فرهنگ امروز/ محمدرضا نسب عبداللهی: از «محمد آزرم» تاکنون چهار کتاب شعر و مقالات متعدد نقد ادبی منتشر شده است. وی به تازگی در گالری دنا دو اجرای گروهی- تعاملی از شعرهایش داشت. هدف از برگزاری طرح« واژگان ایستاده» در گالری دنا، چیدمانهای مختلف و متفاوت از پرفورمنس شعر است و تلاش میکند« شعر اجرایی» را معرفی کند. شعر اجرایی، هنری است که در زمان اجرا اتفاق میافتد و حادثه، جزئی از آن است که از پیش تعیین نشده و قابل پیشبینی نیست. به همین بهانه گفتوگویی با محمد آزرم انجام دادهایم که درادامه میخوانید.
****
شعر اجرایی چیست؟ نمایش دادن شعرهای نوشته شده است یا تغییر صدا و بازی با آن؟ شما چطور تعریفش میکنید؟
شعر اجرایی ژانر جداگانهای از شعر است که صرفاً برای اجرا در حضور مخاطبان شکل گرفته. پس فرقی نمیکند که متن شعر از قبل نوشته شده باشد یا هنگام اجرا و به صورت بداهه شکل بگیرد. حضور مخاطب در محل اجرا و تعاملی که با رفتارها و واکنشهای او در اجرا پدید میآید، یکی از ویژگیهای شعر اجرایی است، به همین علت و با وجود کیفیت فوقالعاده ابزارهای صوتی تصویری، شعر اجرایی در استودیوهای خالی از مخاطب ضبط نمیشود.
خب شعر اجرایی را چطور تعریف کنیم؟ شعری که نقش «تئاتر» را بازی میکند و روی صحنه خودش را به مخاطبان عرضه میکند؟
چنین تعریفی بیش از حد تئاتری به نظر میرسد و همه ویژگیهای شعر اجرایی را هم بازگو نمیکند. میتوان گفت شعر اجرایی، شعری است که مخصوص اجرا در حضور مخاطبان نوشته شده. این تعریف هم کلیگویی است اما با دقت در عبارت «مخصوص اجرا در حضور مخاطبان» درمییابیم که هر شعر اجرایی صرفاً در اجرای زنده و در حضور مخاطبان شکل میگیرد، حتی لازم نیست از قبل نوشته شده باشد، بداههپردازی روی صحنه و در برابر مخاطبان هم میتواند یکی از روشهای اجرا باشد. در پرفورمنس سهگانه با «هوم» هم، موسیقی الکترونیک و صداسازیهای بداهه، بخشی از صداها و آواهای اجرایـی بود و حتی محل اجرا، زمان اجرا، تمامی حرکات و کنشهای بدنی و رفتاری حاضران و اجراکنندگان به همراه جلوههای صوتی و تصویری، سازنده شعر بودند و شاهد شکل گرفتن شعر به صورت زنده و متمایز از نسخه چاپی در حضور شرکتکنندگان بودیم.
و این حضور مخاطب در شعر اجرایی، ارتباطی با فروش بلیت هم دارد، هرچند برای کارهای عامالمنفعه؟ و میتوان آن را با خرید کتاب شعر مقایسه کرد؟
مخاطبی که بلیت میخرد، اشتیاق خود را برای حضور در محل اجرا نشان میدهد و ارتباط ملموس و نزدیکی با شاعر، گروه اجرایی و دیگر مخاطبان برقرار میکند، هم مخاطب آزاد و گزینش شدهای است و هم نسبت به چرخه چاپ و انتشار کتاب، امکان مدیریت هزینهها را به سرمایهگذاران هنری میدهد. در عصری که فرهنگ تصویری به فرهنگ مسلط تبدیل شده و خواندن و لذت کتابخوانی روز به روز وقت کمتری را به خود اختصاص میدهد، بازگشت سرمایه چاپ کتاب شعر، قطعاً قابل چشمپوشی نیست. علاوه بر این مخاطب شعر اجرایی با مخاطب کتاب شعر متفاوت است.
اما شعر اجرایی روخوانی شعر نوشته شده یا دکلمه آن نیست وگرنه همیشه در جلسات شعرخوانی شاهد چنین چیزی بودهایم؛ تفاوت شعر اجرایی و روخوانی شعر چیست؟
مشخصه شعرخوانی در شبهای شعر، روخوانی شاعران از شعرهای نوشته شده یا کتاب شده خودشان است. اما روخوانی شعر، شعر نوشته شده روی کاغذ را لزوماً به شعری اجرایی تبدیل نمیکند. شاید صدا و حنجرهای که بازی بلد باشد، بتواند آگهیهای روزنامه را هم در موقعیت شعر بودن قرار دهد؛ اما حتی حضور شنوندههای شعر در محل شعرخوانی به معنای اجرای زنده اثر نیست. شعر اجرایی فقط هنگام اجرا در موقعیت شعر بودن قرار میگیرد. ممکن است برخی روخوانیها ضبط شود و بعداً از رسانهای مثل رادیو یا حتی از یک پخشصوت آن را بشنویم، اما معنای چنین کاری صرفاً ارائه شعر در بدویترین حالت ممکن و البته رایجترین آن است. شاعران شعر اجرایی از شعر نوشتاری هم با روشهای کاملاً متفاوتی که بیشتر مناسب ارائه حضوری است، استفاده میکنند؛ چرا که شعر اجرایی جدای از حرکتها، اصوات و رفتار اجراگران یا حاضران در زمان و محل اجرا، امر موفقی جلوه نمیکند؛ در کتاب چیزی از شعر بودن آن باقی نمیماند. علاوه بر این اگر یک متن قبلی هم اجرا شود، باید شکل گرفتن شعر در زمان و محل اجرا رخ دهد.
شعر اجرایی یا پرفورمنس شعر چه نسبتی با هنرهای دیگر تئاتر مثل پانتومیم؛ هنر مفهومی و هنر چیدمان دارد؟
چندگانگی شعر اجرایی چیزی است در اختیار شاعر؛ پس میتوان بنا بر ضرورت اجرا به هر یک از ژانرها نزدیک شد یا از مرزها و مشخصههای ژانر فاصله گرفت، با این همه این نکته را نباید از یاد برد که اجراگر چه شخص شاعر باشد، چه دیگری، هرگز نباید در اثر اجرایی، مشارکت مخاطبان حاضر را به حداقل برساند. مسأله جالب توجه در شعر اجرایی، انعطافپذیری آن است که احضار دیگر فرمهای هنری را در ساختار خود ممکن میکند. برای مثال میتوان فرمهای موسیقی، کمدی و نمایش را به شعر اجرایی احضار کرد. شعر اجرایی به تعبیر بعضی شاعران و بسیاری از مخاطبان، شگفتانگیزترین شکل هنر است، چون در عصر قدرت بیچون و چرای پول، صددرصد به ابزارهای آموزشی، تجهیزات و حمایتهای تکنیکی متکی نیست.
شعر اجرایی با توجه به تأکیدی که در تعریف خود از حضور مخاطب دارد، چه تأثیر فراتری بر او میگذارد، مثلاً نسبت به تماشاگران تئاتر؟
شعر اجرایی میتواند زندگی مخاطب را تغییر دهد؛ چشمانداز جدیدی از شعر پیش روی او باز کند و افقهای تازهای نشانش دهد. آنچه ضروری است، اجراگر، متن شعر و حضور مخاطبان است؛ ساختاری که میتوان آن را فشردهتر از این هم فرض کرد اما به یکی از این سه جزء نمیشود تقلیلش داد. مثلاً شاعر و اجراگر ممکن است یک نفر باشند و متن شعر هم از پیش نوشته نباشد و روی صحنه بداههپردازی شود. در این صورت شاعر دارد همزمان سه نقش را بازی میکند، ولی در مقابل ممکن است شاعر نقش کارگردان را بازی کند و خودش روی صحنه نرود اما متن و موسیقی و اجراگر و هر عنصر اجرایی دیگر را چنان با هم یگانه کند که جدایی آنها از هم تصورناپذیر باشد. شعر اجرایی شعر در جریان است و تنها با حضور بیواسطه میتوان درکش کرد.
اجرای شعر در گالری دنا سه قسمت بود، چرا چنین ساختاری انتخاب کردید؟
این اجرا گروهی و تعاملی بود. سه شعر دیداری- مفهومی کتاب هوم یعنی «خواب دیدن» با بیانی آبستره، «تهران» با بیانی مینیمالیستی و «Codecod» که شعرعکسی با یک نظام تصویری قراردادی مبتنی بر نظام زبان است، هرکدام به مدت ۱۷ دقیقه اجرا شد. 17 عدد اول است یعنی تنها به خودش و یک تقسیم پذیر است مثل فرم که جز به خودش و یک تقسیم نمیشود. 17 ضرب در 3 میشود 51 یعنی عدد ابجد هوم. در اجرای با هوم، ما در شمایل زمانی این ابجد بودیم. در هر سه قسمت بازیگر پنهان اجرا عدد 17 بود که در زمان، موسیقی و تصویر حضوری تأثیرگذار و بنیانی داشت.
اجرای خواب دیدن در گالری چه فرقی با شعر چاپ شده در کتاب هوم داشت؟
اجرای «خواب دیدن» در حضور مخاطب و در تعامل با او فضایـی خیالی را واقعی کرد که در آن صحنه اجرا، اجراکنندگان و مخاطبان حاضر، خواب دیدن جمعی خود را میدیدند. خوابی که به خودش و یک تقسیمپذیر است مثل اعداد اول. هر عبارت در این اجرا لزوماً همان عبارت چاپی در کتاب هوم نبود و هنگام ادا شدن، لحن و صدای گوینده را با دیگر اصوات و حرکتها میآمیخت. در این اجرا نتهای کشیده و متوالی، اصوات شلوغ و عناصر صوتی اتفاقی مثل صدای مبهم با ضربههای غیرمعمول، خواب جمعی حاضران را پر میکرد و بر دو دیوار گالری شاهد تصویر خطوطی بودیم که از دو طرف کادر بتدریج اضافه میشد و از نیمه اجرا کاسته میشد و در پایان به صفحهای سیاه رسید و در سمت دیگر سالن حرکتهای یوگا ضلع سوم این دو دیوار بود.
اجرای شعر تهران چه ویژگیای داشت و چرا با همان تکنیک خواب دیدن شکل گرفت؟
شکلهای اجرایی دیگری هم میشد برای تهران در نظر گرفت اما تمهید کلی این سهگانه نشان دادن مفهومی به نام «آزادی هدایت شده» بود که مخاطبان با تکرار عبارتها در محدوده آن ماندند و هر حرکتی هم که انجام دادند صورت دیگری از همین عبارتها بود حتی وقتی اعتراض کردند یا به شوق و هیجان آمدند. اجرای «تهران» آدمها و ماشینهایی را نشان میداد که صداها، فریادها و تصادم بین لحنها و آواهایشان همین دو کلمهای بود که ظاهراً برای متمایز کردن آدمها از ماشینهاست اما اینجا تمامی زبان و حرکتها را به خود تقلیل داده بود. پردازش صوتی ریتمها، در اواسط اجرا صداهای انسانی را به صورت کاملاً شکسته و روباتیک بیان میکرد و بر دو دیوار هم آدمها با ماشینها احاطه شدند و با همنشینی کلمات و همپوشانی آنها آدمهای ماشینی شکل گرفت.
و چرا اجرای شعر سوم با دوگانه دیگر فرق میکرد؟
اجرای «Codecod» که در کتاب هوم، شعرعکسی هیروگلیفی از تصویرهای مختلف بر اساس الگوسازی از نظام الفبا است؛ باید آن را به صدا و آوای مخاطبان تبدیل میکرد اما با همان آزادی هدایت شدهای که از دو اجرای اول فضای ذهنی حاضران را ساخته بود. در این بخش اجراکنندگان و حاضران به صورت بداههنویسی شروع به نوشتن شعر کردند و بعد از خواندن، نوشتههای خود را روی تصویر بازتاب شده این شعر عکس چسباندند و نتیجه، نشان دادن قدرت عبارتها و فضای دو شعر اجرایی قبلی بود. در اینجا هم موسیقی براساس عدد 17 شکل گرفت و همراه با آن تصاویر ظاهر میشد و از هم میپاشید، تکثیر و ترکیب میشد و در پایان با اوج گرفتن موسیقی با تصویری مواجه شدیم که پایانی نداشت جز خاموشی سیستم و پایان زمان پرفورمنس شعر.
مقاومتی هم در برابر اجرا شاهد بودید؟ چه تیپ مخاطبانی ممکن است در برابر سیالیت و بداهه بودن شعر اجرایی مقاومت نشان دهند؟
برای آدمهایی که هنوز دلبسته کاغذ هستند، شعر اجرایی غریبهای است که قابل اعتماد نیست. شاید استفاده از کاغذ موجب تصور قطعیت میشود: اقتصاد بیان، ماندگاری، پیچیدگی معناها، فضاهای چاپی و این احساس که با دیدن شعر مثل شنیدن آن میتوان ارتباط برقرار کرد. برای مخاطبی که نمیتواند متن شعری را برای درک جزئیاتش، دوباره ببیند و بخواند، این مفاهیم معناهای دیگری پیدا میکنند. شعر اجرایی ممکن است معناهای خود را از طنین صدا با تأکیدهای زبانشناختی و تمهیدات موزون بگیرد و با حرکت و رفتارهای اجراگر و حتی مخاطبان ترکیب کند اما همین شعر وقتی نوشته شود، با لفاظیهای تزئینی؛ بیان اصوات و آواها و توضیحات رفتارها و رخدادها حشو به نظر میرسد، چرا که شکل تأکیدی کلمات در اجرای زنده در بیشتر موارد روی صفحه زائد و دارای اطناب است. بیشتر شعرهایی که در صفحه نوشته میشوند برای خواندن و بازخواندن نوشته شدهاند و گاهی مثل شعرهای دیداری، شعرهای کانکریت و شعرهای زبانمدار، به تعبیری شکل غلیظی از زبان را نشان میدهند، گاهی هم مثل شعرهای روایی و شعرهای ایماژیستی، زبان بیشتر نقشی واسطهای دارد و شکل رقیقی از آن در صفحه ذخیره میشود. آمار ترجمه شعرهای روایی و شعرهای ایماژیستی به زبانهای مختلف، این گفته را تأیید میکند. اما نوشتن روی صفحه دقیقاً نوشتن برای صفحه نیست. این تصور که همه شعرها یک شکل شفاهی دارند، اشتباه محض است. شعر اجرایی برای حرکت تن ، ارتعاش عصب آوایی انسان و قدرت تخیل او در نظر گرفته شده و نباید با متنی که برای اجرای صحنهای صرفاً روی صفحه نوشته شده، یکی دانسته شود.
روزنامه ایران
نظر شما