فرهنگ امروز/ بهاره داداشی: سیاست خارجی چین برخاسته از یک امر فرهنگی استثناست که به واسطۀ تاریخ طولانی این کشور در امر حکمرانی و پایداری فرهنگیاش در طول قرنهای متمادی به دست آمده است. نخبگان چینی، کشورشان را در مرکز عالم تصور میکنند و حاکم این کشور را محور اصلی مابین انسان و خدا میدانند که موجب بالندگی و مایۀ الهام مابقی افراد بشر است. در دید آنان، نظم جهانی نظمی سلسلهمراتبی بوده و هر یک از جوامع برحسب نزدیکی به فرهنگ چین دارای نوعی از ارتباط خراجگذارانه با این کشور است که هیچ گاه جایگاهی برابر یا همکار با آنان ندارند. دیپلماسی در نظر آنان فرصتی برای کشورهای دیگر است تا ارادت خود را به چین اعلام دارند و به آن نزدیک شوند.
مابهازای تاریخی این نگاه را میتوان در مواجهۀ مائو تسه دانگ (رهبر انقلاب چین) با هند در اکتبر سال 1961 دید؛ زمانی که دو کشور در نواحی هیمالیا بر سر تعین خطوط مرزی با یکدیگر درگیر بودند. مائو به فرماندهان نظامی کشورش دستور داد تا با حملهای سریع و مؤثر نیروهای هندی مستقر در مرز را قلعوقمع کنند اما بلافاصله به مواضع پیشین بازگردند. این حمله موفق و عقبنشینی بعد از آن بیانگر عظمت و برتری کشوری بود که نظم جهانی را در چارچوب نظم وستفالیایی برآمده از تاریخ غرب -که در آن مرزهای هر کشوری معلوم، جایگاه حقوقی همه کشورها با هم برابر و هیچ کشوری حق تجاوز به کشور دیگری را ندارد- تبیین نمیکرد، بلکه مانند تاریخ باستان خودشان، این چین است که در مرکز عالم است و بقیه کشورها به واسطۀ ابراز ارادتشان به این مرکز تنبیه یا تشویق میشوند.
اکنون نگارنده قصد دارد همین خط فکری در سیاست خارجی چین را با پاسخ به دو پرسش نشان دهد، دو پرسشی که خطوط کلی سیاست خارجی چین را برای دهه آینده در سطح جهان ترسیم میکند: 1) برنامۀ چین برای یکپارچه کردن سرزمینهای جدا شده از این کشور مثل تایوان، هنگکنگ و آبها و جزایر مورد مناقشه با همسایگانش چیست؟ 2) با ساختن چه نظمی در سطح جهان میتواند در برابر آمریکا به موازنۀ قدرت دست یابد؟
1) در اکتبر سال 2021 رئیسجمهوری چین، آقای شی جین پینگ، در نطقی تأکید کرد وظیفۀ تاریخی این کشور متحد ساختن سرزمینهای جدا شده از سرزمین مادری است. در ادامه فعالیتهای چین در این راستا را بررسی میکنیم.
تایوان: در اکتبر 2017 که مصادف با نوزدهمین گردهمایی اعضای حزب کمونیست در این کشور بود، رئیسجمهوری این کشور اعلام کرد که تایوان پس از روی کار آمدن رئیسجمهوری جدیدش، آقای تسای، در سال 2016 خواهان استقلال است؛ از این روی مذاکرات دیپلماتیک بر سر موضوعات مورد مناقشه با تایوان قطع شده و در جهت فشار وارد آوردن بر این کشور، از 4.2 میلیوننفری که در سال 2015 از چین به تایوان میرفتند، با اعمال محدودیتهایی به 2.7 میلیون نفر در سال رسید که به موجب آن درآمد دلاری تایوان از 44.5 میلیارد دلار به 24.4 میلیارد دلار در زمینۀ توریسم کاهش پیدا کرده است. همچنین با اعمال فشار بر سازمان بهداشت جهانی از حضور نماینده تایوان در نشستهای این سازمان برای مقابله با همهگیری کرونا ممانعت به عمل آمده است و در سال 2020 که موعد برگزاری انتخابات در این کشور بود با برگزاری مانورهای نظامی در امتداد خط ساحلی این کشور کمپین انتخاباتی رئیسجمهور این کشور تحت فشار قرار گرفت.
آبهای مورد مناقشه: چین با برونئی، مالزی، ویتنام، فیلیپین، هند و ژاپن بر سر تعیین خطوط مرزی چه در دریا و چه در خشکی منازعه دارد. این کشور خطوط مرزی تعیین شده را یادگار شوم کشورهای استعماری میداند که با اسناد تاریخی مغایرت دارد. در طول همهگیری کرونا، چینیها بارها کشتیها و هواپیماهای نظامی خود را بر سر خطوط مرزی مورد مناقشه به حرکت درمیآوردند که در مواردی منجر به ایجاد خسارت مالی و جانی شد، مثل غرق شدن کشتی ماهیگیری مالزیایی در اثر برخورد با نیروی گارد ساحلی چین و درگیری مرگبار در مرز با هند بعد از نزدیک به 40 سال آتشبس.
در مورد هنگکنگ نیز در سال 2021 قانونی در چین به تصویب رسید که به خودمختاری هنگکنگ پایان میداد و این شهر را مانند بقیه شهرهای چین یک شهر عادی تلقی میکرد.
2) چین برای دستیابی به توازن قدرت با آمریکا راهبرد تاریخی مرکزگرایی در نظام بینالملل را دنبال میکند. این بدان معناست که از طرفی قصد دارد آمریکا را از منطقۀ آسیا-پاسفیک منزوی و سپس اخراج کند و در سطح نظام بینالملل سازمانها و قواعد بینالمللی را در اختیار خواستههای خود قرار دهد. چین برای رسیدن به این مهم از سه ابزار اقتصادی، سیاسی-فرهنگی و دیپلماسی اجبار استفاده میکند. در ادامه به بررسی این سه ابزار میپردازیم.
ابزار اقتصادی: چین از طریق استراتژیِ شریک اول تجاری شدن با کشورهای حاشیه اقیانوس آرام و منطقۀ شرق و جنوب شرق آسیا که تبلور آن در رهبری دو موافقتنامۀ تجارت آزاد، یکی به اسم ترانس پاسفیک -دوازده کشور حاشیه اقیانوس آرام- و دیگری توافقنامۀ تجارت آزاد بین ده کشور شرق و جنوب شرق آسیا به همراه کره جنوبی، استرالیا، نیوزیلند و ژاپن است، سعی بر کمرنگ کردن نقش اقتصادی آمریکا در منطقه و وابسته کردن کشورهای این ناحیه به سرمایه، کالاها و زنجیرۀ تأمین چین دارد تا در مواقع ضرور از این اهرم برای جلب حمایتهای سیاسی، دیپلماتیک و امنیتی این کشورها در جهت منافع خود استفاده کند.
اقدام بعدی چین طرح ابتکاری کمربند و جاده است که تداعیگر جاده ابریشم چینی در زمان باستان است. با اجرایی شدن این طرح، چین از سه مسیر دریایی و سه مسیر خشکی به اروپا، آفریقا، خاورمیانه، آمریکای لاتین و آسیا متصل میشود و در مرکز مبادلات اقتصادی، تجاری، فناوری و فرهنگی جهان قرار میگیرد. این پروژه 60 کشور را تحت تأثیر قرار داده و بیش از 200 میلیارد دلار سرمایهگذاری توسط چینیها انجام گرفته است. با این حال، این پروژه در اجرا به دلیل فساد، تخریب محیط زیست و آلودگی، ایجاد سطوح بالای بدهی خارجی برای کشورهای میزبان و تضعیف موقعیت کارگران محلی در برابر کارگران چینی، با اعتراضات مردمی در کشورهایی مثل کامبوج، پاپوآ گینه نو، زامبیا و قزاقستان قرار گرفته و دارای مشکلاتی شده است، به گونهای که یک مطالعه در سال 2018 نشان میدهد که از 1814 پروژۀ در حال ساخت تحت لوای این طرح، 270 پروژه معضلاتی دارند که 32 درصد ارزش کل پروژهها را شامل میشود.
ابزار فرهنگی: رئیسجمهوری چین برای تبلیغ و گسترش فرهنگ و زبان چینی از مؤسسۀ کنفسیوس که در خارج از چین در دانشگاههای کشورهای مختلف و یا به طور مجزا دارای کلاس درس است، حمایت میکند. به گفتۀ لی چانگ چون، عضو بلندپایۀ دفتر سیاسی حزب کمونیست این کشور، مؤسساتی شبیه مؤسسه کنفسیوس که پیش برندۀ فرهنگ چین در جهان هستند باعث تقویت قدرت نرم چین میشوند. تا سال 2020 این مؤسسه در سطح جهان دارای بیش از 500 شعبه بوده است. مثلاً در قاره آفریقا 61 شعبه دارد که نشانگر اهمیت آفریقا برای چین در سالهای آینده است.
ابزار دیگر برای پیشبرد قدرت نرم فرهنگی چین همین طرح ابتکار کمربند جاده است. آقای شی در یک سخنرانی عمومی در اکتبر سال 2017، مدل توسعۀ چینی را الگویی قابل تکرار برای دیگر کشورها دانست و گفت اکنون پکن آماده است تا مجموعهای گسترده از برنامههای آموزشی-سیاسی به دیگر کشورها ارائه دهد. برای مثال، آفریقای جنوبی و سودان در برنامههای حزب کمونیست چین برای آموزش سیستم تبلیغاتی، نحوۀ ارتباط با افکار عمومی و ساختار سیاسی این کشور مشارکت میکنند. چین از طریق شبکه 5G و دیگر ابزارات دیجیتالی مثل ماهواره برای انتقال ارزشهای سیاسی و فرهنگی خودش در کنیا استفاده میکند و برنامههایی با محتوای جنایتهای جنگی ژاپن در جنگ دوم جهانی، مستندهایی درباره زندگی مردم چین از طریق امواج رادیویی و تلویزیونهای ماهوارهای به این کشور مخابره میکند. لازم به ذکر است که برخی از کشورهای آفریقایی مثل اوگاندا و تانزانیا فناوریهایی از چین دریافت کردهاند تا به واسطۀ آن رسانههای اجتماعی و جریان اطلاعات در شبکه اینترنت را محدود و مدیریت کنند؛ که این اتفاق در سطح افکار عمومی لطمه به قدرت نرم و اعتبار چین زده است.
دیپلماسی اجبار: دیپلماتهای چینی به گرگهای مبارز که برگرفته از یک فیلم مورد علاقۀ آقای شی با همین نام است، معروفاند؛ یعنی شیوۀ عمل آنان هر گاه منافع چین در سطح نظام بینالملل با خطر مواجه شود، تهاجمی و در پی فشار وارد آوردن به طرف مقابل برای احقاق حق خود هستند. برای مثال، در اوایل دوره همهگیری کرونا، هنگامی که استرالیا خواستار تحقیق بر منشأ ویروس کرونا در این کشور شد، چین بر روی برخی از کالاهای محبوب صادراتی استرالیا به این کشور تعرفه وضع کرد. یا پکن خطوط هوایی بینالمللی و صنایع هتلداری و فیلمسازی را تهدید کرده که اگر ادعاهای حاکمیتی چین در مورد هنگ کنگ، دریای چین جنوبی و تایوان را به رسمیت نشناسند، با پیامدهای مالی جدی مواجه خواهند شد. در نمونهای داریل موری، مدیر ورزشی باشگاه بسکتبال هوستون راکتس که در لیگ NBA شاغل است، توئیتی در حمایت از اعتراضات دموکراسیخواهانه در هنگکنگ زد که به قطع پخش مسابقات NBA از تلوزیون ملی این کشور و تحریم برند راکتس در سراسر فروشگاههای پکن منجر شد. در نمونهای دیگر در سطح سازمانهای بینالمللی، از سخنرانی دولکان عیسا، از فعالان برجستۀ اویغور، در سال 2017 در برابر مجمع دائمی سازمان ملل متحد توسط وو هونگبو، معاون دبیرکل در دپارتمان امور اقتصادی-اجتماعی سازمان ملل جلوگیری به عمل آمد. این رفتار حاکی از آن است که برای دیپلماتهای چینی اهداف و خطوط قرمز ملی بر اهداف سازمانهای بینالمللی که در آن مسئولیت دارند، اولویت دارد. همچنین در سال 2019 روزنامه لوموند فرانسه در گزارشی فاش کرد که برزیل و اروگوئه توسط چین تهدید شدند که اگر از نماینده این کشور برای تصدی ریاست سازمان خواروبار کشاورزی حمایت نکنند، صادرات محصولات کشاورزی این کشورها به چین مسدود میشود.
این مطالب بیانگر آن است که معماری نظم کنونی جهانی از دید چینیها نباید به نفع چند کشور محدود لیبرالدموکرات باشد، این معماری باید به نفع خواستههای چین تغییر جهت دهد. نظر رئیسجمهوری چین، آقای شی جین پینگ، درباره نظم جهانی چینی این است که این نظم باید بر محدودیت جریان اطلاعات، سرمایه، آزادی دسترسی به بازار آزاد و آزادیهای فردی باشد تا دولت بتواند بیهیچ محدودیتی بر آن نظارت کند؛ از این طریق هم چین سرزمینهای جدا شده را به آغوش سرزمین مادری بازمیگرداند و هم جایگاه این کشور را در مرکز عالم تثبیت میکند.
نظر شما