به گزارش «فرهنگ امروز»؛ به نقل از مهر؛ علی دهباشی در مراسم اکران فیلم مستند «نویسنده بودن» اثر علیرضا آل احمد که به بررسی زندگی و آثار جلال آل احمد می پرداخت گفت: جلال در زندگی خود فراز و فرودها و قله های زیادی داشته و نمی توان با تحلیل بخشی از زندگی او به همه ابعاد شخصیتی او پرداخت بلکه باید زندگی او را بصورت پانوراما مورد بررسی قرار داد.
وی افزود: ما غالبا درباره شخصیت های تاریخی، ادبی و فکری خود با داده های امروزی مان قضاوت می کنیم در صورتی که باید در این حوزه به زمینه های تاریخی و اجتماعی حیات آن شخصیت نیز نظر داشته باشیم.
سردبیر مجله بخارا با بیان اینکه اگر چه این انتقاد به جلال هست که در زمینه های غیر تخصصی خود مثل تاریخ و... ورود کرده است، گفت: با این حال در صداقت، درستی و اینکه جلال همواره برای فرهنگ ایران تلاش کرده است هیچ شک و ابهامی نیست.
وی در ادامه به بیان خاطره ای نقل شده از اصغر شیرازی از فعالان فرهنگی دهه 40 که امروز مقیم برلین است پرداخت و گفت: اصغر شیرازی بعدازظهر همان روز که جلال به قم می رود تا با آقای خمینی دیدار کند با او قرار ملاقاتی داشته است. او نقل می کند که بعد از آن ملاقات جلال به او گفته است که «این سیدی که من دیدم (امام) این مردک (شاه) را پایین می کشد.»
دهباشی افزود: جلال تنها روشنفکری بود در آن سال ها که این قدرت تشخیص را داشت که انقلاب مردم ایران بصورت یک انقلاب دینی و مذهبی و آن هم توسط امام خمینی شکل خواهد گرفت. باقی روشنفکران در آن زمان قادر به تشخیص مدل انقلاب مردم ایران نبودند.
وی که در بخشی از فیلم «نویسنده بودن» درباره جلال آل احمد گفته بود جلال از وقتی در ادبیات ایران ماندگار شد که از خود نوشت و حرفهای مگویی را که هیچ کس قدرت بیان آن را نداشت در رمان سنگی بر گوری منتشر کرد، پس از پایان فیلم با اعتراض برخی از شرکت کنندگان در مراسم روبرو شد.
یکی از شرکت کنندگان گفت: آیا شما جلال آل احمد را فقط در جایی از ادبیات ایران دارای سبک و قدرت ادبی می دانید که درباره بچه دار نشدن و کارهایی که برای درمان این مشکل انجام داده است می نویسد؟ پس وقتی که او کتاب از رنجی که می بریم را می نویسد یا کتاب خسی در میقات را منتشر می کند در اوج قله های ادبیات ایران نیست؟
دهباشی در پاسخ به این پرسش گفت: جلال آل احمد همیشه در صف مبارزه با ظلم و استبداد بود و نکته ای که من مطرح کردم به معنی این نیست که آثار دیگر جلال دارای وزانت ادبی نیست. حرف بنده در مورد تفاوت بین دو سبک از ادبیات است. باید دانست که نوشتن درباره رنج کارگران و ظلم و ستم سرمایه داری در رمان از رنجی که می بریم اصلا مذموم نیست اما ایرن را بدانیم که جلال این کتاب را بر اساس دستورالعمل «ژدانف» در حزب توده نوشته است. همان کاری که امیل زولا در فرانسه انجام داد یا اتفاقی که در نوشتن رمان کلیدر دولت آبادی افتاد. تمامی اینها رمان های سیاسی و ایدئولوژیک بودند که بر اساس یک دستور العمل واحد نوشته شدند. بحث من این است که سنگی بر گوری خارج از چارچوب ایدئولوژیک بود و رنگ هنری داشت.
این منتقد ادبی تصریح کرد: وگرنه داستان «جشن فرخنده»، « خواهرم و عنکبوت» و «خونابه های انار» جزو بهترین های ادبیات داتانی به زبان فارسی هستند و در تاریخ ادبیات این کشور ماندگار خواهند بود. مثل رمان مدیر مدرسه؛
دهباشی تصریح کرد: اگر تاریخ مشروطه به این طرف 20 صفحه اصلی داشته باشد، جلال آل احمد قطعا یکی از آن صفحات است.
وی به سبک خاص رمان سنگی بر گوری اشاره کرد و گفت: سنگی بر گوری یک رمان مدرن است که مولفه اصلی آن پرداختن به خود و مسائل خود نویسنده است. و جلال در این پرداخت بسیار موفق بوده است.
علی دهباشی همچنین از وجود 8 هزار صفحه یادداشت شخصی منتشر نشده از جلال آل آحمد خبر داد و گفت: آل احمد در این یادداشت ها جزئیات اتفاقاتی که در سالهای 1330 تا بعد از آن بر او گذشته را نوشته است. اما متاسفانه این نوشته ها در خانواده آل احمد باقی مانده و هنوز منتشر نشده است.
نظر شما