شناسهٔ خبر: 29604 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

در نشستی به بهانه اکران مستند «کهریزک چهار نگاه» مطرح شد:

سینمای مستقل «بی‌صاحب» است

سازندگان مستند «کهریزک چهار نگاه» تاکید دارند بر اینکه زندگی در این آسایشگاه جاری است و در عین حال تلاش می‌کنند تا نگاه کلیشه‌ای را نسبت به این مکان بشکنند.

به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایسنا؛ به بهانه‌ی اکران مستند «کهریزک،چهار نگاه» در نشستی با حضور رخشان بنی‌اعتماد،محسن امیر یوسفی و پیروز کلانتری درباره‌ی این مستند و نمایش آن در گروه «هنر و تجربه» و همچنین وضعیت سینمای مستقل به گفت‌وگو نشستند.

 

مشروح این گفت‌وگو را می‌خوانیم:

 

آسایشگاه سالمندان عبارت غم‌انگیزی است، بویژه اگر نامش «کهریزک» باشد اما مستند «کهریزک چهار نگاه» تلاش می‌کند تا زندگی را در این مکان نشان بدهد.

 

بهمن کیارستمی با مشاور هنری کهریزک ( هومن مرتضوی) ارتباطی دوستانه داشت و در همین ارتباط بود که ایده شکل‌گیری این فیلم مستند در گفت‌وگوی آن‌ها شکل گرفت.

 

رخشان بنی‌اعتماد، محسن امیر یوسفی، پیروز کلانتری و خود بهمن کیارستمی چهار کارگردانی بودند که برای ساخت این آثار انتخاب شدند.

 

در کهریزک زندگی جاری است...

 

این چهار کارگردان ابتدا بازدیدی از آسایشگاه انجام دادند و قرار شد هر یک با نگاه خاص و مستقل خود، سوژه‌ای را انتخاب کنند اما نگاه هر چهار هنرمند در یک موضوع مشترک بود؛ «در کهریزک زندگی جاری است...»

 

محسن امیریوسفی درباره انتخاب سوژه‌ها به ایسنا توضیح می‌دهد: «حتی واژه سفارش را برای این آثار به کار نمی‌برم. در واقع پیشنهادی بود که از طرف آسایشگاه کهریزک به ما شد و آن‌ها بیش از ما تأکید داشتند که هر فیلم با نگاه کارگردان خودش ساخته شود. جلساتی برگزار شد و اطلاعاتی به دست آوردیم و هر چهار نفر کاملا آزادانه سوژه‌هایمان را انتخاب کردیم، همچنان که تلاش شد تنوع رعایت شود تا مجموعه برای مخاطب جذاب‌تر شود.»

 

محسن امیریوسفی

 

شکستن کلیشه

 

این کارگردان با آگاهی بر نگاه‌های کلیشه‌ای در مورد مکان‌هایی مانند آسایشگاه سالمندان و معلولان «کهریزک» ادامه می‌دهد: «شاید نگاه ما هم به این آسایشگاه متأثر از نگاهی تلویزیونی بود که همیشه در مقابل مساله آسایشگاه سالمندان گروهی مقصر هستند (فرزندانی که والدینشان را به آسایشگاه می‌برند) و گروهی مورد ظلم قرار می‌گیرند (والدینی که به آسایشگاه برده می‌شوند) اما با حضور در آسایشگاه، اولین چیزی که شکسته شد، همین کلیشه بود چون به قول خودشان آسایشگاه «کهریزک» جایی است برای زندگی کردن نه فقط زنده ماندن.»

رخشان بنی‌اعتماد نیز در ادامه این توضیحات، می‌گوید: «ضمن داشتن استقلال، کاملا (کارگردانان) از هم منفک نبودیم. در گفت‌وگوهایمان به یک نقطه یکسان رسیدیم که همان نگاه به زندگی در این فضا بود.»

 

پیری، رخوت و انفعال نیست

پیروز کلانتری نیز در تکمیل توضیحات همکارانش می‌گوید: «این گونه موضوعات که به عنوان دردها و مصیبت‌های جامعه فرض می‌شود، شاید با نگاه‌های منتقدانه و آسیب‌شناسانه همراه شود اما این نگاه‌ها را کنار زدیم. برایمان مهم این بود کلی‌تر به موضوع بپردازیم. به هر حال پیری موقعیتی از زندگی است که به معنای رخوت و انفعال هم نیست. در کهریزک هم این فضا بود و ما سعی کردیم دقیق‌ترین فضا را در زندگی‌های آنجا ببینیم چون در هر وضعیتی در جامعه، زندگی جریان دارد.»

چهار کارگردان قول و قرارهای اولیه گذاشتند؛ قرار شد مردها، زن‌ها و معلولان آسایشگاه، همه دیده شوند.

 

حکمت پیرانه

پیروزکلانتری که در فیلمش مردها را مورد توجه قرار داده است، می‌گوید: «به حکمت پیرانه معتقدم. منظور، لزوما دانش و فرزانگی نیست. یک روستایی هم، اگر خوب زندگی کرده باشد به این حکمت رسیده است. در این فیلم و فیلم دیگرم «پیرها اگر نباشند» این نگاه را دنبال کردم. چند روزی که آنجا بودم، کسانی را دیدم با نشانه‌هایی از این حکمت پیرانه و از میان آن‌ها انتخاب کردم. حرف‌هایشان را ضبط کردم و این حرف‌ها روی تصاویری از این‌ها قرار می گیرد و مجموعا فضای خاص‌تری را منتقل می‌کند. خوشحالم دوستان امکان دادند اپیزودی کوتاه‌تر، ولی شخصی‌تر بسازم چون نگاهم در این فیلم خیلی اجتماعی نیست.»

 

پیروز کلانتری

این مستندساز درباره دیدگاهش نسبت به دیگر اپیزودهای این مجموعه توضیح می‌دهد: «تنوع این فیلم‌ها برایم جذاب است. در فیلم خانم بنی اعتماد، گره خوردن موقعیت اجتماعی و شخصی، برایم جالب است همچنان که در کار محسن (امیریوسفی)، نوعی سورئالیسم و فانتزی وجود دارد؛ آنچه در تمام فیلم‌هایش هست و اینجا هم به درام‌های واقعی شخصیت اصلی گره خورده است. در فیلم بهمن (کیارستمی) نیز ظاهرا گزارش صرفی از واقعه‌ای که کاملا به سینماگر نزدیک است، روایت می‌شود اما اصلا به معنای آن نیست که نگاه و ذهنیت ندارد.»

 

سرخوشی پیرمردها را دوست دارم

محسن امیریوسفی نیز درباره دیدگاهش به اپیزودهای مختلف مجموعه «کهریزک» می‌گوید: «نگاهی که خانم بنی‌اعتماد به مقوله زنان در آسایشگاه دارد و زنان خَیری که سرمایه‌گذاری می‌کنند، برایم جالب است و آنچه این نگاه را جذابتر می‌کند، ورود مادر و دخترشان به این داستان است که فیلم را شخصی‌تر و دلچسبی‌اش را دوچندان می‌کند. شیطنت آقای کلانتری و سرخوشی پیرمردهای فیلمشان هم برایم بسیار جذاب است. بهمن (کیارستمی) نیز با فیلمش وجه اعتقادی این آسایشگاه را به دوش گرفت. فیلم او مُدلی است از مستندهای معناگرا با تمی مذهبی اما بدون خودنمایی و سفارش، تا جاییکه همه حس‌ و حال‌های مذهبی را منتقل می‌کند، اما جالب است که برچسبی بر فیلم نیست و همان نگاه گزارش‌گونه را دارد.»

 

بیش از هر مخاطبی منتظر بودم

رخشان بنی‌اعتماد نیز در پاسخ به این پرسش که نظرش درباره‌ی دیگر اپیزودهای «کهریزک،چهارنگاه» چیست؟ می‌گوید:«خودم بیش از هر مخاطبی منتظر بودم تا ببینم نتیجه این چهار نگاه کنار هم چه می‌شود! نقطه اتصال‌مان بعد از دیدن لوکیشن، دیدن زندگی در فضا بود و چگونه دیدن این زندگی، بیشتر مرا کنجکاو می‌کرد. برآیند این چهار نگاه کنار هم برداشت مخاطب را رقم می‌زند که درک همان زندگی است و رسیدن به این موقعیت، در واقع همان موفقیت فیلم است. ما همه این فضا و آدم‌ها را با یکدیگر دیدیم، اما هر کدام از ما جذب یکی از کاراکترها و بخش‌ها شدیم و نقطه اتصال‌مان این بود که زندگی در پیری هم جاری است.»

 

رخشان بنی‌اعتماد

 

رفتن به آسایشگاه، دلیل بی‌مهری فرزندان نیست

کارگردان «گیلانه» با اشاره به داستان فیلمش اضافه می‌کند: « هر دوره از زندگی، نیازها و موقعیت خاص خود را دارد. همچنان که قبل‌تر‌ها دوره سالخوردگی در خانواده می‌گذشت، اما امروزه شرایط زندگی متفاوت است. هر یک از ما باید مناسبات دوران سالخوردگی خود را بپذیریم و بدانیم این شرایط دلیل بر بی‌مهری بچه‌هایمان نیست. به جای اینکه رفتن به آسایشگاه را، به منزله بی‌مهری فرزندان تلقی کنیم، سعی کنیم زندگی را در آنجا ببینیم.»

 

این اکران را دست کم نگیریم!

فیلم«کهریزک چهار نگاه» در گروه هنر و تجربه اکران می‌شود؛ گروهی تازه تاسیس برای نمایش فیلم‌هایی‌خاص‌تر؛ کلانتری درباره تجربه اکران این فیلم در گروه «هنر و تجربه» می‌گوید: «برای عرضه ویدئویی تجربه‌ای داشتم، اما نیاز بود این فیلم را مخاطبان گسترده‌تری ببینند. به همین دلیل، امکان این اکران را نباید دست کم بگیریم. فضای مخاطب اولیه، زمینه‌ای برای عرضه گسترده‌تر در آینده است و «هنر و تجربه»، این انگیزه را ایجاد کرد که از این فضا استفاده کنیم.»

 

تا می‌گوییم فیلم «مستقل» همه به جیب‌شان فکر می‌کنند!

امیریوسفی نیز درباره دیده شدن فیلم در این گروه توضیح می‌دهد:«به هر حال ایده‌آل‌ترین اتفاق این است که این‌گونه فیلم‌ها به صورت چرخشی در مکان‌های مختلف نمایش داده شوند، مثل فرانسه یا بسیاری کشورهای دیگر و مورد حمایت هم قرار بگیرند. کمک دولت به سینما بیشتر باید به فیلم‌های فرهنگی‌تر و خاص‌تر برسد اما در کشور ما برعکس است. فیلم‌های مستقل، کمتر حمایت می‌شوند. تا جایی که حتی در تعریف فیلم مستقل، دچار مشکل می‌شویم و تا می‌گوییم «مستقل» همه به جیب‌شان فکر می‌کنند؛ یک تصور غلط این است که هرکس پول فیلمش را از جیب خودش داد فیلمش مستقل است! در صورتیکه این یک فیلم خصوصی است نه مستقل. سینمای مستقل تعریفی دارد که مربوط به نوع نگاه و فکر فیلم‌ساز است که مستقیما به خود فیلم برمی‌گردد. سینمای خصوصی را با مستقل اشتباه می‌گیریم و این اشتباهی است که در 10 سال اخیر به وفور دیده شده و باعث اجحاف بیشتر به سینمای مستقل می‌شود.»

کارگردان فیلم «آشغال های دوست داشتنی» اضافه می‌کند: «از سوی دیگر تلویزیون و جشنواره فجر هم به این فیلم‌های مستقل توجه ندارند و در بهترین حالت آنها را در بخش جداگانه‌ای می‌گذارند که هم به ظاهر احترامشان حفظ شود و در باطن قرنطینه باشند که مزاحمتی برای فیلمهای سیمرغ‌پسند درست نشود! بنابراین ، این هنرمندان به جشنواره‌های خارجی روی می‌آورند که حرف و حدیث‌هایی به همراه دارد.»

امیریوسفی ادامه می‌دهد: «هنر و تجربه در شرایط فعلی گروه مناسبی برای نمایش فیلم‌های مستقل است ولی نیازمند تبلیغات بیشتر است. در همین گروه البته به سینمای مستند بیشتر اجحاف می‌شود ولی فعلا این موضوع مورد بحث ما نیست. چه خوب که هم‌اکنون این گروه برای مخاطبان سینما به یک برند هنری تبدیل شده و همین اتفاق مثبتی است. نگاه خوشبینانه این است که این گروه سایت دارد هرچند انتقاداتی به آن داشتم که ظاهرا رفع شده ولی برنامه‌هایش مرتب بیشتر می‌شود و تیزر و آنونس هم دارد. هر چند به نظرم زیاد بودن تعداد فیلم‌ها در هر نوبت مشکل‌ساز است اما فرصتی برای اکران است که خودمان باید به مرور اصلاحش کنیم.»

رخشان بنی‌اعتماد نیز در همین زمینه توضیح می‌دهد: «شاید اگر تلویزیون به عنوان یک رسانه عمومی نقش خودش را بازی می‌کرد، مناسب‌ترین فضا برای نمایش این گونه مستندها بود. در حال حاضر نداشتن جای اکران برای مستند، مسئله‌ای بسیار جدی است ولی منتفی کننده نیست که جایگاه بسیاری از مستندها از نظر موضوعی و تأثیرگذاری فرهنگی، تلویزیون است. در این وضعیت، ما اولین و مهمترین قطب امکان را نداریم. تلویزیون هرگز موقعیت و فضایی برای نمایش مستند فراهم نکرده است. در حالی که شبکه‌های خارجی چنین امکانی ایجاد کرده‌اند و مخاطب هم جذب کرده‌اند.»

کارگردان فیلم «قصه‌ها» خاطرنشان می‌کند: «فیلم در گروه هنر و تجربه، برای مخاطب خاص نمایش داده می شود که به معنای مخاطب برتر نیست. بلکه مخاطبی است که کنجکاوی‌اش برای دیدن حیطه‌های کمتر مرسوم سینماست که می‌تواند در هنر و تجربه آثار آن را ببیند. بنابراین تجربه این گروه برای جا افتادن در ذهن مخاطب به منظور دیدن فیلم‌های متفاوت، موفق است، اما این مسیر نیازمند آسیب‌شناسی است. باید ببینیم چگونه این سنگ بنا را درست بگذاریم و دائم باید آن را بازنگری کنیم. نمی‌توان با آزمون و خطا ادامه داد.»

 

نشست با سه کارگردان کهریزک

 

بنی‌اعتماد مهمترین مسئله فیلم مستند را مخاطب‌یابی می‌داند و اضافه می‌کند: «پخش مستند باید به گونه‌ای دیگر باشد. روش‌های جدید، نوع تبلیغات و سازوکار خاص خود را دارد. در حال حاضر باید اجبارا کارگردان‌ها خودشان پخش فیلم‌هایشان را پیگیری کنند تا وقتی این تخصص جا بیفتد.»

او اضافه می‌کند: «شاید این فیلم بنابر موقعیت‌اش، مخاطب عام را جذب نکند اما طیف مخاطبان خاص‌اش کم نیستند. نسل جوان، میانی و سالخوردگان، هر یک تأثیرات خود را از این فیلم می‌پذیرند، تأثیراتی که می‌تواند بر نگرش آنان نسبت به سالخوردگی تغییر ایجاد کند. ضمن اینکه بسیاری از فیلم‌های مستند، قابلیت جذب مخاطب عام را دارند چون به زندگی از زاویه‌ای متفاوت می‌نگرند.»

 

سینما، نقطه برخورد جناح‌های سیاسی

رخشان بنی اعتماد و محسن امیر یوسفی هر یک دو فیلم بلاتکلیف دارند؛«قصه‌ها» و «آشغال‌های دوست داشتنی» که هیچکدام وضعیت نمایش‌شان معلوم نیست. با این دیدگاه شاید به نظر برسد اکران«کهریزک» برای این دو کارگردان چندان هم در الویت نباشد.

بنی اعتماد درباره این موضوع می‌گوید: «اهمیت هر فیلم به جای خود است، نه اینکه اکران «کهریزک» برای ما جبران مافات اکران نشدن فیلم‌های دیگرمان باشد. طبیعتا این فیلم مخاطبان کمتری دارد ولی همچنان پرسش بزرگ و مسئله اصلی ما به واسطه نمایش‌ داده نشدن فیلم‌های‌مان به جای خود باقی‌است. تکلیفی است که سینما باید با خود روشن کند. ظاهرا سرنوشت سینمای ایران و جایگاه آن، نقطه برخورد جناح‌های سیاسی است و تاوانش را ما باید بدهیم.»

امیریوسفی نیز ادامه می‌دهد:«من در سه دولت کاملا متفاوت، سه فیلم ساختم و هر سه دولت روش‌شان در مورد نمایش فیلم‌های من یکی بوده و آنها را با مشکل اکران روبرو کردند! کاملا لمس می‌کنیم درگیری‌های سیاسی را برای فیلم‌هایی که مشکلی ندارند و فقط نیازمند درک، گفتگو و کمی صبوری هستند.»

 

هر کسی از ظن خود دشمنم!

او درباره ارائه فیلم«آشغال‌های دوست داشتنی» به سی و سومین جشنواره فیلم فجر با لحنی طنزآمیز توضیح می‌دهد: «هر کسی از ظن خود شد دشمنم! پارسال فیلم را دادیم که با صلاحدید دبیر جشنواره حتی به هیات انتخاب داده نشد! امسال هم ثبت نام کردیم، اما فیلم را نگرفتند تا دردسری برایشان درست نشود! جشنواره امسال چهار دیواری یک گروه بود که بقیه را راه ندادند! ولی نگرفتن نسخه فیلم برای هیات انتخاب اتفاقی است که در طول 33 سال برگزاری جشنواره فجر، نادر و در واقع یک رکورد است! تا الان که صبوری کرده‌ایم که متهم نشویم. فیلم‌ها مثل بچه‌هایی هستند که باید کنترل کنیم در شرایط خوب و بدون تنش اکران شوند ولی کلا هیچ امیدی ندارم!»

 

پروانه نمایش به معنای اجازه اکران فیلم هست یا نه؟!

بنی اعتماد نیز با اشاره به مشکلاتی که برای فیلمش ایجاد شد به ایسنا می‌گوید: «شک ندارم خیلی جاهایی که درباره «قصه‌ها» نوشتند فیلم را ندیدند! زیرا به مسائلی استناد می‌کنند که کوچکترین ربطی به فیلم ندارد! مسئله این است که پروانه نمایش آیا به معنای اجازه اکران فیلم هست یا نه؟!، تازه اگر فیلمی بر مبنای مجوز رسمی اکران شود چه ضمانتی برای تداوم نمایش وجود دارد؟ اراده حاکم بر سرنوشت فیلم‌ها دست چه کسی است؟

کارگردان فیلم‌های «روسری آبی»،«زیر پوست شهر» و «نرگس» یادآور می‌شود: «فیلم‌های من همیشه مخاطب داشته‌اند و طبیعتا «قصه‌ها» هم باید در شرایط طبیعی و با تعداد سینماهای معمول بقیه فیلم‌ها اکران شود اما وقتی حتی اختیار سالن‌های سینما دست نهادهایی است که می‌توانند فیلم‌ها را با وجود مجوز نمایش اکران نکنند اعتبار قانونی مجوز پروانه نمایش بی‌معناست.»

بنی‌اعتماد خاطر نشان می‌کند: «سینما فقط به معنای تولید فیلم نیست، در این وضعیت، اگر ارشاد خود را متولی فرهنگ جامعه بداند، وقتی درباره سینما می‌گوییم، منظورمان درباره چرخه‌ای است که از ابتدای شکل‌گیری فیلم تا نمایش آن معنا دارد.»

کارگردان «خون‌بازی» که خواستار مشخص شدن حوزه اختیارات و مسئولیت وزارت ارشاد است، ادامه می‌دهد: «تا وقتی تمام نهادها و ارگان‌ها بتوانند در امورفرهنگ دخیل و تأثیرگذار باشند، همین وضعیت و بلاتکلیفی در اشکال مختلف و دوران‌های متفاوت وجود خواهد داشت.»

 

عبارت سینمای مستقل بی‌صاحب شده

محسن امیریوسفی نیز در ادامه این بحث با آسیب شناسی عبارت«سینمای مستقل» و دستمالی شدن این عبارت در ایران می‌گوید:«عبارت سینمای مستقل انگار بی‌صاحب شده و متولی ندارد! بنابراین دستمالی می‌شود. مانند واژه روشنفکر که عده‌ای با آن پُز می‌دهند و عده‌ای آن را فحش می‌دانند. همین اتفاق در سینمای مستقل هم وجود دارد و هرکسی آن را بر خود می‌گذارد.»

کارگردان«خواب تلخ» با اشاره به تعریف سینمای مستقل توضیح می‌دهد: «سینمای مستقل سینمایی است که چارچوب‌های سینمای تجاری کشورش را ندارد و بیشتر در پی تجربه‌های متفاوت و نو است. البته در ایران دو مدل سینما در مقابل آن وجود دارد، یکی سینمای بدنه یا تجاری که گیشه خود را دارد و یکی سینمای دولتی و سفارشی که قواعد خودش را دارد و هر دو سینما قابل احترام هستند. یک نکته دیگر اینست تهیه‌کننده‌ای که خودش پول ساخت فیلمش را می‌دهد، غیر دولتی است اما چون نمی‌خواهد با این عنوان غیردولتی شائبه ایستادگی در مقابل دولت پیدا کند از کلمه مستقل استفاده می‌کند که اشتباه است، تعریف سینمای خصوصی را با سینمای مستقل قاطی کردیم! اون هم در روز روشن و در عرصه مطبوعات خصوصی!»

 

با این حساب، اسپیلبرگ هم مستقل است!

امیر یوسفی تصریح می‌کند: «سینمای مستقل عبارت جذابی است و تضادش با سینمای بدنه به معنای فرصتی است برای تجربه‌های تازه که دخل و خرجش کمتر است. ما به جای توجه به مفهوم کلمه مستقل، آن را به معنای جدا بودن از دیگران به کار می‌بریم. بعضی می‌گویند چون خودمان هزینه تولید فیلم را تهیه می‌کنیم، پس مستقل هستیم. با این نگاه اسپیلبرگ هم مستقل است. در شکل درست، سینمای مستقل ترکیب صبر و جسارت است که سینمای تجاری و دولتی فاقد آن است. سینماگر مستقل دونده استقامت است نه دونده سرعت! از سوی دیگر، در سینمای همیشه بحث حذف کردن وجود دارد. گاه اتحاد شومی هم بین سینمای تجاری و سینمای دولتی برای از بین بردن سینمای مستقل دیده می‌شود، هر چند هرگز این اتفاق نمی‌افتد و سینمای مستقل باتلاش فیلم‌سازان جوان و خلاقش زنده است.»

 

خدا پدر مخترع دوربین دیجیتال را بیامرزد!

محسن امیر یوسفی در پایان این گفتگو با اشاره به رواج فیلم‌های مستقل که با استفاده از دوربین‌های دیجیتال ارزان قیمت ساخته می‌شوند، می‌گوید: «خدا پدر مخترع دوربین دیجیتال را بیامرزد که وابستگی‌های مالی ما را هر روز کمتر می‌کند. تا جایی که نسل جدید دیگر این مسائل مثل گذشته برایش مطرح نیست، دوربینش را بر می‌دارد و فیلمش را می‌سازد و منتظر هیچ‌کس نمی‌ماند.»

 

نشست با سه کارگردان کهریزک

نظر شما