به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛ اسلام به عنوان یکی از بزرگترین ادیان الهی در تمام قارههای جهان شناخته میشود؛ دینی که به حوزههای فرهنگی و تمدنی متعدد تقسیم میشود و ضمن تمایز حوزهها با یکدیگر در یک نگاه کلی، وحدت دارد. تجزیه این کلیت به اسلام عربی، ترکی، فارسی، آفریقای سیاه، مالی و هندی از منظر تنوع جغرافیایی و قومی و تقسیم آن به شیعه، سنی و حتی خوارج، تعدد مذهبی و فرقهای اسلام را تداعی و بر آن تأکید میکند.
از سوی دیگر، اسلام به صراحت بیان وحی، از آغاز ظهور، دعوتی جهانی بوده است، ولی به رغم این جهانشمولی در عقیده، از نظر شعائر و آداب و رسوم، متنوع و متکثر و در سطحی، قومی و یا ملی ارزیابی میشود. به بیان دیگر، اسلام نیز مثل همه ادیان با مأموریتی جهانی، همیشه حضور داشته و در صحنه سیاست و اجتماع، نقش ایفا کرده است. از همین رهگذر میتوان مدعی شد که اسلام، موضوعی جهانی دارد و خصوصا در این روزگار که مسئله سازگاری دین با مدرنیته به مهمترین دغدغه انسان تبدیل شده، اهمیت افزونتری یافته است.
کتاب «اسلام؛ وحدت مبانی، کثرت ظهور: فصلهایی از جامعهشناسی تاریخی و فرهنگی اسلام» برگردان فارسی شش مجلد از مجموعه بیستجلدی پژوهشی بزرگ است که با عنوان «الاسلام واحداً و متعدداً» در انجمن عقلگرایان عرب (رابطه العقلانیین العرب) زیر نظر نواندیش و نومعتزلی مسلمان تونسی، دکتر «عبدالمجید شرفی» شکل گرفته است. این برگردان، شش تصویر یا قاب از اسلام ارائه میکند. اسلام عربی، اسلام خوارج، اسلام بادیه، اسلام قاره سیاه، اسلام انقلابی و اسلام نوگرایان که بیشتر به حوزه جغرافیایی مغرب اسلامی یا شمال آفریقا اختصاص داشته است. ویژگی دیگر این چند قاب یا این کتاب، رویکرد جامعهشناختی و نگاهی از منظر جغرافیای تاریخی به مظاهر اسلام است که توسط یک جریان جدید فکری مسلمان در شمال آفریقا، ارائه میشود؛ پژوهشی بدیع با نگاهی نو به پلورالیسم دینی و اسلامی.
مدیر این طرح پژوهشی، دکتر «عبدالمجید شرفی»، استاد تاریخ اندیشه و تمدن اسلامی در دانشکده ادبیات «منوبه» و «تونس» است. از تحقیقات اثرگذار او، دو کتاب «اسلام و الحداثه» و «التحدیث الفکر الاسلامی» منتشر شده که تحت عناوین «اسلام و مدرنیته» و «عصریسازی اندیشه دینی» به فارسی، برگردان و چاپ شده است.
اسلام عربی؛ ریشهها و خاستگاهها
نخستین پژوهش کتاب «اسلام؛ وحدت مبانی، کثرت ظهور: فصلهایی از جامعهشناسی تاریخی و فرهنگی اسلام»، به مقوله اسلام عربی و عوامل متعددی که در شکلگیری آن نقش داشتهاند، نظر دارد. این فصل که تحت عنوان «اسلام عربی» و به قلم «عبدالله خلایقی» نگارش یافته است، مخاطب خود را به سه روند متکامل در برخورد با مقوله اسلام عربی توجه میدهد که گاهی همزمان و گاهی دور و زمانی هم، جدا از یکدیگرند. اول، روند انتشار اسلام و شکلگیری خود این دین؛ دوم، ادغام آنچه جامعه اسلامی عربی نامیده میشود با ساکنان این جوامع و ادغام خود عرب و اتحاد آنها، حداقل در مراکز تمدنی در دورههای بعد از فتح؛ و سومین نکته، روند ارتباط تاریخی و فرهنگی میان اسلام و عربیسازی. این دو هرچند در تاریخ مناطق عربی با هم همراه بودند، اما آهنگی همساز نداشتند؛ بلکه در مکانها و زمانهای مختلف از هم جدا بودهاند چرا که اسلام در حوزه اسلام عربی، همیشه از نظر فرهنگی و زبانی، عربی نبود و عربیسازی نیز همیشه اسلامی نبوده است.
همچنین نویسنده این فصل، معتقد است که ویژگیهای اسلام عربی در خود مذاهب، درک نمیشود، بلکه در توزیع، ساختار و درجات بیانِ نشانههای هویت مسلمان عربی به دست میآید. توزیع فرقهها، مذاهب و طوایف، بر تنوع اسلام عربی و تعدد قالبهای اجتماعی و فرهنگی آن دلالت دارد و این امر بهویژه در مشرق عربی نقش مؤثر و گاه پیچیدهای به این مذاهب و عقاید در سیاست و اجتماع میبخشد. آثار نسبی عوامل شکلگیری اسلام عربی، ویژگیهای نسبی در پی دارد؛ زیرا کمتر اتفاق میافتد که اسلام عربی، ویژگی یا خصوصیتی منحصر به فرد و متفاوت با سایر حوزههای اسلام داشته باشد. بنابراین، اسلام عربی بهرغم هویت فرهنگی، زبانی و قومی مستقل، یکی از طرفهای مجادله عمومی و خصوصی و جهانی و ملی است.
خوارج؛ از تبیین مفهوم تا حکومتداری
فصل دوم این کتاب که حاصل پژوهش «ناجیه وریمی بوعجلیه» است، «اسلام خوارج» نام دارد. در این بخش، تبیین مقوله خوارج از زمان ظهور اسلام، در صدر مطالب قرار میگیرد و مطرح میشود که مسلمانان با توجه به اختلاف فهم، درک و اختلاف شرایط تاریخی که در آن پرورش یافتهاند، برداشتهایی گوناگون و متفاوت از نص داشتهاند. این در حالی است که هر قرائت، مدعی میشود که تنها معنای مطلق را بازسازی میکند. از همین رهگذر است که هرکس که برداشتی مخالف از نص داشته باشد و واقعیت را به شکل دیگری تنظیم کند، ناگزیر رودرروی حقیقت مطلق قرار میگیرد. اما این قرائت میکوشد از خلال گفتمان خود، پنهان کند که رویکرد ویژهای است در ورای نقاب معانی مقدس، و آن معانی که او بیان میکند تنها از آن اوست. اما در حقیقت این معانی تاریخی صرف هستند که از جنبه معرفتی و اجتماعی با هر رویکرد تاریخی دیگر همپایهاند.
اسلام بدوی؛ فرهنگی ابتدایی یا ابتدای یک فرهنگ
بخش سوم کتاب «اسلام؛ وحدت مبانی، کثرت ظهور: فصلهایی از جامعهشناسی تاریخی و فرهنگی اسلام» که نویسنده آن «محسن تلیلی» است، با عنوان «اسلام بادیه» در کتاب آمده است. این بخش قصد دارد اصولی نظاممند و معرفتشناسانه برای بیان مفهوم، حوزه، عناصر و مظاهر اسلام بدوی پیشنهاد کند. در همین راستا، مباحث خود را بر سه فصل، استوار کرده است. فصل اول این بخش، شامل مقدمات مفهومی میشود که هدف از نگارش آن بیان عوامل ایجادکننده اسلام بدوی در قالب روابط تعاملی بین مفاهیم اسلام و بداوت و تغییر اجتماعی است. فصل دوم هم، اسلام بدوی را از خلال بررسی دقیق حوزه جغرافیایی و تاریخی آن تعریف کرده است و به بیان مهمترین عناصر و مظاهر آن میپردازد و مواردی نظیر کوچ و سفر به عنوان عناصر اصلی فرهنگ، مظاهر سنت و آیینهای دینی را مورد مطالعه قرار میدهد. بحث و بررسی آنتروپولوژی (انسانشناسی) تاریخی، اجتماعی و فرهنگی در اسلام بدوی هم شاکله فصل سوم را شکل میدهد که از طریق بررسی نمونه طوارق و به ویژه طوارق هقار در جنوب الجزایر، این مفهوم را تبیین و واضح میسازد. بهعلاوه، در این فصل تلاش شده است که مظاهری از اصل و تبار طوارق و هنر نقاشی بر روی صخره و سنگ، تاریخ جدید آنها، نظام مادرسالاری، منظومه سنت و قوانین و ویژگیها و رویکردهای اسلام آنها بیان شود.
اسلام؛ آیینی جهانی و فرانژادی
«اسلام قاره سیاه» عنوان فصل چهارم این کتاب را میسازد که حاصل پژوهش «محمد شمقرون» است. نویسنده این بخش، اسلام را دینی میداند که از نظر تعداد پیروان و از نظر تأثیر آن در زندگی و دیدگاه مؤمنان به جهان هستی و به خودشان در داخل این جهان، از ادیان بزرگ جهان به شمار میآید. این دین از ادیانی است که با قدرت به صحنه سیاسی و اجتماعی جهان اسلام و مناطق دیگری که قبلاً اسلام را نمی شناختند، بازگشته است. ازین رو، عجیب نیست که اسلام، موضوع بررسی در مناطق مختلف جهان شود و علاوه بر این، نظرات و دیدگاههای پیرامون آن و مشخصههای این دین و منشأ قدرت آن برای مقابله با مقولات مدرنیسم و تجدد و سدکردن راه جهانیسازی و تلاش برای متوقف کردن پیشروی آن در جهان معاصر، موضوع بحث و جدل بسیار باشد.
شمقرون در این فصل، قضیه وحدت اسلام و تنوع آن را از قضایای مطرح در کارگاههای بحث و بررسی در جهان معرفی میکند و به دنبال عناصر وحدتبخش در این دین است؛ عناصری که توانستهاند اشخاص و ملتهایی را که اتحاد زبانی، اقتصادی و نژادی ندارند، تحریک کنند و همه اختلافات موجود بین این ملتها را پشت سر گذارند.
اسلام، دین عبادت و حکومت
پژوهش پنجم کتاب «اسلام؛ وحدت مبانی، کثرت ظهور: فصلهایی از جامعهشناسی تاریخی و فرهنگی اسلام»، نوشته «عبدالرحیم بوهاها» است که پدیده اسلام انقلابی را در جهان عرب و اسلام مورد بررسی قرار میدهد. او در این پژوهش بر تحقیق و موشکافی اصول و مبادی اساسی گفتمان اسلامگرایان که فکر و ایدئولوژی آنها را تشکیل میدهد، تکیه میزند. نویسنده در این اصول بر عناصری تمرکز کرده است که دیدگاه اسلامگرایان را درباره اسلام نشان دادهاند و فهم و ادراک آنها را از حقیقت دین و جوهر رسالت بیان میکنند. به زعم او، اسلام در میان اسلامگرایان، ابعاد جدیدی به خود گرفته و در کل از حوزه عقیده، ایمان و مقدسات خارج شده و به حوزههای حیات دنیوی رسیده است. اسلامگرایان در فهم خویش از حقیقت اسلام این دو حوزه را از هم جدا نمیدانند. بنابراین، اسلام در نظر آنان، دو بعد اساسی جداییناپذیر را شامل میشود: ایمان به خدا و خالص کردن عبادت برای او، برپایی حکومت خدا در زمین و اجرای شریعتش در آن.
در این بخش تلاش شده است تا بر ساختار نظری اندیشه و تصوراتی اکتفا شود که اسلامگرایان در تالیفات خویش درباره طبیعت حکومت اسلامی، پایههای جامعه اسلامی و طبیعت رابطهای که باید مسلمانان را به دیگر جوامع غربی و تولیدات غرب از تمدن، اندیشه و منظومههای ارزشی، سیاسی و اجتماعی ارتباط دهد، بیان شوند.
بر این اساس، این بخش به چهار فصل تقسیم شده است؛ فصل اول به بررسی شرایط تاریخی شکلگیری ایدئولوژی اسلامگرایانه اختصاص دارد. فصل دوم مسئله حکومت در نظر اسلامگرایان را مطالعه میکند. در فصل سوم به مسائل و قضایای اجتماعی و تصور جریان اسلامی از جامعه آرمانی توجه شده است. فصل چهارم و آخر نیز به بررسی رابطه اسلامگرایان با مدرنیسم و دستاوردهای ارزشی و تمدنی آن توجه دارد.
در جستوجوی ماهیت نوگرایی اسلامی
بخش نهایی این کتاب که عنوان اسلام نوگرایان را به خود اختصاص داده، حاصل قلم «محمد حمزه» است. او در این فصل، اسلام نوگرایان را جلوهای تازه از اسلام میداند که هر روز بیش از پیش در محافل اسلامی خواهان دارد. حمزه در این بخش در پی پاسخگویی به سوالاتی نظیر این موارد است: چرا در گام نخست باید پذیرفت که اسلام نوگرایان اساساً وجود دارد؟ خصوصیات اسلام مذکور و وجه تمایز آن با دیگر انواع اسلام چیست و چه رابطهای با واقعیت موجود دارد؟ آیا میتوان اسلام نوگرایان را امتداد گرایشهای متجددانه اندیشه اسلامی در طول تاریخ دانست؟ یا نوگرایی معاصر را باید اندیشهای تازه در عرصه تفکر اسلامی قلمداد کرد که طرحی نو برای عملکرد و موضوعات مورد نظر خود ارائه میکند؟ مقصود از اصطلاح نوگرایی چیست؟ آیا مراد از آن، متضاد کهنه و قدیم است؟ آیا نوگرایی، اصلاح گذشته است یا بریدن از آن؟ آیا در نوگرایی منابع تازه ایجاد و معرفی میشوند یا میراث گذشته بار دیگر احیا میشود؟
همچنین در این بخش تلاش شده است تا آفاق نوگرایی در اندیشه اسلامی معاصر با بررسی نمونههایی که در آن به مدرنسازی اسلام پرداخته شده است و با رخدادهای تازه عرصه اندیشه و واقعیت، تعامل زنده و خلاق برقرار کردهاند، معرفی شوند.
محمد حمزه، معتقد است که تفکر نوگرایان اندیشه اسلامی، آفاق تجدید نظر در نیازهای مسلمانان امروز را میگشاید؛ شیوهای که هم از چارچوب دگم ارتدکسی رها شده و هم از تخصصهای علم معاصر، که به یک اندازه، نظر خود را تحمیل میکنند. همچنین او آثار اسلام نوگرایان را در مقایسه با آثار دیگر انواع اسلام که در کتابخانهها موجود است و نیز حجم انبوه کتابهای میراث و پژوهشهای سنتی، کمشمار ارزیابی میکند. علاوه بر این، نویسنده، شماری از اندیشمندان ایرانی را صاحب آرایی تازه و قابل توجه در زمینه تفکر اسلامی معرفی میکند.
کتاب «اسلام؛ وحدت مبانی، کثرت ظهور: فصلهایی از جامعهشناسی تاریخی و فرهنگی اسلام»، پژوهشی است که تحت نظر دکتر عبدالمجید شرفی تدوین یافته و توسط دکتر «عبدالله ناصری طاهری» به فارسی برگردان شده است. انتشارات شفیعی در سال جاری این کتاب را در 1000 نسخه به بهای 520 هزار ریال روانه بازار کرده است.
نظر شما