شناسهٔ خبر: 31356 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

استفاده از روش پدیدارشناختی در فاشیسم پژوهی نولته

کتاب «جنبش‌های فاشیستی: بحران نظام لیبرالی و تکامل فاشیسم» نوشته ارنست نولته، ضمن خودداری از تمرکز بر جزئیات، به جنبش‌های فاشیستی کوچکتری پرداخته که خود را اغلب فاشیستی می‌نامیدند و به همین دلیل در چشم بسیاری از «چپ‌ها» «مدافعه‌جویانه» به نظر می‌رسد.

به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛ کتاب «جنبش‌های فاشیستی: بحران نظام لیبرالی و تکامل فاشیسم» نوشته ارنست نولته به ترجمه مهدی تدینی و به همت نشر ققنوس در اختیار علاقه‌مندان قرار گرفته است.

در پشت جلد کتاب می‌خوانیم: «با مشاهده دقیق‌تر مشخص می‌شود اقدام ناسیونال سوسیالیست‌ها برای نابودی یهودیان مابازایی است برای اقدام بولشویک‌ها برای نابودی «بورژوازی». وقتی «قوم‌کشی‌»‌های ناسیونال سوسیالیسم و «طبقه کشی»‌های بولشویسم را نتوان از یکدیگر جدا نگاه داشت، عصری مالامال از اشتباهات بزرگ اما فهم‌پذیر از هر دو جانب تحت عنوان «دوران فاشیسم» قابل شناسایی می‌شود. نظریه فاشیسمی که از این رویکردها سر بر می‌آورد با نظریه‌های فاشیسم مارکسیستی یا نیمه مارکسیستی اساساً متفاوت است: فاشیسم آنتی مارکسیستی است که می‌کوشد دشمن خود را از طریق ایجاد ایدئولوژی مطلقا متضاد اما در عین حال همسایه و همچنین از طریق به کارگیری روش‌های تقریباً همسان اما در عین حال به شکل خاص باز‌سازی شده نابود کند.

کتاب حاضر ضمن خودداری از تمرکز بر جزئیات، به جنبش‌های فاشیستی کوچک‌تری پرداخته که خود را اغلب فاشیستی می‌نامیدند و به همین دلیل در چشم بسیاری از «چپ‌ها» «مدافعه‌جویانه» به نظر می‌رسد.»

در بخشی از مقدمه کتاب بیان شده که دلیل اصلی ترجمه این کتاب نام، اندیشه و جایگاه نولته بوده است. در سال ۱۹۶۸ تاریخ نگار رو روزنامه‌نگار آلمانی به نام والدمار بسون ضمن بیان این‌که نولته «نخستین تفسیر فراگیر علمی از فاشیسم را در گستره کامل مظاهر تاریخی آن» مطرح کرده است نتیجه گیری کرده بود که در آینده ادامه پژوهش‌ها در مورد فاشیسم له یا علیه نولته جریان خواهد داشت. هنگامی که می‌بینیم اواسط دهه هشتاد یعنی دو دهه پس از انتشار آثار فاشیسم پژوهانه نولته با محوریت آرای او دعوایی نظری در ابعاد و با شدتی شگفت‌آور به پا می‌شود و در جریان آن متفکران و تاریخ‌نگاران آلمانی وارد نزاعی آشتی ناپذیر با یکدیگر می‌شوند، در می‌یابیم پیش بینی بسون کاملاً درست بوده است.

درست است که دعوای تاریخ‌نگاران بر سر فاشیسم پژوهی نولته نیست، اما نکته این است که مبانی نظری نولته از همان کتاب نخستین وی در مورد فاشیسم که بیست و سه سال پیش از دعوای تاریخ‌نگاران نوشته بود هویدا شده بود. به همین دلیل است که که پس از آغاز دعوای تاریخ‌نگاران هورست ملر از تاریخ‌نگاران بنام آلمان، به سخره گفته بود هابرماس واقعا «حالا پس از بیست و سه سال» تزهای نولته را کشف کرده است.

فاشیسم پژوهی نولته بر روشی پدیدارشناختی استوار است که نتایج آن برای جریان نئومارکسیسم (به خصوص «تاریخ‌نگاران اجتماعی») قابل قبول و چه بسا قابل تحمل نبوده است. کتاب پیش رو را باید در این بافت ملاحظه کرد.

 کتاب در دو بخش سامان یافته است. در بخش نخست با عنوان «کلیات تاریخ اروپا در عصر فاشیسم» عناوین فرعی مانند مقدمات بلافصل فاشیسم، سرآغاز جنبش‌های فاشیستی، فاشیسم و آنتی فاشیسم از سال ۱۹۳۳ و جنگ و اضمحلال فاشیسم  آورده شده است.

در بخش دوم با عنوان «جنبش‌های فاشیستی ملی» نیز موضوعاتی با عناوین بالکان و جنوب شرقی اروپا، اروپای شرقی و کشورهای بالتیک، اروپای مرکزی و اروپای شمالی و غربی مطرح شده است.
 
کتاب «جنبش‌های فاشیستی: بحران نظام لیبرالی و تکامل فاشیسم» نوشته ارنست نولته به ترجمه مهدی تدینی با شمارگان هزار و ۱۰۰ نسخه در ۴۹۶ صفحه به بهای ۲۲ هزار تومان به همت نشر ققنوس منتشر شده است.

نظر شما