی از این انتقادات پاسخ دهد؛ اما چاپ کتاب «ایران، جامعهي کوتاهمدت و سه مقالهي دیگر» یک بار دیگر تئوری جامعهي کوتاهمدت وی را مورد توجه قرار داد. از جمله دکتر منوچهری در یادداشتی، ضمن توصیف ابعاد این تئوری و بیان این نکته که نگرش کاتوزیان در چارچوب جامعهشناسی تاریخ میگنجد، مینویسد: «تاریخی 2500ساله را با همهي فرازونشیبها و تفاوت در زمان و تعدد مؤلفهها و... شامل یک قاعدهي عام و آن هم مقید به یک سبب کردن، در بهترین حالت، تقلیلگرایی در روش و در بدترین حالت، اسطورهاندیشی (یا اسطورهنگاری) است.»
وی در ادامه به دیدگاه وی در مقابل جامعهي کوتاهمدت، یعنی مفهوم «تداوم» در جامعه اروپا نیز نقد وارد میکند: «نگرش فرمالیستی و تقلیلگرایانهي کاتوزیان در مورد اروپا هم صادق است. محوریت قانون به عنوان مقوم تداوم در حیات تاریخی اروپا یک اسطوره (myth) است. قانونمداری در ملکداری فقط یک وجه کارکرد تاریخی نخستزادگی است. هنری هشتم در انگلستان نمونهي بارزی از نقض چنین مفروضی است. عامل جنگ و نزاع در اروپا شاید بهتر از قانونمداری، تداوم را توضیح بدهد.»[1]
نکتهای که میبایست مد نظر قرار گیرد این است که اگر بحث فره ایزدی را از نظریهي حاضر کنار بگذاریم، با توجه به نگاه تقلیلگرایانهي این تئوری، احتمالاً میتوان آن را در مورد بخش عمدهای از کشورهای جهان سوم نیز مورد استفاده قرار داد. حتی آنچه تحت عنوان استبداد ایرانی در مورد تاریخ ایران مطرح است قابل انطباق با کشورهای دیگر نیز هست.
حال کتاب اخیر کاتوزیان بار دیگر در چارچوب همین نظریه منتشر شده است. همان طور که گفته شد، شاید مهمترین تفاوت این اثر با آثار دیگر وی در زمینهي به کار بردن این تئوری در دورههای باستانی و اسلامی تاریخ ایران باشد. این کتاب، که به گفتهي مؤلف، به اصرار انتشارات دانشگاه ییل نوشته شده است، بررسی کل تاریخ ایران در قالب یک کتاب است؛ اگرچه فصول مربوط به تاریخ معاصر آن از حجم بیشتری برخوردار است. نویسنده در ابتدای کتاب متذکر شده است: «موضوع این کتاب، هم چیستی تاریخ ایران و هم چگونگی و چرایی آن است. در راه انجام این دو کار با هم، نویسنده ملاحظاتی تطبیقی نیز میان تاریخ ایران و تاریخ اروپا انجام داده تا نشان دهد که جامعهی ایرانی و تاریخ پُرنقشونگار آن، با آنچه که در غرب گذشته تفاوتهای مهمی داشتهاند.» (ص 3) شاید از همین رو مؤلف کتاب، طیف مطالعهکنندگان این کتاب را «هم خوانندگان عام» و «هم کارشناسان» میداند (ص 4).
اما بعید به نظر ميرسد یک کتاب هم مورد توجه مخاطب عام و هم مخاطب خاص قرار گیرد. در مورد چاپ فارسی کتاب حاضر، این مسئله دوچندان به نظر میرسد، چون دیدگاه تئوریمحور را به سختی میتوان در درون بیاني تاریخیمحور، آن هم در روایتی از 2500 سال تاریخ ایران، مفید دانست. مخاطبین عام هم شاید کمتر، روایتی تاریخی را که به ناچار میبایست تنها به کلیات بپردازد، برای خود جذاب بدانند. در واقع اگرچه نثر کاتوزیان عمدتاً کشنده و جذاب است، به خصوص که او با بیان نکات نغز آثار خود، خواننده را با خود همراه میکند، اما عمدتاً کتبی که در چهارصد صفحه، قصد روایت تاریخ چندهزارساله را دارند، کمتر موفق به بیان همهي گفتنیها میشوند. از این رو، اثر حاضر میبایست بیش از هر کس مورد توجه طرفداران نوع نظریهي دکتر کاتوزیان واقع شود.
پینوشتها:
[1]عباس منوچهری، نقدی بر نظریهي جامعهي کوتاهمدت: نگرش فرمالیستی و تقلیلگرایانه، مهرنامه، شمارهي 21، اردیبهشت 1391، ص 253.
نظر شما